ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی لغات درس ۱۱ فارسی هشتم ؛ پرچم داران + آرایه های ادبی

معنی روان متن و معنای لغات درس یازدهم فارسی هشتم ، کلمات مهم امتحانی درس و شعر پرچم داران

معنی لغت های درس ۱۱ یازدهم فارسی هشتم و معنای کلمات و آرایه های ادبی و زبانی درس پرچم داران صفحه ۸۱، ۸۲ و ۸۳ را به همراه معنای کامل واژه های سخت آن در ادامه در بخش آموزش و پرورش ماگرتا برای شما دانش آموز عزیز فراهم کرده ایم.

بعدی: معنی شعر ای وطن من فارسی هشتم
معنی کلمات و شعر شیر حق درس ۱۲ فارسی هشتم
جواب سوالات درس ۱۲ فارسی هشتم
معنی حکایت انشاالله فارسی هشتم

معنی لغات درس ۱۱ فارسی هشتم

معنی کلمات و لغت های درس ۱۱ پرچم داران فارسی هشتم

کلمهمعنا
شکوهمندباعظمت
فرهنگمجموعه آداب، تربیت
جسمتن
پرورش یافتهرشد کرده
پاره ایتکه ای
پیکرجسم و تن
گزندآسیب
ایماناعتقاد
عزتارجمندی، بزرگی
ارادهپشتکار، تصمیم
استوارمحکم
دلاورانافراد شجاع
گستاخیبی حیایی، بی شرمی
خیلگروه
عظیمبزرگ
جان بر کفانایثارگران
بنیاناساس
سدیمانعی
هجومحمله ناگهانی
حامیانپشتیبانان
ایامروزها
سرافرازسربلند
پابرجااستوار
پاسداریمحافظت
آزادهرها
دل زندهآگاه، هوشیار
دورانزمان
تازشتاخت و تاز، حمله
رشیددلیر
بیانگربازگو کننده
حماسهدلاوری، شجاعت
جنگ تحمیلیجنگ ناخواسته و اجباری
پاک آییندین پاک
مایهباعث
سیماچهره
زیورآرایش
عرصهصحنه
آزادمنشیآزادگی، حریت

آرایه های ادبی و زبانی متن درس ۱۱ پرچم داران فارسی هشتم

قلمرو زبانی: پیکره: بدن 
گزند‌: آسیب
عزّت: ارجمندی
استوار: پابرجا، پایدار 
مقدس: پاک 
شهدا: ج شهید 
خیل: جمع، گروه، دسته 
عظیم: بزرگ 
پهنه: گستره، میدان 
بنیان: بنیاد، پایه، پی، شالوده
حامی: حمایت کننده، پشتیبان 
ایام: روزها، ج یوم
باختن: از دست دادن (بن ماضی: باخت؛ بن مضارع: باز) 
جنب و جوش: کوشش 
آموختن بـ: یاد دادن (بن ماضی: آموخت؛ بن مضارع: آموز) 
تازش: حمله 
همت: اراده 
رشید: دلیر 
تعهّد: پایبندی 
درآمیختن: ترکیب کردن (بن ماضی: درآمیخت؛ بن مضارع: درآمیز) 
حافظ: نگهبان
قلل: قله ها 
سیما: چهره 
زیور: زینت
خلاقیّت: آفرینشگری
آراستن: آرایش کردن، بزک کردن (بن ماضی: آراست؛ بن مضارع: آرا)
عرصه‌: میدان، گستره
آزادمنشی: آزادگی، وارستگی
برافروختن: روشن کردن (بن ماضی: برافروخت؛ بن مضارع: برافروز)

قلمرو ادبی: از دست دادن: کنایه
جسم و جان؛ تلخ و شیرین: تضاد
دل: جانبخشی (میهن مانند انسانی انگاشته شده که دل دارد.)
خون دلها خوردن: کنایه از رنج بسیار کشیدن
جان بر کف: کنایه از آماده جان باختن
 آسمان، زمین: تضاد
رنگ باختن: کنایه از ترسیدن
بر خود لرزیدن: کنایه از ترسیدن
پاکی، پایداری و پاسداری: واج آرایی
دل زنده: کنایه از سرزنده و شاداب
همانند قلل: تشبیه
سیمای وطن، زیور و شکوه خلاقیت و نوآوری: اضافه تشبیهی

معنی و آرایه های ادبی شعر ای وطن درس یازدهم فارسی هشتم

ای وطن ای دل مرا ماوا ** ای وطن ای تن مرا مسکن
معنی: ای کشورم پناهگاه دلها ، ای کشورم ای خانه ی تن من

