معنی حکایت زیرکی به زبان و نثر ساده برای کلاس پنجم + جواب سوال صفحه ۴۶
پاسخ سوال ، نتیجه گیری و مفهوم ، خلاصه و معنی لغات و کلمه های حکایت زیرکی صفحه 46 فارسی پایه پنجم ابتدایی
معنی حکایت زیرکی صفحه ۴۶ فارسی پنجم به زبان ساده و قابل درک ؛ در این مطلب از بخش آموزش و پرورش ماگرتا به معنی واژگان و متن، لغات و کلمه های هم خانواده و متضاد مخالف و جواب سوال حکایت زیرکی صفحه 46 فارسی کلاس پنجم ابتدایی پرداخته ایم.
بعدی: جواب درک مطلب و درست و نادرست درس ششم فارسی پنجم
و
معنی کلمات درس ششم سرود ملی فارسی پنجم
متن حکایت زیرکی فارسی کلاس پنجم ابتدایی
ابتدا با هم متن این داستان را مرور می کنیم و سپس به بررسی پیام و مفهوم آن می پردازیم.
مردی مقداری زر داشت و چون به کسی اعتماد نداشت، آن را برد و زیر درختی دفن کرد. بعد از مدتی بیامد و زر طلبید، بازنیافت و با هرکس که گفت، هیچکس درمان ندانست. او را به حاکم نشان دادند. پس نزد او رفت و چگونگی را بیان کرد.
حاکم فرمود: «تو بازگرد که من فردا زر تو حاصل کنم!».
آن گاه، حاکم طبیب را نزد خود خواند و گفت: «ریشهی فلان درخت، چه دردی را درمان میکند؟»
گفت: « فلان درد را».
حاکم از جملهی طبیبان شهر بپرسید که «در این روزها چه کسی از فلان درد، شکایت کرد و شما او را به فلان درخت، اشارت کردید؟»
یکی گفت: «یک ماه پیش، مردی بیامد و از آن درد شکایت کرد. من او را به آن درخت، اشارت کردم».
پس، حاکم فرستاد و آن مرد را طلبید و به نرمی و درشتی زر را بستد و به صاحب زر، باز داد!
این حکایت برگرفته شده از کتاب جوامع الحکایات محمد عوفی می باشد، همانطور که مطالعه کرد درک آن کمی سخت می باشد پس در ادامه همراه ما باشید.
همچنین بخوانید: معنی کلمات و جواب سوال حکایت درخت گردکان فارسی پنجم
معنی حکایت زیرکی فارسی پنجم به زبان و نثر ساده
همانطور که می شود از داستان متوجه شد این حکایت در مورد مردی است که می خواهد طلاهای خود را به دست شخص معتمدی بسپرد اما چون نمی تواند همچین فردی را پیدا کند تصمیم میگیرد طلاهای خود را در کنار یک درخت دفن کند.
مدت ها از این ماجرا می گذرد و مرد پس از مدتها دوباره برای برداشتن طلاهای خود از زیر خاک به نزدیکی آن درخت می رود ولی هر چه می گردد طلاهایش را پیدا نمی کند. او از همه نیز در مورد این ماجرا پرسوجو کرد اما به نتیجه ای نرسید.
در نهایت تصمیم گرفت به سوی حاکم شهر برود و از او درخواست کمک کند. حاکم در پاسخ به ادعای این مرد به او گفت فردا بیا و من قول میدهم تمام طلاهای تو را به تو برگردانم.
وقتی که مرد از پیش حاکم رفت، حاکم طبیبش را صدا کرد و از او پرسید که ریشه این درخت چه دردی را درمان می کند؟ طبیب اطلاعات مورد نیاز را در اختیار حاکم قرار داد.
حاکم پس از شنیدن صحبت های طبیب متوجه شد که کسی که به ریشه ی آن درخت نیاز داشته برای درمان بیماری اش قطعا توانسته طلاها را نیز بدست آورد .
پس از تمام این ماجراها حاکم به سوی مردی که طلاها را برداشته بود رفت و با خوش رفتاری و بعد با خشونت طلاها را از او پس گرفت و به صاحب اصلی آن بازگرداند.
مطلب پیشنهادی: معنی لغات، کلمات هم خانواده و مخالف درس پنجم فارسی پنجم
معنی برخی عبارات و جمله های مهم حکایت زیرکی فارسی پنجم
بعد از مدّتی بیامد و زر طلبید، باز نیافت و با هرکس که گفت، هیچ کس درمان ندانست.
معنی: بعد از مدّتی آمد و طلایش را جست و جو کرد امّا پیدا نکرد و با هرکس که دربارهی آن سخن می گفت هیچ کس راه چاره و درمان آن را نمی دانست.
حاکم از جمله ی طبیبان شهر بپرسید:
معنی: حاکم از همه ی پزشکان شهر پرسید.
حاکم کس فرستاد و آن مرد را طلبید و به نرمی و درشتی زر را بِستَد و به صاحب زر، باز داد.
معنی: حاکم کسی را فرستاد و آن مرد را به نزد خود طلبید (خواست) و با آرامش و خشونت طلا را پس گرفت و به صاحب آن بازگرداند.
جواب سوال صفحه ۴۶ حکایت زیرکی فارسی کلاس پنجم
پیام این حکایت، با کدام یک از مَثلَهای زیر، ارتباط دارد، دلیل انتخاب خود را توضیح دهید.
– نابرده رنج، گنج میسّر نمیشود.
– دروغگو، دشمن خداست.
– پیشِ غازی و مُعلّق بازی.
– بار کج به منزل نمیرسد.
پاسخ: ضرب المثل بار کج به منزل نمیرسد
زیرا آن فرد بیمار، مالی را برداشته بود که مال خودش نبود. هر چند در آن لحظه کسی متوجه دزدی او نشد بود. اما مدتی بعد مجبور شد مال دزدی را به صاحبش برگرداند.
معنی کلمات حکایت زیرکی فارسی کلاس پنجم
زر: طلا
دفن کرد: زیر خاک پنهان کرد
طلبید: جستجو کرد
بازنیافت: پیدا نکرد
درمان ندانست: راه حلی نیافت
حاکم: فرمانروا، قاضی
حاصل کنم: پیدا کنم
طبیب: پزشک
ریشه: پایه، اساس
فلان: مشخص نشده
شکایت کرد: ناراحتی خود را بیان کرد
اشارت کرد: اشاره نمود
نرمی و درشتی: با زور و تهدید
بستد: گرفت
باز داد: پس داد
کلمات هم خانواده و مخالف حکایت زیرکی فارسی پنجم
کلمات همخانواده:
زر: زرین، زراندوز
دفن: مدفون، تدفین
حاصل: محصول، حاصلخیز
طبیب: طبابت، طب
شکایت: شاکی، شکوه
اشارت: اشاره، اشارتگر
کلمات متضاد یا مخالف:
دفن کرد ≠ پیدا کرد
بازنیافت ≠ یافت
نرمی ≠ درشتی
بستد ≠ داد
قبلی: جواب درک و دریافت صفحه ۴۵ درس گلدان خالی فارسی پنجم
و
جواب سوالات درک مطلب و درست و نادرست درس پنجم فارسی پنجم
توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی فارسی پنجم ابتدایی ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی و جواب سوال حکایت زیرکی صفحه ۴۶ کتاب فارسی پایه پنجم ابتدایی ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد.
خیلی خوب بود
منم معنی ضرب المثل هارو می خواستم
ممنون میشم اگه بزارید😃