ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی کلمات درس نهم فارسی نهم + آرایه های ادبی و زبانی

معنی واژه ها و لغت های مهم و سخت درس 9 نهم کتاب ادبیات فارسی کلاس نهم متوسطه اول

معنی کلمات درس نهم فارسی نهم ؛ در این نوشته به معنی لغات و کلمه های سخت و دشوار درس ۹ نهم راز موفقیت و آخرین پرسش کتاب ادبیات فارسی کلاس نهم متوسطه اول پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.

بعدی: معنی کلمات شعر آرشی دیگر درس دهم فارسی نهم
جواب سوالات درس دهم آرشی دیگر فارسی نهم
معنی کلمات و آرایه های حکایت نیک رایان فارسی نهم

معنی کلمات درس نهم فارسی نهم

معنی بیت شعر چو خواهی که نامت بود جاودان صفحه ۴۵ فارسی نهم

چو خواهی که نامت بود جاودان / مکن نام نیک بزرگان نهان
معنی: اگر می‌خواهی که نام تو در جهان ماندگار بماند، نام خوب بزرگان را زنده نگه دار.

مفهوم کلی بیت: کوشایی و تلاش برای بزرگداشت نام بزرگان

آرایه های ادبی: چو: اگر (حرف ربط وابسته ساز)
قافیه: جاودان و نهان
نهان: پنهان
جاودان: همیشگی، پیوسته، باقی، مخفّف جاویدان

دانش زبانی: بیت دارای سه جمله است:
جملۀ اوّل: چو تو خواهی (تو: نهاد محذوف/ خواهی (میخواهی: فعل مضارع اخباری)
جملۀ دوم: نامت بود جاودان (نام: نهاد – ت: مضاف‌الیه – بود: فعل)
جملۀ سوم: مکن نام نیک بزرگان نهان (تو: نهاد محذوف – نام: مفعول – نیک: صفت – بزرگان: مضاف‌الیه – نهان: مسند – مکن: فعل)

معنی لغات و واژه های مهم درس نهم فارسی نهم

لوح: تابلو گلی، وسیله ای شبیه تخته که شاگردان در قدیم روی آن می نوشتند
می نهاد: می گذاشت، قرار می داد
محضر: محل حضور، پیشگاه
نهفته: پنهان
مناظره: گفتوگوی دو طرفه

دانش اندوزی: یاد گرفتن علم
می مانست: شبیه بود
فراست: زیرکی باطنی
نقره فام: نقره رنگ
بی کران: بی پایان

سیمگون: نقره مانند، سپیدفام
شگفتا: ای عجب
واپسین: آخرین
رمق: توان، نیرو
رنجور: بیمار

بالین: بستر، محل خواب
مقطع: تکه تکه، جدا جدا، بریده بریده
تمنا: خواهش
تعرض: ناراحتی، اعتراض
شیون: گریه و زاری

مَهد: گهواره، بستر
لحد: گور، جایی از گور که سر مرده است
فقیه: دانشمند علم فقه
رخسار: چهره
به شماره افتادن نفس: کنایه از به پایان عمر نزدیک شدن

جاهل: نادان
شگفت: عجیب، حیرت انگیز
طنین: آواز، صدا
فروزان: تابان، خروشان
نصیرالدّین: یاور دین

توس: یکی از شهرهای قدیمی خراسان و زادگاه فردوسی و جابر بن حیّان و بسیاری از بزرگان دیگر
دیده از جهان فرو بستن: کنایه از مردن
ز گهواره تا گور دانش بجوی: مصرعی از فردوسی است که نویسنده آن را تضمین کرده است.

آرایه های ادبی و زبانی قسمت های مهم درس ۹ فارسی نهم

راز موفقیت

کوچه‌ها و میدان‌های خاکی شهر توس، هر روز جایگاه کودکانی بود که گرد هم می‌آمدند و چند ساعتی به بازی و شادی و خنده‌های کودکانه سپری می‌کردند.

