معنی و آرایه های شعر زاغ و کبک فارسی یازدهم ▶️+ کلمات
معنی و ارایه های ادبی و قالب شعر خوانی زاغ و کبک صفحه 24 کتاب ادبیات فارسی یازدهم متوسطه دوم
معنی و آرایه های شعر زاغ و کبک فارسی یازدهم ؛ در این نوشته با ترجمه و معنی و ارایه های قلمرو ادبی و زبانی شعر خوانی زاغ و کبک صفحه ۲۴ کتاب ادبیات فارسی یازدهم متوسطه دوم رشته های تجربی و ریاضی و انسانی و فنی حرفه ای آشنا می شوید. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
همچنین بخوانید: جواب درک و دریافت شعر زاغ و کبک صفحه ۲۵ فارسی یازدهم
معنی و ارایه های شعر خوانی زاغ و کبک فارسی یازدهم صفحه 24
قالب و وزن شعر زاغ و کبک فارسی یازدهم چیست ؟
پاسخ: قالب: مثنوی / وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن
زاغی از آنجا كه فراغی گزید/ رخت خود از باغ به راغی كشید
معنی (قلمرو فکری): در یک روزی زاغی که در آسایش و راحتی می زیست، تصمیم گرفت از باغ به صحرایی برود.
قلمرو زبانی: فراغ: آسایش، آسودگی (هم آوا؛ فراق: جدایی)
گزیدن: انتخاب کردن (بن ماضی: گزید، بن مضارع: گزین)
راغ: صحرا، دامنه سبز کوه
قلمرو ادبی: زاغ، راغ، باغ: جناس ناهمسان
فراغ، راغ: جناس ناهمسان
رخت: توشه، اسباب و اثاثیه
رخت کشیدن: کنایه از کوچ کردن
واج آرایی: «غ»
تشخیص.
پیام: کوچ
دید یكی عرصه به دامان كوه/ عرضه ده مخزن پنهان كوه
معنی (قلمرو فکری): چشمش به فضای باز و میدانی در دامنه کوه افتاد که نشاندهنده گنجینه ای پنهان در کوه بود.
قلمرو زبانی: عرصه: میدان، زمین، پهنه
دامان: دامنه
عرضه ده: ارائه دهنده، نمایانگر
مخزن: گنجینه
قلمرو ادبی: عرصه، عرضه: جناس ناهمسان
مخزن: استعاره از گلها و گیاهان
پیام: زیبایی و سرسبزی دامنه کوه
نادره كبكی به جمال تمام / شاهد آن روضه فیروزه فام
معنی (قلمرو فکری): کبک نادر و کمیابی را دید که در اوج زیبایی بود. کبک با زیبایی اش جلوه دل انگیزی به آن باف فیروزه ای رنگ بخشیده بود.
قلمرو زبانی: نادره: کمیاب
جمال: زیبایی
شاهد: زیبارو
روضه: باغ، گلزار
فام: رنگ
فیروزه فام: به رنگ فیروزه، فیروزه رنگ
قلمرو ادبی: فیروزه فام: کنایه از سرسبز
پیام: زیبایی کبک
هم حركاتش متناسب به هم / هم خطواتش متقارب به هم
معنی (قلمرو فکری): هم حرکاتش متناسب و موزون بود و هم گام هایی که برمی داشت به هم نزدیک و متناسب بود.
قلمرو زبانی: متناسب: هماهنگ
خطوات: ج خطوه، گامها، قدم ها
متقارب: نزدیک به هم، در کنار هم
قلمرو ادبی: ترصیع (انسانی)
واج آرایی: «م»
واژه آرایی «هم»
پیام: تناسب رفتار
زاغ چو دید آن ره و رفتار را / وان روش و جنبش هموار را
معنی (قلمرو فکری): زاغ وقتی آن راه رفتن و حرکات متناسب و شیوهی موزون و راه رفتن او را دید،
قلمرو زبانی: چو: هنگامی که
ره و رفتار: راه رفتن و حرکت کردن
روش: راه رفتن، شیوه
جنبش: حرکت
این بیت و بیت پسین موقوف المعنی اند.
قلمرو ادبی: قافیه: رفتار، هموار
ردیف: را
بازكشید از روش خویش پای/ در پی او كرد به تقلید جای
معنی (قلمرو فکری): زاغ از طرز راه رفتن خودش دست کشید و شروع به تقلید از کبک کرد.
قلمرو زبانی: در پی: به دنبال
تقلید: پیروی
قلمرو ادبی: پای کشیدن از: کنایه از دست کشیدن، رها کردن
پای، جای: جناس ناهمسان.
