سرگرمیموزیک

متن نوحه شب نهم محرم 1402 ؛ تاسوعا حضرت ابوالفضل عباس (ع)

متن نوحه مداحی زمینه ، واحد ، سینه زنی ، شور و روضه برای شب نهم و تاسوعای حسینی محرم ۱۴۰۲

متن نوحه شب نهم ، تاسوعا محرم 1402 ؛ شب نهم محرم به تاسوعای حسینی و شهادت سقای کربلا حضرت ابوالفضل عباس (ع) اختصاص یافته است و به مناسبت این شب سوزناک ، در این مقاله از بخش مداحی ماگرتا ، متن مداحی و نوحه و روضه عزاداری شب نهم و تاسوعا محرم ۱۴۰۲ را قرار داده‌ایم. با ماگرتا همراه باشید.

متن نوحه شب نهم محرم
متن نوحه شب نهم محرم

همچنین بخوانید: متن نوحه شب هشتم محرم
و
متن نوحه شب دهم محرم

متن نوحه و مداحی شب نهم تاسوعا محرم ۱۴۰۲

متن نوحه نهمین شب ماه محرم

تا پیکرت در خون نشست ای علم‌دارم
از داغ تو پشتم شکست ای علم‌دارم

بعد از تو برادر من گشتم بی یاور
در خیمه آل فاطمه منتظر هستند

طفلان لب تشنه همه منتظر هستند
می‌کنم جستجو برادر دستت کو

من در کنار جسم تو دیده گریانم
با ناله‌هایی آتشین روضه می‌خوانم

ای همه هستِ من رفتی از دست من
ای ساقی لب تشنگان با لب عطشان

گرمِ خسوفی زیر خون، ای مهِ تابان!
ای ماه بی‌قرین یل امّ البنین

با دیدن تو چاره‌ام کم شده عباس
من کوهم اما قامتم خم شده عباس

تو رفتی من ماندم بین دشمن ماندم
داغ تو برد از یاد من داغ اکبر را

حس می‌کنم در نزد تو بوی مادر را
چون که کوفی هستند فرقت را شکستند


متن نوحه حضرت عباس (ع)

باز منو احساس / پیچیده توی هیئت عطر ناب یاس
دوباره پا گرفته روضه عباس / دل و احساس

آه و شور و دم / گره خورده دلم با نخ‌های پرچم
واسه تو تا همیشه طپش قلبم / می‌گیره دم

پیمونه به پیمونه می‌زنم غم رو بی خیالم
با تو می‌گذره لحظه‌های هر روز و ماه و سالم

حضرت سقا / تو دستای تو زلف موجای دریا
به عشق تو می‌بارن همه‌ی ابرا / تویی سقا

حضرت عباس / رقیه با صدای پات می‌ره تو خواب
بنفسی انتَ میگه زیر لب ارباب / تویی مهتاب

مردم اینو میگن یل حسین خیلی خیلی آقاست
بین شیعه و غیر شیعه‌ها پرچم تو بالاست

شد به پا طوفان / یا انگاری که دریا می‌کنه طغیان
کیه اینکه می‌لرزه زیر پاش میدان / شده طوفان

یا علی یاهو / گره انداخته بازم میون ابرو
نمی‌تونه بشه باز کسی رو در رو / مدد یا هو

صد و سی و سه مرتبه صداش کن بگو اباالفضل
بچه سیدا یک صدا بگن جان عمو ابالفضل


متن مداحی شب نهم ماه محرم

گردیـده از پیکر جدا شاخۀ یاسم
افتاده بر روی زمین دست عباسم

عباس من! عباس من! چشم خود وا کن
بـار دگــر حمـایت از آل طاهــا کـن

سقای آل فاطمه! از چه بی‌تابی؟
کنـار نهـر علقمــه تشنـۀ آبی

با جام خالی کودکان دیده در راه‌اند
تنها تو را تنها تو را از تو می‌خواهند

من بین دشمن مانده‌ام بی‌کس و تنها
تو غـرق خـون افتاده‌ای بین دشمن‌ها

وقتی که دست از پیکرت بر زمین افتاد
ذریـۀ زهــرا شدنـد جملـه دشمـن‌شاد

سقـای بی‌دست و سـرم! آه و واویلا
برخیز و رو کن در حرم آه و واویلا


متن مداحی شب نهم محرم نریمانی

بلند شو عملدار، علم رو بلند کن
بازم پرچم این حرم رو بلند کن
واسه بچه‌هایی که چشم‌انتظارن
میخوان مثل من سر رو شونه‌ت بذارن

