معنی و آرایه های ادبی درس دوم فارسی دهم ؛ از آموختن ننگ مدار
معنی واژگان و لغت های مهم درس دوم فارسی دهم ؛ معنی متن درسی و ارایه های ادبی و زبانی درس ۲ دوم فارسی دهم
معنی و آرایه های ادبی درس دوم از آموختن ننگ مدار فارسی دهم ؛ در این نوشته از بخش آموزش و پرورش ماگرتا با معنی لغات و کلمات ، قلمرو ادبی و زبانی و معنی متن درس ۲ دوم از آموختن ننگ مدار صفحه ۱۸ کتاب ادبیات فارسی دهم انسانی ، تجربی و ریاضی متوسطه دوم آشنا می شوید. در ادامه با ما همراه باشید.
بعدی: معنی کلمات و آرایه های ادبی درس دیوار فارسی دهم
جواب درک و دریافت روان خوانی دیوار فارسی دهم
معنی درس سوم پاسداری از حقیقت فارسی دهم
جواب سوال های قلمرو زبانی، ادبی و فکری درس سوم فارسی دهم
معنی گنج حکمت دیوار عدل فارسی دهم
معنی و ارایه های ادبی و زبانی درس دوم فارسی دهم
تا توانی از نیکی کردن میاسا و خود را به نیکی و نیکوکاری به مردم نمای و چون نمودی به خلاف نموده، مباش.
معنی: تا میتوانی از نیکی کردن به دیگران دست برندار و خود را به مردم آنگونه نشان بده که فردی نیکوکاری هستی. و چون این چنین نشان دادی خودت برخلاف آن رفتار مکن.
قلمرو زبانی: نیکی: خوبی، احسان ( متصاد : بدی) / آسودن: استراحت کردن، سکون یافتن (بن ماضی: آسود، بن مضارع: آسا) / میاسا: توقف مکن، دست بر ندار / نمودن: نشان دادن، نمایش دادن نمایاندن (بن ماضی: نمود، بن مضارع: نما) / ( نما = ظاهر، نمود)
به زبان، دیگر مگو و به دل، دیگر مدار، تا گندمنمای جو فروش نباشی، و اندر همه کاری داد از خویشتن بده، که هر که داد از خویشتن بدهد، از دوار مستغنی باشد
معنی: سخن در دل و زبانت یکی باشد تا دروغگو و فریبکار شناخته نشوی. در همه کارهای خود به عدالت و انصاف رفتار کن زیرا هر کس در کارهایش به عدالت و انصاف رفتار کند، به قضاوت دیگران نیاز پیدا نمی کند.
قلمرو زبانی: اندر: در / داد: حق / داد از چیزی دادن: حق آن را ادا کردن / که نخست: زیرا / که دوم: کس / داور: قاضی، دادرس / مستغنی: بی نیاز
قلمرو ادبی: دیگر: واژه آرایی / تا گندم نمای جوفروش نباشی: ضرب المثل / که (1- زیرا / 2- کس): جناس همسان / تلمیح به حدیث «حاسِبوا قَبْلَ أن تُحاسَبوا» [به حساب خودتان رسیدگی کنید پیش از اینکه به حساب شمار رسیدگی شود.]
و اگر غم و شادیت بود، به آن کس گوی که او تیمار غم و شادی تو دارد و اثر غم و شادی پیش مردمان، برخود پیدا مکن و به هر نیک و بد، زود شادان و زود اندوهگین مشو که این فعل کودکان باشد.
معنی: و اگر غم و شادی داشته باشی، آن را به کسی بگو که با تو همدلی کند و در غم و شادیت شریک باشد. و پیش مردم، آثار غم و شادی را در چهره خود آشکار نکن. و در مواجهه با هر اتفاق خوب یا بد، زود شاد یا غمگین نشو ؛ زیرا این رفتار، کار کودکان است.
قلمرو زبانی: تیمار: غم، حمایت و نگاهداشت، توجّه / تیمار داشتن: غمخواری و محافظت از کسی که بیمار باشد یا به بلا و رنجی گرفتار شده باشد ؛ پرستاری و خدمت کردن / پیدا کردن: آشکار کردن
قلمرو ادبی: غم و شادی: تضاد / نیک و بد، شادان و اندوهگین: تضاد
بدان کوش که به هر محالی، از حال و نهاد خویش بنگردی، که بزرگان به هر حق و باطلی از جای نشوند
معنی: تلاش کن که به خاطر هر کار بیهوده ای حالت عوض نشود؛ زیرا انسانهای بزرگ زود تحت تأثیر هر حق و باطلی قرار نمیگیرند.