پیام: تقلید نا درخور
بر قدم او قدمی میكشید / وز قلم او رقمی میكشید
معنی (قلمرو فکری): زاغ به دنبال گامهای متناسب کبک قدم برمیداشت و سعی میکرد از حرکات او تقلید کند.
قلمرو زبانی: رقم: خط
قلمرو ادبی: میكشید: جناس (کشیدن نخست: برداشتن، کشیدن دوم: نقاشی کردن)
قدم، قلم: جناس ناهمسان
قلم، رقم: تناسب
واج آرایی: ق، م
واژه آرایی: قدم
قلم: مجاز از نوشته
رقمی کشید: نوشتن، نگاشتن
از قلم او رقمی کشیدن: کنایه از پیروی کردن
ترصیع (انسانی)
پیام: تقلید
در پی اش القصه در آن مرغزار / رفت بر این قاعده روزی سه چار
معنی (قلمرو فکری): خلاصه، سه چهار روزی را در آن دشت و چمن، مثل کبک رفتار کرد و تمام حرکات او را بصورت تقلیدی به جا آورد.
قلمرو زبانی: القصه: خلاصه
مرغزار: جای روییدن مرغ، سبزه زار، زمینی که دارای سبزه و گل های خودرو است.
قاعده: روش
قلمرو ادبی: روزی سه چار: ترکیب وصفی مغلوب
پیام: پیروی از کبک
عاقبت از خامی خود سوخته / رهرَوِی کبک نیاموخته
معنی (قلمرو فکری): سرانجام زاغ به خاطر بی تجربگی موفق نشد که راه رفتن کبک را بیاموزد. (مثل مریدی که نتوانست از مرشد خود سلوک و عرفان را بیاموزد)
قلمرو زبانی: رهروی: راه رفتن
قلمرو ادبی: خامی: کنایه از ناپختگی، کم تجربگی
سوختن: کنایه از زیان دیدن
پیام: پایان تقلید نامناسب
كرد فرامش ره و رفتار خویش / ماند غرامت زده از كار خویش
معنی (قلمرو فکری): زاغ با این تقلید کورکورانه، رفتار و شیوه راه رفتن خود را نیز فراموش کرد و از این کار بسیار پشیمان شد.
قلمرو زبانی: فرامش: فراموش
ره و رفتار: راه رفتن و حرکت کردن
غرامت زده: تاوان زده، ;sd که غرامت کشد، پشdمان
قلمرو ادبی: واژه آرایی: خویش
پیام: زیان دیدن به خاطر تقلید نابجا
معنی کلمات و واژه های شعر زاغ و کبک صفحه ۲۴ فارسی یازدهم
فراغ: آسایش، آسودگی
راغ: صحرا
رخت کشید: کوچ کرد
گزیدن: انتخاب کردن
عرصه: میدان، زمین، پهنه
دامان: دامنه
عرضه ده: ارائه دهنده، نمایانگر
مخزن: گنجینه
نادره: كمیاب
جمال: زیبایی
شاهد: زیبارو
روضه: باغ، گلزار
فام: رنگ
فیروزه فام: به رنگ فيروزه، فيروزه رنگ
متناسب: هماهنگ
خطوات: ج خطوه، گامها، قدم ها
متقارب: نزديک به هم، در کنار هم
چو: هنگامی که
ره و رفتار: راه رفتن و حرکت کردن
روش: راه رفتن، شیوه
جنبش: حرکت
در پی: به دنبال
تقلید: پیروی
رقم: خط
القصه: خلاصه
مرغزار: جای روییدن مرغ، سبزه زار، زمینی که دارای سبزه و گل های خودرو است.
رهروی: راه رفتن
فرامش: فراموش
ره و رفتار: راه رفتن و حرکت کردن
غرامت زده: تاوان زده، کسی که غرامت کشد، پشیمان
همچنین بخوانید: معنی شعر آفتاب حسن فارسی یازدهم
توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی کتاب فارسی پایه یازدهم متوسطه دوم ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی و آرایه های ادبی شعر زاغ و کبک صفحه ۲۴ کتاب ادبیات فارسی یازدهم ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. نظرات خود را در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید.
فوق العاده👺❤️
بسیار عالی🗿🤍
خیلی هم عالی 🗿☕️
بسیار عالی🗿
مچکرم
خوب و کامل بود
ممنون از سایتتون🗿
کلاغه سیاه بود یا سفید🤨🗿