معنی شعر چشمه درس اول فارسی دهم + آرایه های ادبی و زبانی
ترجمه متن شعر چشمه در اول ادبیات فارسی پایه دهم ؛ معنی واژگان و کلمات و قلمرو زبانی ، فکری و ادبی شعر چشمه و سنگ فارسی دهم
معنی شعر چشمه درس اول فارسی دهم ؛ در این مطلب از بخش آموزش و پرورش ماگرتا به معنی لغات و کلمات ، آرایه های ادبی و زبانی و ترجمه متن شعر چشمه صفحه 13 و 14 درس اول کتاب ادبیات فارسی دهم انسانی ، تجربی و ریاضی پرداخته ایم. در ادامه با ما همراه باشید.
بعدی: معنی گنج حکمت پیرایه خرد فارسی دهم
معنی و آرایه های ادبی درس دوم فارسی دهم
جواب سوالات قلمرو زبانی ، ادبی و فکری درس دوم فارسی دهم
معنی ، مفهوم و آرایه های شعر چشمه درس اول فارسی دهم
گشت یکی چشمه ز سنگی جدا / غلغله زن ، چهره نما ، تیز پا
معنی: چشمه ای جوشان، خودنما و تندرو از تخته سنگی جدا شد (بیرون زد و جاری شد)
پیام: توصیف چشمه
قلمرو زبانی: گشت: شد / غلغله زن: شور و غوغاکنان / تیزپا: تندرو، تیزرو / مصراع دوم: نقش قید / مصراع اول: سهجزئی با مسند / بیت: یک جمله.
قلمرو ادبی: قالب: مثنوی / وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (رشته انسانی) / درون مایه: پرهیز از خودستایی / جانبخشی در همه بیت های این داستان / چهره نما: کنایه از خودنما / چشمه: نمایندهٔ فردی ضعیف و ناتوان، امّا پرهیاهو و مغرور و خودشیفته / چشمه و سنگ: تناسب / مصراع دوم: تشخیص / چشمه: نماد افرار مغرور / سنگ: نماد جامعه.
گه به دهان بر زده کف چون صدف / گاه چو تیری که رود بر هدف
معنی: چشمه گاه مانند صدف، بر اثر خروشندگی دهانش کف آلود می شد و گاهی چون تیری که به سوی هدف می رود، راست و سریع به پیش می رفت.
پیام: پویش سریع چشمه
قلمرو زبانی: گه، گاه: زمانی / چون، چو: مانند / هدف: نشانه تیر / صدف: نوعی جانور نرم تن آبزی که بدنش در یک غلاف سخت جا دارد در و بعضی انواع آن مروارید پرورش می یابد.
قلمرو ادبی: تشبیه: چشمه به تیرو صدف / صدف و هدف: جناس ناقص اختلافی چشمه و صدف : تشخیص و استعاره / مراعات نظیر: و تیر هدف دهان و کف / کف بردهان زدن: کنایه از خشمگین شدن، مستی و نشاط و نیرومندی / چون صدف: تشبیه / چو تیری: تشبیه / هدف، صدف: جناس ناهمسان
گفت: درین معرکه یکتا منم / تاج سر گلبن و صحرا منم
معنی: چشمه با خود گفت: من در بین عناصر خلقت و موجودات بی مانند هستم و سرور و بزرگ باغ و دشت هستم.
پیام: خودبینی چشمه
قلمرو زبانی: معرکه: میدان جنگ / یکتا: یگانه، بی همتا / گُلبُن: بوت ه گل، گل سرخ، بیخ بوته گل
قلمرو ادبی: مراعات نظیر: و سر تاج ، گُلبُن و صحرا / معرکه: استعاره از عناصر خلقت و موجودات / تشبیه: چشمه به تاج / تاج سر بودن: کنایه از بزرگ و مافوق و سَروَر بودن / چشمه: تشخیص و استعاره / گُلبُن و صحرا: تشخیص و استعاره / منم تاج سر: تشبیه فشرده، وجه شبه: گرامی و ارجمند بودن
چون بدوم ، سبزه در آغوش من / بوسه زند بر سر و بر دوش من
معنی: وقتی تند و تیز حرکت کنم (جاری می شوم) سبزه در آغوش من (سبزه ی قرار گرفته بر کناره های جوی اب) سر و تن را غرق بوسه می کند.
