انشا در مورد عشق به میهن ❤️ با مقدمه و بدنه و نتیجه گیری

انشا در مورد عشق به میهن : وطن جان و دل و تن من است و موجب افتخار. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.

انشا پیشنهادی : انشا در مورد قرآن

انشا در مورد عشق به میهن

مقدمه: وطن دوستی از ایمان است، هر کس عشق به میهن نداشته باشد همانا ایمان هم ندارد. خون و روح و تن هر فردی آمیخته با نام و یاد وطن است. وطن مامن آسایش و افتخار است. انسان ها گوشت و تن و تاروپود هستی شان با نام زیبای وطن گره خورده است.

بدنه: چه بسیار جوانانی که با عشق وطن رفتند و برای مقابله با دشمن جان و خانه و خانواده هم فدا کردند تا دست دشمن و بدخواه به مرزها و آب و خاکمان نیفتد.

عشق به میهن یعنی عشق به همه خوبی ها و دوستی ها و خداوند، عشق به میهن یعنی مهر ورزی و دوستی و مرام و اخلاق. عشق به میهن یعنی صلابت دماوند و عشق به وطن یعنی شور خلیج فارس،

عشق به میهن یعنی دل دادن به نغمه دل انگیز سرود ملی و حس زندگی و سر سبزی، عشق به وطن یعنی تن و دل دادن به همه نغمه های شور انگیز دلاور مردان و حماسه سازان بزرگ، عشق به میهن عشق به همه خوبی هاست. عشق به بهار و زندگی است، عشق به شهید و وطن و دلدادگی و حماسه است.

دوست داشتن وطن یعنی عشق به برادر و پدر و خانواده، مهر و علاقه به فرزند و دنیا و آخرت. وطنم سرفراز باشی و بر قرار تا همیشه ما به تو افتخار کنیم و ببالیم که تو موجب فخر و غرور مایی، ای اسطوره مقاومت و صلابت و بزرگی، ای همه نوای ناب و صدای پای بهاران، من تو را چون جان شیرین دوست می دارم و در حوالی تو پرسه زنان از تو محافظت می کنم تا دست هیچ دشمنی به تو نرسد. آب هایت نیلگون، قله هایت برقرار، شکوهت مستدام و نهرهایت جاری.

نتیجه گیری: ای وطن نام ما زنده به نام توست. ما باید تا پای جان از وطن خویش محافظت و پاسداری نماییم واز رسیدن دست های آلوده ظالمان و شیاطین به وطن ممانعت کنیم. وطن پرستی از ایمان است.

انشا در مورد عشق به میهن کوتاه

مقدمه: ای بلند آوازه وطن، نامت برقرار و شکوهت بی شمار، وطن ای همه فخر و غرور و مردانگی من با تو بسیار شادم و در کنارت همه ناکسان را خوار و ضعیف می کنم.

بدنه: ای صلابت صخره و کوه و دریا و جنگل، تو برای من از هر نامی و عشقی جاودان تری، تو معبد، مسجد، کعبه و همه چیز منی، ای وطن ، نام سردارانی چون آریو در یاد من غوغا می کند شهیدانی چون باکری و همت و سردار سلیمانی در من حسی ایجاد می کند که من از کدام تبار هستم.

از تبار باران و یاران و مردان بزرگی که خونشان در پای درخت وطن جاری شد و هنوزم سرخی خونشان درخشندگی خورشید را زیر سوال می برد. از دیار خراسان و سیستان و کرمان و مشهد و گرگان و استان به استان فقط یک کلمه را خوب به یاد دارم که وحدت برای حفظ وطن.

وطن یعنی دهلاویه، سوسنگرد، طلائیه، مجنون و دهلران و قدم به قدم خاک خونین هویزه، وطن یعنی قم و قزوین و فارس و یزد و همه جا که خون ایرانی در ان جاری است. روزهایی که مردم در درد و جنگ بودند را خوب به یاد دارم که چگونه همه و همه برای عقب راندن دشمن از خودشان و جانشان مایه گذاشتند تا وطن بر قرار بماند.

حب به وطن حب به نور، خوبی ها، روشنایی، درخشش، آسمان، عظمت، شکوه، ایستادگی، مهرورزی، نوع دوستی، غمخواری و همه آنچه که در سخن نمی گنجد. وطن ای همه شکوه و سروری و سالاری، کور شود هرآن کس که بزرگی و عظمت و دردهای سر به مهر تو را نشناسد.

وطن جان درد تو به جانم که انسان های نالایق و از خدا بی خبر قدرت را نمی دانند، تو گوهر زیبای نقشه ای و دشمنان به این موضوع خوب پی برده اند که ایران گوهر و عقیق خاورمیانه را از میان بردارند تا راحت و آسوده دست های چپاولشان به ثروت های کشورهای منطقه برسد.

دشمن حیله گر به خوبی می داند که تو چه گوهری هستی که باید از دست این مرده ربوده شوی و داشته هایت شبانه به تاراج برود. وطن من نور چشم من جاودان باشی و برقرار

نتیجه گیری: از ثروت های وطن به خوبی استفاده کنیم و اسراف را کنار بگذاریم این کشور حق همه نسل ها و دوره هاست. از معادن و ثروت و داشته های این سرزمین استفاده مناسب کنیم و به دست بیگانه هم ندهیم.

انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد غذاهای ایرانی
و
انشا در مورد قالی
و
انشا در مورد غذای سالم و ناسالم

☑️ به پایان انشا درباره عشق به میهن رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.