معنی حکایت فوت کوزه گری فارسی هشتم + آرایه های ادبی و معنی کلمات
بازنویسی حکایت فوت کوزه گری فارسی هشتم به زبان ساده و امروزی، معنی لغات و آرایه های مهم صفحه 35 کتاب فارسی پایه هشتم
معنی حکایت فوت کوزه گری صفحه ۳۵ فارسی هشتم ، به همراه معنی لغات سخت و آرایه های ادبی و زبانی متن داستان حکایت فوت کوزه گری را در ادامه در بخش آموزش و پرورش ماگرتا برای شما دانش آموز عزیز فراهم کرده ایم.
بعدی: معنی لغات و آرایه های درس ۴ فارسی هشتم
جواب سوالات درس ۴ چهارم فارسی هشتم
مفهوم حکایت فوت کوزه گری صفحه 35 فارسی هشتم
کوزه گری ماهر و ورزیده، شاگردی داشت که چندین سال نزد او کار کرده و فنون کوزه گری را از او فرا گرفته بود.
معنی: کوزهگری بامهارت و خبره، شاگردی داشت که چندین سال پیش او کار کرده بود و مهارتهای کوزهگری را از استادش یاد گرفته بود.
روزی شاگرد دستمزد بیشتری از استاد درخواست کرد. کوزه گر بر دستمزد او افزود.
معنی: یک روز شاگرد از استاد درخواست کرد که دستمزد بیشتری به او بدهد. کوزهگر دستمزد شاگرد را بیشتر کرد.
پس از مدتی باز، شاگرد سر ناسازگاری گذاشت و گفت: «دیگر فن کوزه گری را به تمامی آموخته ام و قصد دارم در کارگاه خود، استادکار شوم.»
معنی: بعد از مدتی، شاگرد با استاد خودش مخالفت و ناسازگاری کرد و گفت: «من تمام مهارتهای لازم برای کوزهگری را یاد گرفتهام و میخواهم برای خود کارگاهی داشته باشم و دیگر شاگرد کسی نباشم و خودم استاد شوم.»
کوزه گر از او خواست به پاس حقی که بر گردن او دارد، چند ماهی بماند و یاری اش کند.
معنی: کوزهگر از او درخواست کرد برای قدردانی و جبران کردن کاری که برای او انجام داده، چند ماه بیشتر پیش کوزهگر بماند و به او کمک کند.
شاگرد، بی اعتنا به درخواست استاد، او را رها کرد و کوشید در کارگاه خود برای رقابت با استاد، مرغوب ترین کوزه ها را بسازد. او با دقت شروع به ساختن کوزه کرد اما لعاب هیچ یک از کوزه ها زیبا و شفاف از کار درنیامد.
معنی: شاگرد بدون توجه به درخواست استاد او را رها کرد و از او جدا شد و سعی کرد با استاد خود رقابت کند و در کارگاه خود بهترین کوزهها را بسازد. اما لعاب هیچکدام از کوزهها زیبا و شفاف نمیشد.
شاگرد، ناگریز نزد استاد بازگشت. استاد او را واداشت مدتی دیگر نزد او بماند تا اِشکال کار را دریابد. سرانجام یک روز استاد گفت: رمز مرغوب بودن کوزه ها در این است که هر کوزه را پیش از آنکه در کوره بگذارم فوت می کنم تا گرد و خاک از روی آن پاک شود. تو همین یک نکته را در نظر نداشتی و اِشکال کار تو تنها یک فوت بود؛ فوت کوزه گری!»
معنی: شاگرد به ناچار پیش استاد بازگشت. استاد او را مجبور کرد مدتی دیگر پیش او بماند تا اشکال کار خودش را پیدا کند. سرانجام یک روز استاد گفت: «رمز بهترین و باکیفیتترین کوزهها این است که من هر کوزه را قبل اینکه در کوره قرار بدهم، آن را فوت میکنم تا گرد و خاک روی آن پاک شود. تو به همین نکته عمل نمیکردی و ایراد کار تو فقط یک فوت بود؛ فوت کوزهگری!»
معنی لغات و واژه های حکایت فوت کوزه گری فارسی هشتم
ماهر: دارای مهارت
ورزیده: کارکشته، کسی که کاری را زیاد انجام داده باشد
فنون: جمع فن، مهارت ها
فرا گرفته بود: آموخته بود
دستمزد: حقوق
افزود: اضافه کرد
ناسازگاری: بدرفتاری
به پاس: به خاطر، به احترام
یاری اش کند: به او کمک کند
بی اعتنا: بی توجه
مرغوب ترین: باکیفیت ترین، مطلوب ترین
لعاب: پوشش نازک شیشهای که هنگام پختن ایجاد میشود
ناگزیر: ناچار
واداشت: مجبور کرد
مرغوب: پسندیده، برگزیده، دلپسند، برازنده، دلپذیر
آرایه های ادبی و زبانی حکایت فوت کوزه گری فارسی هشتم صفحه ۳۵
سر: قصد
بر گردن داشتن: کنایه از «مدیون بودن»
در نظر داشتن: کنایه از توجه کردنفوت کوزه گری، مصطفی رحماندوست با تصرف و تلخیص
قبلی: جواب سوالات درس ۳ فارسی هشتم
معنی لغات درس ۳ سوم فارسی هشتم
جواب فرصتی برای اندیشیدن صفحه ۲۸ فارسی هشتم
معنی کلمات و آرایه های ادبی روان خوانی جوانه و سنگ فارسی هشتم
در این نوشته معنی حکایت انشاالله فارسی هشتم را به زبان ساده برای شما دانش آموز عزیز نوشتیم، اگر سوالی درباره آرایه ها و لغات این حکایت داشتید کافیست از بخش نظرات آن را از ما بپرسید. همچنین هت مشاهده معنای کلمات سایر درس های کتاب کافیست نام آن درس را به همراه عبارت ماگرتا در گوگل جست و جو کنید.
عالی🦦🪵