قلمرو زبانی: محال: بی اصل، ناممکن، اندیشۀ باطل / نهاد: ذات / بنگردی: عوض نشوی
قلمرو ادبی: از جای شدن: کنایه از «از کوره در رفتن» / تضاد: حق و باطل
و هر شادی که بازگشت آن به غم است، آن را شادی مشمر
معنی: و آن شادی که پایانش غم و اندوه است را شادی حساب نکن.
قلمرو زبانی: شمردن: به حساب آوردن (بن ماضی: شمرد، بن مضارع: شمار)
و به وقت نومیدی امیدوارتر باش و نومیدی را در امید، بسته دان و امید را در نومیدی.
معنی: و هر زمان ناامید شدی، امیدواریت را از دست مده و بدان که نومیدی وابسته به امید و امید وابسته به ناامیدی است.
قلمرو زبانی: نومید: ناامید / بسته دان: مرتبط دانستن، وابسته دانستن
قلمرو ادبی: تضاد: امید و نومیدی
رنج هیچکس ضایع مکن و همه کس را بهسزا، حق شناس باش؛ خاصه قرابت خویش را.
معنی: تلاش هیچکس را تباه و نابود نکن و به شکل شایسته، قدرشناس همه انسانها به ویژه خویشاوندان خود باش.
قلمرو زبانی: ضایع: تباه، تلف/ سزا: شایسته / خاصه: به ویژه / قرابت: خویشی، خویشاوندی؛ در متن درس، منظور «خویشاوند» است(همآوا← غرابت: شگفت و تعجبانگیز بودن)
چندان که طاقت باشد، با ایشان نیکی کن و پیران قبیله خویش را حرمت دار، ولیکن به ایشان مولع مباش تا همچنان که هنر ایشان همیبینی عیب نیز بتوانی دید
معنی: و آن اندازه که نیرو و توان داری به خویشاوندان خوبی کن. به پیران و بزرگانِ اقوام خود احترام بگذار امّا زیاد مجذوب آنها نباش ) وابستگی فکری پیدا نکن( تا همان طور که دانش و فضیلت آن ها را می بینی، عیب و کاستی آنها را نیز بتوانی ببینی.
قلمرو زبانی: طاقت: توان / با: به / پیران: بزرگان، ریش سفیدان / حرمت دار: احترام بگذار / مولع: بسیار مشتاق، آزمند
و اگر از بیگانه ناایمن شوی زود به مقدار ناایمنی، خویش را از وی ایمن گردان و از آموختن، ننگ مدار تا از ننگ رسته باشی.
معنی: و اگر از غریبه ای احساس امنیت نمیکنی، به اندازه ای که احساس ناایمنی داری خود را از او دور کن و در امان دار. و از آموختن شرم مکن تا از بی آبرویی نجات پیدا کنی.
قلمرو زبانی: همچنان: همان گونه / هنر: فضیلت / ایمن گرداندن: در امان بودن / آموختن: یاد گرفتن (بن ماضی: آموخت، بن مضارع: آموز) / ننگ: شرمساری، بی آبرویی / رسته: نجات یافته (بن ماضی: رست، بن مضارع: ره)
قلمرو ادبی: هنر و عیب: تضاد / ناایمن و ایمن: تضاد
معنی کلمات و واژه های مهم درس دوم فارسی دهم
میاسا: دست نکش
داد: عدالت
مستغنی: بینیاز
تیمار: پرستاری و دلسوزی
فعل: کار
محال: غیرممکن
ضایع: تباه
قرابت: نزدیکی، خویشی، خویشاوندی؛ در متن درس، منظور «خویشاوند» است
خاصه: ویژه
حرمت: احترام
مولع: حریص شدن به چیزی، بسیار مشتاق
ننگ: شرمساری
رسته: نجات یافت
عَمَله: جمع عامل، کارگران
نموده: نشان داده، ارائه کرده، آشکار کرده
توجه: برای مشاهده پاسخ سوالات درس دوم فارسی دهم، وارد لینک «جواب سوالات قلمرو زبانی، ادبی و فکری درس دوم فارسی دهم» شوید.
قبلی: معنی گنج حکمت پیرایه خرد فارسی دهم
جواب سوال های کارگاه متن پژوهی درس اول فارسی دهم
معنی شعر چشمه درس اول فارسی دهم
معنی و آرایه های ادبی شعر ستایش به نام کردگار فارسی دهم
توجه: شما دانش آموز پایه دهم رشته های نظری ریاضی ، تجربی و انسانی می توانید برای دسترسی سریع و آسان تر به معنی کلمات و جواب سوالات تمرین درس های کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم ، در انتهای عنوان خود عبارت «ماگرتا» را نیز در گوگل جستجو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی کلمات و آرایه های ادبی درس دوم از آموختن ننگ مدار کتاب ادبیات فارسی دهم ؛ برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد.
با سلام و عرض خسته نباشید مطالب واقعا عالی و جامع و کامل بود دستتون درد نکنه یکی از بهترین سایت هایی که دیدم❤️