واسم تکیه‌گاهی ، به تو تکیه کردم
تا از خیمه رفتی ، چقدر گریه کردم
نبینم که داری به هق‌هق میفتی
به من تا به امروز برادر نگفتی

یه دل سیر بهم بگو برادر
میخوام صدات بپیچه توی لشکر
شاید فقط زینب کنه گلایه
بگه چرا بهش نگفتی خواهر

ای نور عین، داداش کوچیکه‌ی حسین
شهید مقطوع الیَدین

“ای باوفا، سقای دشت کربلا”

صداتو بلند کن بفهمن که هستی
هنوز زنده‌ای و چشاتو نبستی
واسه اون نگاهی که مونده به راهت
امیدواره الان دم خیمه‌گاهت

سکینه سراغ عموشو میگیره
یه شیش‌ماهه دارم که داره میمیره
جواب ربابو چی میدی اباالفضل
مگه گریه‌هاشو ندیدی اباالفضل

رباب الان ایستاده زیر آفتاب
از پشت ابر چرا نمیره آفتاب
پاشو بریم دیگه دارم میترسم
جون رقیه‌مو بگیره آفتاب

برادرم، تو رو به جون دخترم
پاشو بیا بریم حرم

“ای باوفا، سقای دشت کربلا”

بلند شو علمدار، به این آه جانسوز
به کوری چشم اونایی که امروز-
-توی فکر خلخال ، به فکر کنیزن
میخوان آبروی حسینو بریزن

میخوان زینبم رو بدن زجر و آزار
توی شام و کوفه ، توی کوچه بازار
تو جمع یه عده زنای یهودی
تو بزم شرابی که میرم به زودی

زینب الان دلشوره داره عباس
حق داره که طاقت نیاره عباس
گفتم بهش میبرنت اسارت
بهم میگفت مگه میذاره عباس

برادرم، پاشو پناه خواهرم
تو رو به خیمه میبرم

“ای باوفا، سقای دشت کربلا”


متن نوحه افغانی شب نهم و تاسوعا محرم

من گلِ گلزارِ علّیِ مرتضایم
حافِظِ پرچم خونین کربلایم
منم یا ایها الناس باب الحوائج عباس
برادر حسین جان بیا سوی علقمه
آمده از جنان مادرمان فاطمه

من عاشق تو هستم جدا شده دو دستم
کجایی به بینی مادرم ام البنین
عباست افتاده از صدر زین بر زمین
راه و بر من بستند فرق مرا شکستند
برادر حسین جان چی آمده بر سرم

اشک و خون ریزد ز دیده گانم
ای باغبان برایت گل با گلاب آوردند
با قطره قطره اشکم دریای آب آوردم
جانم فدای زینب ، من خاک پای زینب


متن نوحه شب تاسوعا زنجیر زنی

مرغ دل ما زند، پر به هوایت حسین
قبله عالم شده، کرب و بلایت حسین
منم گدایت حسین، منم گدایت حسین
کن نظری از کرم، به این گدایت حسین
حسین حسین جان حسین (۲)

چرا فتادی چنین، به خاک صحرا حسین
غرق به خون بی کفن، ز جور اعدا حسین
سوخته از تشنگی، تمام جانت حسین
تشنه چنین ندیده، در لب دریا حسین
حسین حسین جان حسین (۲)

ای پسر فاطمه، چرا تو بی یاوری
تو حجت کردگار، وصی پیغمبری
تو شاه بی نوایی، خدای را مظهری
در ره حق داده ای، هستی خود را حسین
حسین حسین جان حسین (۲)

گریه به مظلومی ات، پیمبران کرده اند
ناله ز داغ غمت، پیر و جوان کرده اند
اشک ز داغت روان، ز دیدگان کرده اند
جن و ملک از غمت، در همه دنیا حسین
حسین حسین جان حسین (۲)