پیام: سبزه مرا بزرگ می دارد
قلمرو زبانی: آغوش: بغل / دوش: شانه / چون: وقتیکه / بدَوَم: جاری شوم
قلمرو ادبی: سبزه در آغوش من: جانبخشی / بوسه زدن: کنایه از احترام و بزرگداشت / آغوش، سر، دوش: تناسب / سبزه در آغوش چشمه قرار بگیرد و بوسهزدن سبزه: تشخیص / آغوش و سر و دوش: تناسب / بر و سر: جناس ناقص اختلافی / سر و دوش: مجاز از تمام وجود چشمه
چون بگشایم ز سر مو ، شکن / ماه ببیند رخ خود را به من
معنی: هرگاه چین موهایم را بگشایم (کنایه از امواج نداشته باشم) ماه چهره ی زیبای خود را در آیینه من (آب زلال من) می بیند.
پیام: برتری چشمه از ماه
قلمرو زبانی: چون: وقتیکه / شِکن: پیچ و خم زلف / رخ: چهره، صورت / هر دو مصراع: شیوۀ بلاغی / شکن: نقش مفعول. / بگشایم: باز کنم (بن ماضی: گشود، بن مضارع: گشا) / شکن: پیچ و خم زلف
قلمرو ادبی: شکن از زلف گشودن: کنایه از آرامشدن آب چشمه / ماه چهره داشته باشد و خود را ببیند: تشخیص / شکن: استعاره از موج / مو: استعاره از آب چشمه / مو و سر و رخ: تناسب. / چشمه: جانبخشی / رخ ماه: جانبخشی / سر، مو، رخ: تناسب / تشبیه پنهان: آب چشمه مانند آینه است
قطرهی باران ، که در افتد به خاک / زو بدمد بس گهر تابناک
معنی: قطرهی باران که به من زمین می افتد، گل هایی چون مروارید درخشان را می رویاند.
پیام: باران سبب ساز رویش گیاهان است
قلمرو زبانی: درافتد: بیفتد / دمیدن: جوانه زدن، روییدن، بالیدن / بس: بسیار / تابناک: تابنده، درخشان / زو: مخفف از او / بدمد: بِرویَد، رشد کند / بس: بسیار / گُهر: مخفف گوهر، مروارید / بس: نقش قید.
قلمرو ادبی: خاک: مجاز از زمین / گوهر: استعاره از گیاهان و گلها / کل بیت: تلمیح به اعتقاد گذشتگان دربارۀ صدف و مروارید.
در بر من ره چو به پایان برد / از خجلی سر به گریبان برد
معنی: قطرهی باران وقتی سفر دراز خود را در آغوش من به پایان می برد (با همه ی شان و عظمتی که دارد) از شرمندگی سرافکنده خواهد شد.
پیام: برتری چشمه از باران
قلمرو زبانی: بر: کنار، آغوش / خجلی: خجالتزدگی، شرمندگی / گریبان: یقه / ره: نقش مفعول. / چو: هنگامی که
قلمرو ادبی: بر من: تشخیص / سر به گریبان بردن: تشخیص و کنایه از شرمندهشدن / بر و سر: جناس ناقص اختلافی / بر و سر و گریبان: تناسب. / جانبخشی برای باران / بر، سر؛ در، سر: جناس ناهمسان / سر به گریبان بردن: کنایه از شرمندگی و گوشه گیری / واج آرایی
ابر ، زمن حامل سرمایه شد / باغ ، ز من صاحب پیرایه شد
معنی: این سرمایه خود را از من می گیرد (اشاره است به بخار شدن آب و شکل گرفتن ابر در آسمان) و باغ زیبایی و زینت خودش را از من به دست آورد.
پیام: برتری چشمه از ابر و باغ
قلمرو زبانی: حامل: دارنده / صاحب پیرایه: دارای زیور / سرمایه: مال، دارایی / پیرایه: زیور و زینت / حامل سرمایه و صاحب پیرایه: ترکیبهای اضافی.
قلمرو ادبی: سرمایه: استعاره از آب / ابر، باغ: جانبخشی / پیرایه: استعاره از گیاهان / باغ، صاحب پیرایه: تشخیص
گل ، به همه رنگ و برازندگی / می کند از پرتو من زندگی
معنی: گل با همه ی زیبایی و شکوهش، از برکت روشنی وجود من زندگی می کند.
پیام: برتری چشمه از گل
قلمرو زبانی: به: با / برازندگی: شایستگی، لیاقت / پرتو: فروغ، روشنی، تابش / زندگی: نقش مفعول / شیوۀ بلاغی.
قلمرو ادبی: از پرتو کسی زیستن: کنایه از نیازمند او بودن / واجآرایی: «گ» / برازندگی و زندگی کردن گل: تشخیص. / پرتو: استعاره از وجود / واج آرایی«ن»،«گ»
در بن این پردهی نیلوفری / کیست کند با چو منی همسری؟
معنی: زیر این آسمان ابی چه کسی می تواند با من برابری کند و هم شان من است؟ (هیچ کس هم شان و برابر من نیست.)