آرایه ها ادبی: گرد هم آمدن: کنایه از جمع شدن
بازی، شادی، کودکانه: مراعات نظیر
کوچه، میدان، شهر: مراعات نظیر
ترکیب وصفی: میدان‌های خاکی – خنده‌های کودکانه

در این میان، نصیرالدّین، هر روز لوح و کتاب در زیر بغل می‌نهاد. آرام از کوچه‌ها می‌گذشت و خود را به محضرِ درس استاد می‌رساند. بازی او، مطالعه و تحقیق، فریادهای کودکانه‌اش، بحث و مناظره با دیگر شاگردان و شادابی‌اش هنگامی بود که مسئله‌ای را حل می‌کرد و پاسخ دلخواهش را می‌یافت. پیوسته دربارۀ جهان و آنچه در اطرافش می‌گذشت، تفکّر می‌کرد. در مغز کوچک او، پرسش‌های شگفت و بزرگ نهفته بود.

آرایه ها ادبی: لوح، کتاب، محضر، استاد، مطالعه، تحقیق: مراعات نظیر.

چهار دیواری محضر استاد «حاسب»، جایگاهی بود که طنین پرسش‌های او هر روز در آن می‌پیچید و به گوش استاد و شاگردانش می‌رسید و همه را شگفت‌زده می‌کرد. هیچ چیز مانند درس و بحث به روح ناآرام او آرامش نمی‌داد.

آرایه ها ادبی: شگفت‌زده کردن: کنایه از به تعجب واداشتن

دانش زبانی: روح ناآرام او: «روح»: هسته، «ناآرام»: صفت بیانی، «او»: مضاف‌الیه.
مرجع ضمیر «او»، خواجه نصیرالدّین توسی است.
در گروه اسمیِ «هیچ چیز»، «هیچ»، صفت مبهم و «چیز»، هسته است.

روزها می‌گذشت و هر روز، درخت وجود نصیرالدّین پربارتر می‌شد؛ اما هرچه بیشتر می‌آموخت، عشق و علاقه‌اش به دانش‌اندوزی نیز بیشتر می‌شد. به تشنه‌ای می‌مانست که ساعت‌ها در بیابانی خشک و زیر نور خورشید فروزان مانده است و سپس به آب می‌رسد؛ ولی هرچه از آن می‌نوشد، گویی تشنه‌تر می‌شود.

آرایه ها ادبی: درخت وجود: اضافۀ تشبیهی (وجود به درخت تشبیه شده)
به تشنه‌ای می‌مانست: تشبیه
آب، بیابان، خورشید، تشنه: مراعات نظیر

همۀ آنانی که نصیرالدّین را می‌شناختند و با او هم درس بودند، در هرجا که سخن از هوش و فراست و زیرکی به میان می‌آمد، یک صدا نام او را بر زبان می‌راندند. همگی بر این باور بودند درسی را که آنان یک ساله به پایان می‌رسانند، نصیرالدّین در یک ماه فرا می‌گیرد. آن هنگام که نصیرالدّین در محضر استاد «حاسب» و استاد «حمزه» حاضر می‌شد، روی سخن استادان با او بود؛ زیرا تنها نصیرالدّین بود که پاسخ همۀ پرسش‌های آنان را می‌دانست. روزی در محضر استاد حمزه، یکی از شاگردانی که در کنار نصیرالدّین نشسته بود، گفت: «من نام تو را کوه آهن نهاده‌ام».

آرایه ها ادبی: یکصدا بودن: کنایه از متحّد بودن
بر زبان راندن: کنایه از گفتن
تشبیه: نام تو را کوه آهن نهادهام
کوه: نماد استواری.

نصیرالدّین پس از شنیدن این سخن خندید و گفت: «پس این نیز بدان که من در کنار پدرم می‌نشینم و دربارۀ درس‌هایی که در روز فرا گرفته‌ام، با او بحث و گفت‌وگو می‌کنم. شب‌ها، آن‌گاه که شهر توس در آرامش فرو رفته است و همه بی‌صدا خوابیده‌اند، ساعاتی کنار باغچه می‌ایستم و به آسمان، ستاره‌های نقره‌فام و ماه که چون ظرفی سیمگون می‌درخشد می‌نگرم و غرق اندیشه و خیال می‌شوم.»