متن نوحه زنجیر زنی حضرت عباس سه ضرب

دو برادر دو برادر دو شجاع بی نظیر
این علمدار سپاه او امیر
این حسین او ابالفضل جوان
این امام او امیر کائنان

این یکی از نسل پیغمبر بود
اون یکی نور دل حیدر بود
این یکی از سوی یمین او یسار
کرده جنگ با گروه نابکار

دو برادر دو برادر دو ابرمرد دلیر
در میان روبهان مانند شیر
لشکر از هر سو به هم پیچیده شد
جنگجویان را به هر بگریز شد

هرکه می آمد به جنگ این دو مرد
بانگ تکبیر ابالفضل رشید
روح در جان حسینش می دمید
گفت این فرزند پیغمبر منم

گفت آن از زاده حیدر منم
گفت آن بابم علی مرتضاست
گفت این مادر مرا خیرالنساست
گفت این عباس نام آور منم

گفت آن از زاده حیدر منم
مظلوم حسین جان، سقا ابالفضل


متن نوحه بوشهری شب تاسوعا محرم

به سوی خیمه عترت بیامد اسبی آشفته
دگرگون گشته احوالش زسرهای بخون خفته
نگاهش قصه ها از دشت پر رنج و بلا دارد
هزاران راز پنهان از شهید کربلا دارد

گهی با شیهه می آید گهی نالان و افسرده
بدیده چون سوارش را به خاک افتاد پژمرده
به درب خیمه هردم خواهری از یار می گوید
دو چشمش ‌گشته گریان ‌و عزیزش ‌را همی ‌جوید

بگفت با ذوالجناح زینب چرا مغموم و بیماری
چرا بنموده ای با شیهه هایت ناله و زاری
چرابرگشته‌ای‌ بیکس به من‌گو پس سوارت کو
نمی بینم کسی با تو سوار بی قرارت کو

سرو یالت شده خونین چرا محزون و بی یاری
سرت افکنده و غمگین و می بینم دل افکاری

ز میدان بلا برگو برای من چه آوردی؟
خبر از جسم بی جان حسینم هدیه آوردی؟
برایم گو زعباس درخشان و فروزنده
که در شب های تارم بود همچون ماه تابنده
زداغ عون و عبدالله مثال کوره می سوزم
نواخوانی شده از بهر آنها کار هر روزم

تمام فکر من اینست که سر آید شب تارم
سیه‌گشته شب ‌و‌ ‌روزم از این خاموشی بیزارم
مرا با خود ‌به ‌میدان بر که شاید یار خود بینم
ز باغ زاده زهرا نشینم خوشه ای چینم

مرا با خود ببر نزدش که گویم درد دل هایم
که شاید لحظه ای بیند که من تنهای تنهایم
بگیرم در بغل دست علمدار حسینم را
در این‌صحرا بریزم من به کامش‌اشک عینم را

به ‌زینب ‌ذوالجناح‌ گفتا‌ که ‌خود زین غم پریشانم
چگونه از غمی گویم که آتش کرده برجانم
چگونه با تو برگویم جواب این سوالت را
جواب این سوالی که کند آشفته خوابت را

ابوالفضلت‌ دو دستش را چنین از تن جدا دارد
که قاسم لخته خونی به سر جای حنا دارد

علی اکبرت عطشان در این دشت بلا جان داد
تنش‌ صد‌ پاره وجان را به دست پاک یزدان داد
بگفتا شاه عطشان این سخن با زینبم برگو
کزین باغ خزان دیده تو ماندی ای گل خوشبو
بگو بعد ابوالفضلم علمدارم تویی زینب
پس‌ از این روشنی ‌بخش شب تارم تویی زینب

مبادا دشمن بی دین به شادی غصه ات بیند
مبادا واگزاری جای خود آسوده بنشیند
از این‌ رنج ‌و‌ غم ‌و محنت هدف ‌آداب و آئین است
اگر سر می دهم بهر بقای مکتب و دین است