قلمرو زبانی: مأوا: پناهنگاه، منزل 
مسکن: منزل، مکان سکونت
را: اضافه گسسته
بیت ۶ جمله است
ای حرف ندا: وطن منادا
ای دوم حرف ندا، وطن منادی محذوف
بیت دوم هم به همین صورت است. مرا (را فک اضافه: ماوای دل من هستی) ماوا: مسند
مسکن تن من (مسکن: مسند)

قلمرو ادبی: قالب شعر: قطعه
ای وطن: استعاره

ای وطن ای تو نور و ما همه چشم ** ای وطن ای تو جان و ما همه تن …
معنی: ای میهنم ، ای که تو مانند نور هستی و ما همه مانند چشم که به نور نیاز دارد ، ای کشورم که تو جانی دربدن ما

قلمرو زبانی: بیت هشت جمله دارد (در هر مصراع دو منادا داریم و منادای دوم در هر مصراع محذوف است.)
تو: نهاد
نور: مسند
چشم: مسند
جان و تن: مسند

قلمرو ادبی: تو نور؛ ما همه چشم؛ تو جان؛ ما همه تن: تشبیه
تو، همه: واژه آرایی
جان؛ تن: تضاد
چشم، جان، تن: مراعات نظیر

نکته ای گویمت که گر شنوی ** شاد، مانی به جان و زنده به تن
معنی: می خواهم نکته ای برایت بگویم که اگر آن را بشنوی با تمام دل و جانت شاد می شود

قلمرو زبانی: اگر / شنوی: بشنوی
مانی: می مانی (بن ماضی: ماند؛ بن مضارع: مان) 
بیت چهار جمله دارد
ضمیر (ــَت ) در گویمت نقش متمم دارد. (به تو می گویم)

قلمرو ادبی: جان؛ تن: تضاد

آدمی را چو هفت مهر به دل ** نبود کم شمار از اهریمن
معنی: انسان اگر به هفت چیز در دلش محبت و علاقه نداشته باشد از شیطان هم پایین تر است.

قلمرو زبانی: چو: هنگامی که 
مهر: مهربانی، عشق 
نَبُوَد: نباشد (بن ماضی: بود؛ بن مضارع: بو) 
اهریمن: شیطان

مهر ناموس و زندگانی و دین ** عزت و خاندان و مال و وطن
معنی: علاقه به آبرو و زندگی و دین ، شرف و خانواده و مال وثروت و وطن

قلمرو زبانی: ناموس: آبرو 
عزت: سربلندی
خاندان: خانواده
هر دو بیت (۴ و ۵) با هم دو جمله دارد (کال، بدل برای عبارت هفت مهر در بیت قبل به حساب می آید.)

و آن که حب وطن نداشت به دل ** مرده زان خوب تر به باور من
معنی: و کسی که کشورش را دوست نداشته باشد به نظر من مرده بودنش بهتر از زنده بودنش است.

قلمرو زبانی: حبّ: عشق 
به: به معنای در
بیت دو جمله دارد
آن کسی: نهاد
حب وطن: مفعول
دل: متمم
مرده: نهاد
آن: متمم
خوب‌تر: مسند
باور من: متمم

نکته: این شعر از ادیب الممالک فراهانی شاعر و نویسنده ایرانی می باشد که بیشتر بخاطر شاعر عصر مشروطه و سبک بیداری معروف می باشد.

توجه: برای مشاهده پاسخ سوالات درس یازدهم فارسی هشتم، وارد لینک «جواب سوالات درس ۱۱ فارسی هشتم» شوید.

قبلی: معنی حکایت نام خوشبو فارسی هشتم
جواب سوالات درس ۱۰ فارسی هشتم
معنی لغات درس ۱۰ فارسی هشتم
جواب سوالات درس ۹ فارسی هشتم
معنی لغات درس ۹ فارسی هشتم
جواب فرصتی برای اندیشیدن صفحه ۶۶ فارسی هشتم

✅ در این نوشته معنی لغات درس ۱۱ فارسی هشتم «پرچم داران و شعر ای وطن» را مرور کردیم، جهت مشاهده معنی کلمات سایر درس ها کافیست نام آن را به همراه عبارت ماگرتا در گوگل جست و جو کنید. همچنین اگر سوالی دارید آن را از قسمت دیدگاه بنویسید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫۱۰ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − دوازده =