آرایه ها ادبی: شهر توس در آرامش فرو رفته: مجاز از مردم شهر
ماه چون ظرفی سیمگون می‌درخشد: تشبیه
شب، آسمان، ستاره، ماه: مراعات نظیر

– شگفتا! با این همه، تو باز هم روزها هشیارتر و بیدارتر از من و دیگران، درس را فرا می‌گیری. بگو بدانم راز موفّقیّت تو چیست و چرا هرگز خسته و آزرده نمی‌شوی؟
– تنها یک چیز و آن نیز این است که تو می‌خواهی بخوانی و من می‌خواهم بدانم.
– پس به همین سبب است که بسیار می‌خوانی و آنچه استادان در سینه دارند، از آنان مشتاقانه می‌آموزی و در گنجینۀ وجود خود جای می‌دهی.

آرایه ها ادبی: گنجینۀ وجود: اضافۀ تشبیهی (وجود: مشبّه، گنجینه: مشبّه‌به.)

آخرین پرسش

پیرمردی که سال‌های عمرش به هفتاد رسیده بود، در بستر بیماری، واپسین لحظات زندگی را می‌گذرانید. در تن رنجورش رمقی باقی نمانده بود و کم‌کم شمع وجودش به خاموشی می‌گرایید. بستگانش با چشمانی اشکبار نگران حال وی بودند. آن‌گاه که نفس او به شماره افتاده بود، دوستی فقیه و دانشمند بر بالین وی حاضر آمد و با اندوهی بسیار، دست نوازش بر سر و رویش کشید.

آرایه ها ادبی: شمع وجودش: اضافۀ تشبیهی (وجود: مشبّه، شمع: مشبّه‌به)
شمع وجودش به خاموشی می‌گرایید: کنایه از اینکه در حال مرگ بود
نفس به شماره افتادن: کنایه از در حال مردن بودن و به سختی نفس کشیدن
دست، سر، روی: مراعات نظیر
شمع وجود: ترکیب اضافی

مرد بیمار با کلماتی مقطّع از دوست دانشمندش تمنّا کرد که یکی از مسائل علمی را که زمانی با وی در میان گذاشته بود، باز گوید. فقیه گفت: «ای دوست گرامی، اکنون چه جای این پرسش است؟»، بیمار با تعرّض پاسخ داد: «ای مرد، کدام یک از این دو امر بهتر است: اینکه مسئله بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل درگذرم؟»

آرایه ها ادبی: درگذرم: کنایه از بمیرم
مراعات نظیر: دانشمند، مسائل علمی، فقیه، پرسش، مسئله، پاسخ، دانستن و…

مرد فقیه مسئله را باز گفت و سپس از جای برخاست و دوست بیمار را ترک کرد. هنوز چند قدمی دور نشده بود که شیون از خانۀ بیمار برخاست؛ بیمار پاسخ خویش را یافت و آرام و خندان دیده از جهان فرو بست. او دانشمند بلند آوازۀ ایرانی، ابوریحان بیرونی در قرن پنجم هجری است. این شیوۀ علم جویی و یادگیری، همان سفارش پیامبر بزرگوار اسلام (ص) است که فرمود: «اُطلُبوا العِلْمَ مِنَ المَهْدِ اِلَی اللَّحَدِ» (ز گهواره تا گور دانش بجوی).