بگفت اینک (سعیدی) نوحه ام را با غم آوردم
از این ره هدیه اینک از برایت ماتم آوروم


متن اشعار شب نهم محرم

تا می‌شود ز. چشمه‌ی توحید جو گرفت
از دست هر کسی که نباید سبو گرفت
تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود که با تو وضو گرفت

کوچک نشد مقام تو، نه! تازه کربلا
با آبروی ریخته ات آبرو گرفت
شرم زیاد تو همه را سمت تو کشید
این آفتاب بود که با ماه خو گرفت

دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی
وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت

از آن به بعد بود صدا‌ها ضعیف شد
ازآن به بعد بود که راه گلو گرفت
زینب شده شکسته غرورش، شنیده ای؟
دست کسی به کنج النگوی او گرفت

در کوفه بیشتر به قدت احتیاج داشت
با آستین پاره نمی‌شد که رو گرفت


متن مداحی زمینه شب تاسوعا حاج محمدرضا بذری

زدم سر بر صحرا میگردم رو خاکا
تنت میشه پیدا ای به قربونت
چشام تو چشماته علم تو دستاته
هنوزم همراته ای به قربونت

ای به قربونت هنوزم تو یل لشکرمی ای جانم
پناه همه اهل حرمی ای جانم
ای به قربونت تقلا میکنی پاشی زجا ای جانم
چرا بستی چشاتو از حیا ای جانم

علم برپاست هنوز بالاست
پاشو داداش حسین تنهاست
(گره خورده به کارم علمدار ندارم)2
سرت رو زانومه تو باشی معلومه
سکینه آرومه ای به قربونت

نخور غصه اصلا تورو خوب میشناسم
داداشم اون با من ای به قربونت
ای به قربونت اگه فکر رباب و اصغری اون با من
نشد مشکو به خیمه ببری اون با من
ای به قربونت اگه دیدی علم خورده زمین اون با من

نخور غصه یل ام البنین اون با من
قدم خم شد چی سهمم شد
تنت داداش چه درهم شد
(گره خورده به کارم علمدار ندارم) دوبار
میسوزی تو آفتاب شدی خیلی بی تاب

کنار نهر آب ای به قربونت
اگر لشکر دارن تماشا میکنن
داداش اون بامن ای به قربونت
ای به قربونت نباش دل نگرون دخترم اون با من
تو راضی شد تنت رو ببرم اون با تو
ای به قربونت با اینکه بردنت دردسره اون با من

پاشو که آبروم در خطره اون با تو
فدا چشم پر از اشکت دلم پارست مثل مشکت
(گره خورده به کارم علمدار ندارم) دوبار


متن نوحه شب نهم محرم محمد علی مجاهدی

دیده‌‏ام در کربلای دست تو
عالمی را مبتلای دست تو
کربلا این‌قدر شیدایی نداشت
بی‌تو و بی‌ماجرای دست تو

می‏‌کُشد این حسرتم آخر که کاش
بود دست من‌ به جای دست تو…
چشم من با گریه می‌‏بندد دخیل
بر ضریح با صفای دست تو

هر که با دست تو دارد عالمی
من که می‌‏میرم برای دست تو
تا همیشه دست تو مشکل‏‌گشاست
ای خدا مشکل‏‌گشای دست تو

اوفتاد از پا امام عاشقان
تا که خالی دید جای دست تو
خم شد و برداشت و با احترام
بوسه زد بر پاره‌‏های دست تو

سایه هم، همسایۀ نامحرمی‌ست
گر چه می‏‌افتد به پای دست تو
ای به سودای تو اسماعیل‏‌ها
سر نهاده در منای دست تو

کعبه در سوگ تو می‏‌پوشد سیاه
تا نشیند در عزای دست تو
آب پاکی روی دست آب ریخت
ای به قربان صفای دست تو


متن روضه (زمزمه) شب نهم محرم سید مهدی میرداماد

پاشو علمدار حرم هنوز علمداری
پاشو اوردم دستات و علم رو برداری
پاشو می خوام بدونن

که کاشف الکروبی
پاشو می خوام تو صحرا
علمت و بکوبی
یا ساقی العطاشا

تو می دونی که بعد تو چی به سرم میاد
خودم که هیچ چی به سر اهل حرم میاد
خواهرمون به غیر از

