معنی شعر آفتاب حسن فارسی یازدهم ☑️+ آرایه ها و کلمات
معنی و ارایه های ادبی و قالب شعر آفتاب حسن صفحه 63 کتاب ادبیات فارسی یازدهم متوسطه دوم
معنی و ارایه های شعر آفتاب حسن فارسی یازدهم ؛ در این نوشته با ترجمه و معنی و ارایه های قلمرو ادبی و زبانی شعر خوانی آفتاب حسن صفحه ۶۳ کتاب ادبیات فارسی یازدهم متوسطه دوم رشته های تجربی و ریاضی و انسانی و فنی حرفه ای آشنا می شوید. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
بعدی: جواب درک و دریافت شعر آفتاب حسن صفحه ۶۳ فارسی یازدهم
معنی و آرایه های درس هشتم در کوی عاشقان فارسی یازدهم
جواب قلمرو های کارگاه متن پژوهی درس هشتم فارسی یازدهم
معنی و آرایه های گنج حکمت چنان باش فارسی یازدهم
معنی و ارایه های شعر خوانی آفتاب حُسن فارسی یازدهم صفحه 63
قالب شعر آفتاب حسن فارسی یازدهم چیست ؟
پاسخ: قالب شعر: غزل / گونه: غزل غنایی عاشقانه
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست / بگشای لب که قند فراوانم آرزوسـت
معنی (قلمرو فکری): ای محبوب من، چهره زیبایت را نشان بده، زیرا آرزوی باغ و گلستان دارم (و چهره ی تو همچون باغ و گلستان است). دهان باز کن و سخن بگو، زیرا آرزوی درک سخنان تو را که همچون قند شیرین است دارم.
قلمرو زبانی: بنما: نشان بده، (بن ماضی: نمود، بن مضارع: نما)
رخ: چهره
که: زیرا
بگشا: باز کن، (بن ماضی: گشود، بن مضارع: گشا)
جابجایی ضمیر در بیشتر بیت ها دیده میشود.(مرا آرزوی باغ و گلستان است.)
بیت: چهار جمله
رخ و لب: نقش مفعول
آرزو: نقش مسند
«-َم» در گلستانم و فراوانم: نقش مضافٌ الیه دارد؛ زیرا بعد از واژه «آرزو» قرار می گیرد (آرزوی من است).
قلمرو ادبی: باغ، گلستان: تناسب، استعاره از تن و چهره یار
لب گشودن: کنایه از خندیدن و سخن گفتن
رخ، لب: تناسب
قند: استعاره از خنده و سخن شیرین
تشبیه پنهان: رخ یار مانند باغ و گلستان است؛ سخن یار مانند قند است.
پیام: آرزوی یار
ای آفتاب حســــــن برون آ دمی ز ابر / کان چهره مشعــشع تابانم آرزوسـت
معنی (قلمرو فکری): ای آنکه در زیبایی، همچون آفتاب درخشانی! کمی از پشت ابر غیبت در بیا و پنهان نشو. چرا که مشتاقم چهره ی تابان و درخشانت را ببینم.
قلمرو زبانی: حسن: زیبایی
برون آ: بیرون بیا
کان: زیرا که آن
مشعشع: درخشان، تابان
تابان: تابنده
بیت: سه جمله
«-َم» در تابانم: مضافٌ الیه
آرزو: مسند
قلمرو ادبی: آفتاب حسن: تشبیه
ای آفتاب حسن: استعاره از دلبر
دم: نفس، مجاز از لحظه
از پشت ابر بیرون بیا: کنایه از اینکه خودت را آشکار کن
آفتاب، ابر، تابان: تناسب
پیام: آرزوی وصال
گفتی ز ناز بیش مـــرنجان مـــرا برو / آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
معنی (قلمرو فکری): از روی ناز گفتی: (مرا بیشتر از این آزار نده، برو) آرزوی شنیدن همان (بیشتر آزارم نده) را دارم.
قلمرو زبانی: از ناز: با ناز و افاده
بیش: بیشتر از این
مرنجان: رنج نده
قلمرو ادبی: گفتی، گفتن: همریشگی (رشته انسانی)
واژه آرایی: مرنجان
واج آرایی: «ن»
بیت: پنج جمله
«-َت» در گفتنت: نقش مضافٌ الیه
«-َم» در مرنجانم: نقش مفعول
پیام: آرزوی یار
زین همرهان سستعناصر دلم گرفت / شیر خدا و رســتم دســتانم آرزوست
معنی (قلمرو فکری): از این همراهان ضعیف ناراحت هستم و آرزوی همراهی علی (ع) و رستم را دارم.