پیام: خودخواهی چشمه
قلمرو زبانی: بن: ته، درون / نیلوفری: صفت نسبی، منسوب به نیلوفر، به رنگ نیلوفر، لاجوردی؛ در متن درس، مقصود از «پرده نیلوفری»، آسمان لاجوردی است. / همسری: همترازی
قلمرو ادبی: پرده نیلوفری: استعاره از آسمان آبی / پرسش انکاری / همسری کردن: کنایه از برابری و رقابت / پرسش (استفهام) انکاری: (سؤال + جواب -)
زین نمط آن مست شده از غرور / رفت و ز مبدا چو کمی گشت دور
معنی: با این شیوه؛ چشمه ی زیبای مست شده از تکبرش به پیش می رفت. وقتی که کمی از سرچشمه اش دور شد.
پیام: حرکت چشمه به سوی پایین
قلمرو زبانی: نَمَط: روش، طریقه؛ زین نمط: بدین ترتیب / مبدأ: آغاز، اصل، سرچشمه، محل شروع / ز مبدأ چو کمی گشت دور: شیوۀ بلاغی. / مبدأ: آغازگاه / موقوف المعانی / غرور: خودبینی
قلمرو ادبی: آن مستشده از غرور: کنایه از چشمه. / مست شده از غرور: استعاره، غرور مانند می او را مست کرده بود.
دید یکی بحر خروشنده ای / سهمگنی ، نادره جوشنده ای
معنی: ناگهان دریایی خروشان را رو در روی خود دید. دریایی ترسناک با جوششی بی مانند
پیام: برخورد چشمه و دریا
قلمرو زبانی: بحر: دریا (بهر: بهره، نصیب، برای) / خروشنده: فریادزننده / سهمگن: سهمگین، ترسناک / نادره: بی همتا، شگفت آور / جوشنده: پرموج / بحر: نقش مفعول
قلمرو ادبی: جانبخشی / واجآرایی «ن» / بحر: نماد بزرگی و عظمت.
نعره بر آورده ، فلک کرده کر / دیده سیه کرده ، شده زَهره در
معنی: دریا فریاد بلندی برآورد و گوش فلک را ناشنوا کرده بود و چشمان سیاهش ، زهره ی بیننده را پاره می کرد.
پیام: سهمگینی دریا
قلمرو زبانی: نعره: فریاد / کر: ناشنوا / دیده: چشم / زهره: کیسۀ صفرا / فلک: نقش مفعول / کر: نقش مسند. / فلک: آسمان، چرخ / زهره در: زهره درنده، ترساننده / دریدن: شکافتن (بن ماضی: درید، بن مضارع: در)
قلمرو ادبی: نعره برآورده و فلک کرده کر و دیده سیه کرده: تشخیص / دیده سیه کرده: کنایه از عصبانیت / زهره در شدن: کنایه از ترسناک شدن / کر، در: جناس / فلک را کر کرده: جانبخشی / زَهره در شدن: کنایه از ایجاد وحشت کردن، سبب ترس شدن، هراس انگیز.
راست به مانند یکی زلزله / داده تنش بر تن ساحل یله
معنی: درست مانند زلزله ای بود که تنش را بر تن ساحل تکیه داده بود.
پیام: شکوه دریا
قلمرو زبانی: راست: دقیق / یله: رها، آزاد / یله دادن تن: لَمیدن، تکیه دادن به چیزی به نحوی که بدن در حال استراحت کامل قرار گیرد. / راست: نقش قید / «ش» در تنش: نقش مضافالیه.
قلمرو ادبی: مانند: ادات تشبیه / تن: واژه آرایی / تن ساحل: جانبخشی / تنش (تن دریا) و تن ساحل: تشخیص و استعاره / دریا مانند زلزله: تشبیه / تن: تکرار.
چشمهی کوچک چو به آنجا رسید / وان همه هنگامه ی دریا بدید
معنی: چشمه ی کوچک وقتی به آن جایگاه رسید و آن هم عظمت و غوغای دریا را دید.
پیام: برخورد چشمه با شکوه دریا
قلمرو زبانی: چو: وقتیکه / وان: مخفف و آن / هنگامه: غوغا، داد و فریاد، شلوغی / هنگامه: نقش مفعول. / موقوف المعانی
قلمرو ادبی: دیدن برای چشمه: تشخیص / چشمه و دریا: مراعاتنظیر (تناسب) / هنگامه دریا: جانبخشی / دریا: نماد افراد دریا دل، که طبع و منشی بلند دارند؛ شکوه مند و آرام اند.