من و تو یار نداره
الان داره تو خیمه
گوشواره در میاره


متن مداحی شب نهم و تاسوعا محرم یل کربلا ماشاالله

اب به لب های تو رو زده
موج به پای تو زانو زده
ماه خیمه به ماه فلک
ماه روی تو پهلو زده

به ابروی تو ماشاء الله
به گیسوی تو ماشاء الله
پناه حرم جان زینب
به بازوی تو ماشاء الله
یل کربلا ماشاء الله

هر کجا صحبت از شیر شده
دشمن تو زمین گیر شده
بر مصافت کسی که میاد
یعنی از زندگی سیر شده

به صاحب علم ماشاء الله
به تیغ دو دم ماشاء الله
رقیه میگه با لبخندش
عموی حرم ماشاء الله
یل کربلا ماشاء الله


متن اشعار شب تاسوعا و شهادت حضرت ابوالفضل عباس (ع)

در این غوغای بی آبی، که خشکیده همه گل ها
به اَمر تو شدم، سقّا، منم عبد و تویی مولا
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
علمدارم چه غم دارم، که از دستم علم افتد

مباد از دفتر عشقت، به نام من قلم افتد
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
خدای کعبه جز رویت، نداده قبله ای یادم
نماز آخرم بود، و به سر بر سجده افتادم

شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
ببین از بادۀ عشقت، به میدان مستی افتاده
مگر دامان تو گیرد، به راهت دستی افتاده
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت

امیر لشگرت بی دست، میان لشگری مانده
بیا بنگر ز پروانه، فقط خاکستری مانده
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
به تو شرط وفاداری اگر بر جا نیاوردم

کمک کن تا که برخیزم، به دور مادرت گردم
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
ببین احسان یک بانو، سرم بگرفته بر زانو
به چشمِ پر ز خون دیدم، گرفته دست بر پهلو

شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
گل ام البنین عباس، به دریا تشنه لب پا زد
به دریا پا نهاد اما، لبش آتش به دریا زد
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت


متن روضه شب نهم محرم حضرت ابوالفضل عباس (ع)

عباس یعنی نور مصباح هدایت
عباس یعنی کشته ی راه ولایت
عباس یعنی شیر مرد از خورد سالی
عباس یعنی زاده ی مولی الموالی

عباس یعنی ماه شب های مدینه
عباس یعنی آرزوهای سکینه
عباس یعنی دست دست حی داور
عباس یعنی خون ثارالله اکبر

عباس یعنی مظهر کل حقایق
عباس یعنی باب حاجات خلایق
عباس یعنی لاله ای در چشم صحرا
عباس یعنی شعله ای در قلب دریا

عباس یعنی لنگر فلک ولایت
عباس یعنی جلوه ای تا بی نهایت
عباس یعنی عاشقی بی دست و بی سر
عباس یعنی کشته ی صد پاره پیکر

عباس یعنی باب باب الله اعظم
عباس یعنی غیرت الله مجسم
ارث ادب از مادرش ام البنین داشت
ارث شجاعت از امیرالمومنین داشت

عبد خدا ابن اخ و عم ولی بود
روی علی پشت حسین ابن علی بود
تنهای تنها قدرت صد لشکرش بود
آخر دعای فاطمه پشت سرش بود

در قلب دریا تشنه تاب و تبش بود
آب بقا لب تشنه ی داغ لبش بود
عباس در دنیا و عقبا با حسین است
فریاد هر زخمش هزاران یا حسین است

با آن جلال و عزت و آقایی او
مشهور شد در کربلا سقایی او
با آنکه خود بر شهریاران شهریار است
سرباز سقا و امیر و پاسدار است

لب تشنه پا بیرون نهاد از آب عباس
دریا صدا میزد مرا دریا عباس
وقتی جوان مردی و او را کرد احساس
دریا صدا زد آفرین عباس عباس

الحق در مردانگی مرد آفرینی
الحق که فرزند امیر المومنینی
در پاسخ این غیرت و ایثار و صبرت
تا صبح محشر آب گردد دور قبرت

