ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی ضرب المثل در دروازه را میشه بست ولی دهان مردم را نه

معنی و مفهوم در دروازه را میشه بست ولی دهان مردم را نه به همراه ریشه و داستان حکایت و اصطلاح انگلیسی

معنی ضرب المثل در دروازه را میشه بست ولی دهان مردم را نه : این ضرب المثل درباره این است که هر کاری انجام دهی باز یه عده هستند که درباره تو نظر دهند و حرف در بیاورند حتی اگر کارت را درست انجام دهی.

پس کار خودت را بکن و به حرف مردم توجهی نکن. اگر بخواهی به نیش و کنایه های مردم توجه کنی موفق نمی شوی. در ادامه با داستان این حکایت با بخش ضرب المثل ماگرتا همراه ما باشید.

مَثَل پیشنهادی : معنی ضرب المثل مار از پونه بدش میاد در خونش سبز میشه

معنی ضرب المثل در دروازه را میشه بست ولی دهان مردم را نه

داستان ضرب المثل در دروازه را میشه بست ولی دهان مردم را نه

یکی از نصیحت های حکیمانۀ لقمان به فرزندش این بود که در اعمال و رفتارش فقط خشنودی خدا و رضای وجدان را منظور دارد. از تشویق مردم مغرور نشود و تعریض و کنایۀ عیب جویان و خرده گیران را با خونسردی و بی اعتنایی تلقی کند.

پسر لقمان که چون پدرش اهل چون و چرا بود برای اطمینان خاطر شاهد عینی خواست تا فروغ حکمت پدر از روزنۀ دیده بر دل و جانش روشنی بخشد. لقمان حکیم گفت: هم اکنون ساز و برگ سفر بساز و مرکب را آماده کن تا در طی سفر پرده از این راز بردارم.

فرزند لقمان دستور پدر را به کار بست و چون مرکب را آماده ساخت لقمان سوار شد و پسر را فرمود تا به دنبال او روان گشت. در آن حال بر قومی بگذشتند که در مزارع به زراعت مشغول بودند. قوم چون در ایشان بنگریستند زبان به اعتراض بگشودند و گفتند:”زهی مرد بی رحم و سنگین دل که خود لذت سواری همی چشد و کودک ضعیف را به دنبال خود پیاده می کشد.

در این هنگام لقمان پسر را سوار کرد و خود پیاده در پی او روان شد و همچنان می رفت تا به گروهی دیگر بگذشت. این بار چون نظارگان این حال بدیدند زبان اعتراض باز کردند که: این پدر مغفل را بنگرید که در تربیت فرزند چندان قصور کرده که حرمت پدر را نمی شناسد و خود که جوان و نیرومند است سوار می شود و پدر پیر و موقر خویش را پیاده از پی همی ببرد.

در این حال لقمان نیز در ردیف فرزند سوار شد و همی رفت تا به قومی دیگر بگذشت. قوم چون این حال بدیدند از سر عیب جویی گفتند: زهی مردم بی رحم که هر دو بر پشت حیوانی ضعیف برآمده و باری چنین گران بر چارپایی چنان ناتوان نهاده اند در صورتی که اگر هر کدام از ایشان به نوبت سوار می شدند هم خود از زحمت راه می رستند و هم مرکبشان از بارگران به ستوه نمی آمد.

در این هنگام لقمان و پسر هر دو از مرکب به زیر آمدند و پیاده روان شدند تا به دهکده ای رسیدند. مردم دهکده چون ایشان را بر آن حال دیدند نکوهش آغاز کردند و از سر تعجب گفتند: این پیر سالخورده و جوان خردسال را بنگرید که هر دو پیاده می روند و رنج راه را بر خود می نهند در صورتی که مرکب آماده پیش رویشان روان است، گویی که ایشان این چارپا را از جان خود بیشتر دوست دارند.

چون کار سفر پدر و پسر به این مرحله رسید لقمان با تبسمی آمیخته به تحسر فرزند را گفت: این تصویری از آن حقیقت بود که با تو گفتم و اکنون تو خود در طی آزمایش و عمل دریافتی که خشنود ساختن مردم و بستن زبان عیب جویان و یاوه سرایان امکان پذیر نیست و از این رو مرد خردمند به جای آنکه گفتار و کردار خود را جلب رضا و کسب ثنای مردم قرار دهد می باید تا خشنود وجدان و رضای خالق را وجهۀ همت خود سازد و در راه مستقیمی که می پیماید به تمجید و تحسین بهمان و توبیخ و تقریع فلان گوش فرا ندهد.

ضرب المثل در دروازه را میشه بست ولی دهان مردم را نه

A jar’s mouth may be stopped, a man’s cannot.
دهان یک کوزه ممکن است بسته شود، دهان یک مرد نمی تواند.

مَثَل های پیشنهادی :
معنی ضرب المثل پنج انگشت باهم برادرند برابر نیستند
و
معنی ضرب المثل فرزند خصال خویشتن باش

✅ به پایان این ضرب المثل در دروازه را میشه بست ولی دهان مردم را نه رسیده ایم؛ اگر نظری در این ضرب المثل دارید حتما آن را از بخش نظرات با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

طهرانی

بنیانگذار مجله اینترنتی ماگرتا و متخصص سئو ، کارشناس تولید محتوا ، هم‌چنین ۱۰ سال تجربه سئو ، تحلیل و آنالیز سایت ها را دارم و رشته من فناوری اطلاعات (IT) است . حدود ۵ سال است که بازاریابی دیجیتال را شروع کردم. هدف من بالا بردن سرانه مطالعه کشور است و اون هدف الان ماگرتا ست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار + پانزده =