خواست کزان ورطه قدم درکشد / خویشتن از حادثه برتر کشد
معنی: تصمیم گرفت خودش را از آن جای خطرناک کنار بکشد و از آسیب دریا در امان مانَد.
پیام: هراس چشمه از دریا
قلمرو زبانی: کزان: که از آن / ورطه: گرداب، گودال، مهلکه، گرفتاری / قدم: گام / درکشیدن: عقب کشیدن / حادثه: پیشامد / برتر کشد: کنار بکشد / قدم درکشد: دور شود / خویشتن: نقش مفعول.
قلمرو ادبی: جانبخشی / قدم درکشیدن چشمه: تشخیص و کنایه از عقبنشینی و دور شدن / خویشتن از حادثه برتر کشیدن: کنایه از خود را نجات دادن.
لیک چنان خیره و خاموش ماند / کز همه شیرین سخنی گوش ماند
معنی: امّا چنان شگفت زده و خاموش در جای خودش ساکت ماند که همه ی شیرین سخنی خود را از یاد برد و خاموش شد.
پیام: بندآمدن زبان چشمه
قلمرو زبانی: لیک: ولی / خاموش: ساکت / خیره: سرگشته، حیران، فرومانده / کز: که از / گوش ماند: گوش شد / چنان: نقش قید.
قلمرو ادبی: شیرین سخنی: حس آمیزی، کنایه از خوش سخنی / گوش ماند: تشبیه (مانند گوش فقط شنید و خاموش ماند.) / خاموش ماند و گوش ماند: کنایه از سکوت / گوش: مجاز از شنیدن.
معنی کلمات و لغت های مهم درس اول شعر چشمه فارسی دهم
برازندگی: شایستگی، لیاقت
پیرایه: زیور و زینت
تیزپا: تندرو، تیزرو
جافی: ستمگر، ظالم
حازم: محتاط
خیره: سرگشته، حیران، فرومانده
دست برُد: هجوم و حمله؛
دست برُد دیدن: مورد حمله و هجوم قرار گرفتن
شکن: پیچ و خم زلف
صورت شدن: به نظر آمدن، تصوّر شدن
غُلغلهزن: شور و غوغاکنان
گلبُن: بوته یا درخت گل، به ویژه بوتۀ گل سرخ
معرکه: میدان جنگ، جای نبرد
مفتاح: کلید
مکاید: جمع مَکیدت، مکرها، حیلهها
میعاد: وعده، قرار؛ میعاد نهادن: قرار گذاشتن
نادره: بیهمتا، شگفت آور
نمط: روش، طریقه؛ زین نمط: بدین ترتیب
نیلوفری: صفت نسبی، منسوب به نیلوفر، به رنگ نیلوفر، لاجوردی؛ در متن درس، مقصود از «پردۀ نیلوفری»، آسمان لاجوردی است.
وَرطه: گرداب، گودال، مهلکه، گرفتاری
هنگامه: غوغا، داد و فریاد، شلوغی
یله: رها، آزاد؛ یله دادن: تکیه دادن
توجه: برای مشاهده پاسخ سوالات درس اول فارسی دهم، وارد لینک «جواب سوال های کارگاه متن پژوهی درس اول فارسی دهم» شوید.
قبلی: معنی و آرایه های ادبی شعر ستایش به نام کردگار فارسی دهم
توجه: شما دانش آموز پایه دهم رشته های نظری ریاضی ، تجربی و انسانی می توانید برای دسترسی سریع و آسان تر به معنی کلمات و جواب سوالات تمرین درس های کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم ، در انتهای عنوان خود عبارت «ماگرتا» را نیز در گوگل جستجو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی کلمات و آرایه های ادبی شعر چشمه درس اول کتاب ادبیات فارسی دهم ؛ برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد.
دمتون گرم خیلی کمک کرد ❤️🙂🔥
حق.
خوب بود فقط آرایه های بیت چهارم رو ننوشتین بجای آرایه های اون بیت،آرایه های بیت پنجم رو جاش نوشتین
عالی درج یک
فوقققققق العادهههههه و کامل و راحت وای دده فردا امتحان فارسی دارم🥲
خیلی خوب بود،و کامل.
خوب بود.
سلام بیت هشتم ابر ز من حامل سرمایه شد. سرمایه در این مصرع استعاره از باران است نه آب ! لطفاً اصلاح شود ممنون عالی بود
عالی
خیلی خوب بود ممنون
قطره باران
عالی بود
عالی
فوق العادس متشکر از نویسنده و سايت عالیه ماگرتا❤️⚡