مدح تو ای باب المراد کل عالم
باشد فزون تر از هزاران نخل میثم


متن مداحی واحد شب نهم محرم حاج مهدی رسولی

ای علم روی شونم
توهستی نشونم
بمون تا بمونم
نیافتی از روی دوشم

توپاسدار امامی
نشون قیامی
عمود خیامی
نیافتی از روی دوشم

تو بادبان کشتی نجاتی
علامت سر پل صراطی
وَ اللهِ اِن قَطَعتُموا یَمینی
اِنی اُحامی ابداً عَن دینی

تو بیرق پر نوری
چراغ عبوری
دلیل ظهوری
نیافتی از روی دوشم

تو انتقام حسینی
سلام حسینی
به نام حسینی
نیافتی از روی دوشم

باید که بالا تا ابد بمونی
پرچم جنگ آخرالزمونی
وَ اللهِ اِن قَطَعتُموا یَمینی
اِنی اُحامی ابداً عَن دینی

به اشک خیمه جوابی
امید ربابی
رسیدن ابی
نیافتی از روی دوشم

رقیه چشم به راهه
لبا پر اهه
حرم بی پناهه
نیافتی از روی دوشم

نگاش فقط به سوی توست سکینه
نبینه که علم روی زمینه
وَ اللهِ اِن قَطَعتُموا یَمینی
اِنی اُحامی ابداً عَن دینی


متن نوحه سنگین شب نهم و تاسوعا محرم میثم مطیعی

تماشایی دارد از خیمه
طلوع ماه بنی هاشم
دلش روشن چهره اش خندان
سوی میدان می شود عازم

به پیشانی اش نور سجده نمایان
دو چشمان بصیرش دو خورشید تابان
یلی دست و بازوی او مرتضایی
تو گویی که حیدر می اید به میدان
شوری دارد دل ارام او

دشمن می هراسد از نام او
میدان می لرزد زیر گام او
عباس سرو رشید کربلا

فرات است و تشنه کامی ها
فرات است و این دل خونین
فرات است و این بی قراری ها
فرات است و روضه ای سنگین

چه سنگ جفایی چه تیر خطایی
بر ان ابروان کمانی نشسته
در ان سجده سر خ و محراب خونین
تو گویی علی بود و فرق شکسته

تنها از میدان برگشته بابا
حرفی نگفت از عمو جان اما
برداشت عمود خیمه را از جا


متن نوحه سینه زنی واحد شب شهادت حضرت ابوالفضل (ع)

داری میری پریشون ای علمدار
دلم از غصه شد خون ای علمدار
یه بار دیگه به خیمه یه نگاه کن
یه لحظه سر برگردون ای علمدار

تو که مشکو گرفتی از سکینه
یه داغی اومد و چنگ زد به سینه
نگاه میکردمو همش میگفتم
الهی داغتو حسین نبینه

می دونم که خداحافظی کردی
خدا پشت و پناهت که خیلی مردی
کاش مادر توام ام البنین بود
می دید چطور داری دورم میگردی
وای ای ابوالفضل) چهاربار)

تا که تو علقمه غبار بلند شد
دم خیمه داد و هوار بلند شد
دویدم و دیدم که رو رکاب اسبش
نامرده نیزه دار بلند شد

عمود نیزه رو روی سرت زد
یکی هم با لگد تو کمرت زد
شنیدم حرمله قبلش کمین کرد
یه تیری زد به مشک نه به جیگرت زد

می بینی روزگار چجوری بد شد
الان حرمله بود خندید و رد شد
یه تیری زد به مشک یه تیر به چشمت
نمی دونم چرا که هر چی زد شد
وای ای ابوالفضل) چهاربار)

یه دونه یا علی بگو بلند شو
به کوریه چشم عدو بلند شو
بزار کمک کنم دستی نداری
بگم بزار روی زانوم بلند شو

نبینم پهلوون افتادی از پا
رو خاک ساحله بی رحم دریا
میبینی که شکسته کمر من
دارم میرم به خیمه تک و تنها
حالا میگن حسین یاری نداره

علم افتاد علمداری نداره
حالا که نیست ابوالفضل حمله کردن
به دور خیمه گاه کاری نداره
حسین و قتلگاه کاری نداره
(وای ای ابوالفضل) چهاربار