قلمرو زبانی: زین: از این
سستعناصر: بی اراده، بی غیرت
دلم گرفت: اندوهگین شدم
رستم دستان: رستم پسر دستان
دستان: لقب زال، پدر رستم
بیت: دو جمله
همرهان: نقش متمّم
قلمرو ادبی: شیر خدا: استعاره از علی (ع)
رستم دستان: استعاره از شمس
واج آرایی: «س»
سست عناصر: کنایه از افراد بی اراده و بی غیرت
پیام: دلآزردگی از دوستان بی وفا
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم وانسانم آرزوسـت
معنی (قلمرو فکری): دیروز آن فیلسوف بزرگ با چراغ در شهر میگشت و میگفت از انسانهای درندهخو و ظالم بیزارم و به دنبال انسان واقعی میگردم.
قلمرو زبانی: دی: دیشب
شیخ: پیر
گرد: پیرامون
کز: که از
دیو: اهریمن
دد: درنده
ملول: خسته
بیت: سه جمله
ملول و آرزو: نقش مسند
«-َم» در ملولم، معادل فعل اسنادی به معنای «هستم»
«-َم» در انسانم: نقش مضافٌ الیه دارد (انسان آرزویِ من است)
قلمرو ادبی: دیو: استعاره از انسان پلید
دد: استعاره از انسان ستمگر
اشاره به داستان فیلسوف یونانی: تلمیح
دیو و دد: استعاره از انسان های پلید و آرایه تناسب
دیو و انسان: تضاد
دی و دیو: جناس
پیام: فقدان انسان خدایی
گــفتند یافت مینشود جــستهایم ما / گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
معنی (قلمرو فکری): گفتند چنین کسی پیدا نمیشود، ما همه جا را جستجو کردهایم. گفت آن کسی که یافت نمیشود، همان را میخواهم.
قلمرو زبانی: جستهایم: جستجو کردهایم ،(بن ماضی: جست، بن مضارع: جوی)
«م» در «آنم» نقش اضافي دارد، آرزويم است. (جهش ضمير)
بیت: شش جمله
آرزو: مسند
قلمرو ادبی: گفتند، گفت: همریشگی (رشته انسانی)
واژه آرایی: یافت مینشود
واج آرای: «ت»
آرزو کردن آنچه نایافتنی است: تناقض (پارادوکس)
یافت می نشود: آرایه تکرار
پیام: آرزوی دیدار با مردان اهورایی
پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست / آن آشکــار صنعت پنهــانم آرزوست
معنی (قلمرو فکری): خداوند از چشم همگان پنهان است و همه چشم ها و دیده ها از خداست. آرزوی کسی را دارم که آفریده هایش آشکار اند اما خودش پنهان است.
قلمرو زبانی: دیده: چشم
صنعت: هنر، ساختن
جهش ضمیر در «پنهانم»: آن آشکار صنعت پنهان، آرزوی من است.
بیت: سه جمله
نقش پنهان به ترتیب: مسند – صفت
قلمرو ادبی: پنهان، آشکار: تضاد
واژه آرایی: دیدهها، پنهان
واج آرایی «ه»
«دیده» دوم: ایهام (۱- چشم ۲- آنچه دیده می شود)
تلمیح به آیه «لايدرکه الابصار و هو يدرک الابصار» = چشم ها او را نمی بینند و او بینندگان را می بیند.
پیام: ناپیدایی خدا
معنی کلمات آفتاب حسن فارسی یازدم
نمودن: نشان دادن
رخ: چهره، رخسار، صورت، عذار
که: زیرا
حُسن: خوبی، زیبایی
دم: وقت، زمان، لحظه
مشعشع: درخشان، تابان
ناز: عشوه، کرشمه، لطف
ز ناز: از روی ناز
همره: همروش
سست عناصر: بی اراده، بی غیرت
دستان: لقب زال، پدر رستم
دی: دیشب، شب گذشته، روز قبل
شیخ: پیر، مرشد، عالِم دین
دد: جانور درّنده
ملول: غمگین
یافت می نشود: پیدا نمی شود
جُستن: جستجو کردن، طلب کردن
دیده: چشم
آشکار صنعت: آفریننده ای که آفرینش او آشکار است
قبلی: جواب کارگاه متن پژوهی درس هفتم فارسی یازدهم
معنی و آرایه های درس هفتم باران محبت فارسی یازدهم
معنی و آرایه گنج حکمت مردان واقعی فارسی یازدهم
جواب قلمرو زبانی و ادبی و فکری درس ششم فارسی یازدهم
توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی کتاب فارسی پایه یازدهم متوسطه دوم ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی و آرایه های ادبی شعر آفتاب حسن صفحه ۶۳ کتاب ادبیات فارسی یازدهم ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. نظرات خود را در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید.
قالب غرله
قالب شعریش چیه؟