آرایه ها ادبی: دیده از جهان فرو بست: کنایه از مردن
«اُطلبُ العلمَ مِنَ المَهدِ اِلَی اللَّحِدِ»: تضمین

برخی آرایه های مهم درس (امتحانی)

درخت وجود نصیر الدین پربارتر می شد: تشبیه « وجود خواجه نصیر به درخت تشبیه شده است»
به تشنه ای می مانست که ساعت ها در بیابانی خشک و زیر نور خورشید:… خواجه نصیر به انسانِ تشنه ای که در بیابان مانده است، تشبیه شده است»
آسمان، ستاره، ماه: مراعات نظیر ستاره های نقره فام: تشبیه ستاره به نقره
آسمان، ستاره های نقره فام و ماه که چون ظرفی سیمگون می درخشد: تشبیه غرق اندیشه و خیال می شوم: کنایه از فکر می کنم
تو می خواهی بخوانی و من می خواهم بدانم: واج آرایی حرف ب و ی
در گنجینۀ وجود خود جای می دهی: تشبیه « وجود به گنجینه»

واژه های دارای ارزش املایی درس نهم فارسی نهم

واپسین لحظات، تن رنجور، باقی رمق، شمع وجود، دوستی فقیه، اندوهی بسیار، کلمات مقطع، تمنا کرد، مسائل علمی، اعتراض و تعرض، درگذرم، شیون برخاست، بلند آوازه، ابوریحان بیرونی، قرن پنجم هجری، شیوه علم جویی، اطلب العلم من المهد الی اللحد، گهواره و مهد، نصیرالدین، لوح و کتاب، زیر بغل، مطالعه و تحقیق، بحث و مناظره، حل مسئله، محضر استاد، چهار دیواری، طنین پرسش، خورشید فروان، هوش و فراست، استاد حاسب، استاد حمزه، رخسار و چهره، شهر توس، ظرفی سیمگون، غرق اندیشه، فضای بیکران

تاریخ ادبیات درس نهم فارسی نهم

خواجه نصرالدین توسی: ابو جعفر نصیرالدین محمد بن حسن توسی از علمای بزرگ ریاضی ، نجوم و حکمت ایران در قرن هفتم و نیز از وزیران بزرگ آن دوره است که با تدابیر خاصّی از خرابی شهرها و کشتار دسته جمعی مردم به دست هلاکو جلوگیری کرد . این دانشمند با تدبیر یکی از فقهای مذهب تشیّع است که هلاکو را به ایجاد رصدخانه مراغه تشویق کرد . کتاب « اخلاق ناصری » از مشهورترین تألیف‌های او است.

استاد حاسب: احمد بن عبد الله مروی از منجّمان و ریاضی‌دانان بود . وی به علّت مهارت در محاسبات به «حاسب» (حسابگر) معروف گردید.

ابوریحان بیرونی: ابوریحان محمد بن احمد ، ریاضی دان و فیلسوف ایرانی (۳۶۲ – ۴۴۰ هـ . ق) اوایل عمر را در دربار خوارزمشاهیان گذرانید. سپس چند سال در گرگان ، دربار قابوس بن وشمگیر به سر برد. پس از آن محمود غزنوی او را با خود همراه ساخت و در اکثر جنگ‌های محمود در هندوستان همراه او بود. با دانشمندان هند مصاحبت داشت و موادّ لازم را برای تألیف کتاب « تحقیق ماللهند » فراهم آورد. از آثار مهمّ او می‌توان به کتاب « التّفهیم » اشاره کرد.

توجه: برای مشاهده پاسخ سوالات درس نهم فارسی نهم، وارد لینک «جواب سوال های درس نهم راز موفقیت فارسی نهم» شوید.

قبلی: معنی و آرایه های شعر دوراندیشی فارسی نهم
 جواب سوالات درس هشتم فارسی نهم
معنی کلمات درس هشتم فارسی نهم
جواب سوالات درس هفتم فارسی نهم

توجه: شما دانش آموزان پایه نهم متوسطه اول عزیز اگر می خواهید به راحتی به معنی کلمات و جواب سوال های کتاب فارسی نهم دسترسی داشته باشید، تنها کافیه جواب و معنی کلمات درس مورد نظرتان را به همراه عبارت « ماگرتا » در گوگل جست و جو کنید.

در انتها امیدواریم که جواب معنی کلمات و آرایه های ادبی متن درس ۹ نهم راز موفقیت و آخرین پرسش کتاب فارسی نهم ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. سوالات خود را در بخش نظرات بیان کنید. 😉

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫۲۶ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 − 9 =