متن سینه زنی واحد شب نهم محرم سید مجید بنی فاطمه

پر از عطر خدایی کف العباس
که با عشق اشنایی کف العباس
قسم بر پرچمی که بر زمین خورد
صفای کربلایی کف العباس

نگاه حضرت ام البنین را
چه زیبا می ربایی کف العباس
قدمگاه امام عصر هستی
از ان رو باصفایی کف العباس

به یمن صاحبت باب الحوائج
تو هم مشکل گشایی کف العباس
تو بویی دست سقا از تو اید
بهار سینه هایی کف العباس


متن نوحه شب نهم و تاسوعا محرم شهادت حضرت ابوالفضل عباس (ع)

قلم به دست شدم تا ز دست ها بنویسم
غریب وار پیامی به آَشنا بنویسم
نرفته یک غمم از دل غمی دگر رسد از ره
به خانه ی دل تنگ و برو بیا بنویسم

غریبی من و دل را کسی چه داند و بهتر
که مویه های غریبانه با رضا بنویسم
پی رضای رضا بودم و به خویش بگفتم
روم به طوس، در آنجا ز کربلا بنویسم

به یاد کودکی و درس و مشق و مدرسه افتم
به تخته مشق ز بابا و طفل و آ بنویسم
چه کودکانه و خوش باورانه بود و فسانه
نه آبی آمد و نی باد پس چرا بنویسم؟

به یاد قامت سقا و دست و همت سقا
رسا اگر چه نگویم ولی رسا بنویسم
گهی ز پشت حسین و گهی ز فرق ابوالفضل
یکی یکی بشنیدم دو تا دو تا بنویسم

به فرش خاک بیابان به عرش نیزه ی دونان
تنی جدا بسرایم سری جدا بنویسم
چه بر سر تنش آمد ز من مپرس که باید
ز توتیا شده در چشم بوریا بنویسم

بنی اسد بگذارید روی قبر شهیدان
غزل نه، قطعه از آن قطعه قطعه ها بنویسم
ز نوک نیزه و کنج تنور و دیر و نصارا
تمام، سیر و سفر بود از کجا بنویسم

چه می گذشت به بزم یزید با دل زینب
شراب را بگذارم کباب را بنویسم
لبی به طعنه و طغیان لبی لبالب قرآن
دگر مپرس، سزا نیست ناسزا بنویسم


متن مداحی شور شب نهم و تاسوعای حسینی محرم

وای وای وای وای
میاد صدای غریب مادر
وای وای وای وای
حسین تو گودال بی یار و یاور
وای وای وای وای

شلوغ شده دور و برش سادات ببخشن
قاتل اومد بالا سرش سادات ببخشن
قاتل اومد با خنجرش سادات ببخشن

از خیمه اومد خواهرش سادات ببخشن
تکیه به نیزه ها زد سادات ببخشن
فاطمه رو صدا زد سادات ببخشن
لب تشنه دست و پا زد سادات ببخشن

وقت جدایی رسید
میر و علمدار من، یوسف بازار من
ماه سپاه حسین، یار وفا دار من
وقت جدایی رسید باد مخالف وزید

از شرر داغ تو پشت برادر خمید
پشت و پناهم شکست، پشت سپاهم شکست
فاطمه در کربلاست علقمه در خون نشست
از جان خود سیرم ای خدا

من بی او میمیرم ای خدا
اهل حرم ناله کنان با مادرم
تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
اهل حرم بی قرار، خسته و چشم انتظار

ماه حرم در خسوف، مانده در این شام تار
ای یل ام البنین گریه ی من را ببین
من چه کنم تا که تو پا نکشی بر زمین
دریای خون گشته علقمه

دنبالت آمده فاطمه
در این غربت سایه ی تو رفت از سرم
تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
العطش کودکان، هلهله دشمنان

ولوله ی کاروان، بر لبم آورده جان
وقت جسارت شده نوبت غارت شده
خواهرت آماده ی بند اسارت شده
جانم را آوردی بر لبم

من فکر فردای زینبم
می گذرد کاروان، روی گل ارغوان
قافله سالار آن سرو شهید جوان
خورشیدی تابیدی ای شهید


متن سینه زنی زمینه شب نهم محرم حـاج مـــهدی رســـولی

وای سپهدارم
ای وای کس و کارم
ای وای ابالفضل علمدارم
حرم آتیش دلم آتیشه
اگه برگردی مگه چی میشه

پاشو از روی خاکا ای سقای حرم
پاشو ای اربا اربا تر از اکبرم
پاشو نگذار پاشیده تر شه لشگرم
صدای مادرم زهراس
(علی العباس حسین تنهاس)

وای سپهدارم
ای وای کس و کارم
ای وای ابالفضل علمدارم

چه کرده با تو چه کرده با من
سه شعبه نیزه عمود آهن
شده محراب کوفه خاک علقمه
سرت مثل بابا حیدرم در همه

رو جسمت تیر صد ها ابن ملجمه
غم از چشمای من پیداس
(علی العباس حسین تنهاس)

وای سپهدارم
ای وای کس و کارم
ای وای ابالفضل ای علمدارم

غروب عمرت ‌طلوع درده
ببین اطرافم پر از نامرده
تو غرق خون هستی و من هم غرق آه

میری میمونه تشنه طفل بی گناه
نوامیسن میشن بی تو بی سرپناه
عدو چشمش به معجر هاس
(علی العباس حسین تنهاس)


متن مداحی شب شهادت حضرت ابوالفضل عباس (ع) محمود کریمی

حیف شد چشم من نه مشک پر آب
حیف شد جون من نه طفل رباب
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد

مشک آب پاره شد خیلی بد شد
خیمه بیچاره شد خیلی بد شد
زینب آواره شد خیلی بد شد

حیف شد به خیمه نرسیدم
حیف شد رقیه رو ندیدم
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد

نا امید شد رباب خیلی بد شد
آرزوش شد خراب خیلی بد شد
رفتنم شد عذاب خیلی بد شد

حیف شد که قد خمیده شدی
حیف شد که اینجوری اومدی
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد

حیف شد دستم افتاد افتاد علم
حیف شد آرزوی اهل حرم
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد

افتادم رو زمین خیلی بد شد
برا ام البنین خیلی بد شد
روی خاکم همین خیلی بد شد

حیف شد نشد با تو بمونم
حیف شد که مشک و برسونم
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد

حیف شد قد رعنای تو خمید
حیف شد کارمون به اینجا کشید
حیف شد حیف شد چقدر حیف شد


متن نوحه سینه زنی واحد سنگین شب نهم محرم شهادت علمدار کربلا

دا چه توفیقی بهم داده
از سرم هم خیلی زیاده
یه هفته قبل اربعین با رفقا میزنیم به جاده
میبینی التماس چشم این بچه ها رو

که اگه پر میکنن آقا بزم عزا رو
خدا رحمت کنه پدر و مادرا رو
منمو یه دل دیونه که از حرمت دوره
اگه منو نبری حرم تا حرم از کرمت دوره

(یا سید الشهدا ای حسین جانم) چهاربار
لباس مشکی مو میپوشم
من زندگیمو میفروشم
فقط برام تو مسیری که
چای موکب و بنوشم

چمدونم رو بر میدارم و دیگه میرم
خداحافظ پدر مادر بی تاب و پیرم
الهی دستت بلند شه ضریح و میگیرم
منمو دلمو علم و حرم کربلا میخواد
میدونی چقد دوستت دارم کربلا میخوام
(یا سید الشهدا ای حسین جانم) چهاربار

یه نوکر از دهات داره
اهل و عیالشو میاره
گندم و شالی شو فروخته
تا خرجی راهو دراره
یه دله ساده داره که اونم واست آورده

تا یه ذره تربت دوره قبره تو رو خورده
آرزو کرد بگن تو کربلا آخرش مرد
میگه به رفیقاش شب اول قبرم بمونن
روضه خونا همه بیان و براش روضه بخونن
(یا سید الشهدا ای حسین جانم) چهاربار

در انتها امیدواریم که از مقاله متن نوحه و مداحی و روضه روز و شب نهم محرم و تاسوعا و شهادت حضرت ابوالفضل عباس (ع) بهره برده باشید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − هفت =