جواب تمرین های درس چهارم عربی دوازدهم انسانی صفحه ۶۴ تا ۷۰
گام به گام پاسخ و حل تمرینات صفحه 64 ، 65 ، 66 ، 67 ، 68 ، 69 و 70 درس 4 چهارم کتاب عربی پایه دوازدهم رشته علوم انسانی
جواب تمرین های درس 4 چهارم عربی دوازدهم انسانی ؛ در این مقاله از بخش آموزش و پرورش ماگرتا با جواب و پاسخ تمرینات صفحه ۶۴ ، ۶۵ ، ۶۶ ، ۶۷ ، ۶۸ ، ۶۹ و ۷۰ درس ۴ چهارم کتاب عربی ۳ دوازدهم متوسطه دوم رشته های ادبیات و علوم انسانی آشنا می شوید. در ادامه با ما همراه باشید.
بعدی: ترجمه متن درس پنجم عربی دوازدهم انسانی
جواب تمرین های درس پنجم عربی دوازدهم انسانی
جواب تمرین اول صفحه ۶۴ درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
عَیِّنْ کَلِمَهً مُناسِبَهً لِلتَّوضیحاتِ التّالیَهِ مِنْ مُعْجَمِ الدَّرسِ.
واژه مناسب برای توضیحات زیر را از واژه نامه درس شناسایی کن.
۱- أَنواعٌ مِنَ النَّباتاتِ الَّتی یَتَغَذَّی الْإنسانُ بِها. (اَلْخَضْراوات)
ترجمه: انواع گیاهانی که مردم میخورند. سبزیجات
۲- أَرْضٌ واسِعَةٌ خَضْراءُ تُزْرَعُ فیها أَنواعُ الْمَحاصیلِ. (اَلْحَقْل)
ترجمه: زمین شناور سبزی که در آن گونههای فراوردهها انواع محصولات کشت میشود. دشت
۳- عالِمٌ مُتَخَصِّصٌ بِأُمورِ مِهْنَةٍ أَوْ عَمَلٍ أَوْ بَرنامَجٍ. (اَلْخَبیر).
ترجمه: دانای متخصص در امور پیشهای یا کاری یا برنامهای (نرم افزاری)
۴- مَوادُّ کیمیاویَّةٌ وَ طَبیعیَّةٌ لِتَقویَةِ التُّرابِ الضَّعیفِ. (اَلسَّماد)
ترجمه: مواد شیمیایی و طبیعی برای توانمندسازی خاک تاتوان. (تقویت خاک ضعیف)
۵- حَیوَانٌ صَغیرٌ یَعیشُ تَحْتَ الْأَرضِ یَنْقُلُ داءَ الطاّعونِ؛ وَ الْقِطُّ مِنْ أعَدائِهِ. (اَلْفَأر)
ترجمه: جانداری کوچک که زیر زمین زندگی میکند؛ بیماری طاعون را منتقل میسازد و گریه از دشمنانش است.
پاسخ تمرین دوم صفحه ۶۴ و ۶۵ درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
اِقرَأ النَّصَّ التاّلیَ؛ ثُمَّ عَیِّنْ ترجَمَهَ الکلماتِ الَّتی أُشیرَ إلَیهِ بِخَطٍّ، وَ اکتُبِ المَطلوبَ مِنکَ.
متن زیر را بخوان؛ سپس ترجمه واژگانی را که با خط به آنها اشاره شده شناسایی کن و آنچه را از تو خواسته شده بنویس.
اِقْرَأ النَّصَّ التّالیَ؛ ثُمَّ عَیِّنْ تَرجَمَةَ الْکَلِماتِ الْحَمْراءِ، وَ اکْتُبِ الْمَطلوبَ مِنْکَ.
اَلْکِتابُ الْخامِسُ وَ الْأَرْبَعونَ مِنْ نَهْجِ الْبَلاغَةِ
إلیٰ عُثمانَ بْنِ حُنَیفٍ عامِلِ أَمیرِ الْمؤمِنین عَلیٍّ (ع) عَلَی الْبَصْرَةِ.
أَمّا بَعْدُ، یا ابْنَ حُنَیفٍ فَقَدْ بَلَغَنی أَنَّ رَجُلاً مِنْ فِتْیةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعاکَ إلیٰ مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إلَیها؛ … وَ ما ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُجیبُ إلیٰ طَعامِ قَوْمٍ عائِلُهُم مَجْفُوٌّ وَ غَنیُّهُم مَدْعُوٌّ.
ألا وَ إنَّ لِکُلِّ مَأْمومٍ إماماً یَقْتَدی بِهِ وَ یَسْتَضیءُ بِنورِ عِلْمِهِ.
ألا وَ إنَّ إمامَکُم قَدِ اکْتَفیٰ مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیهِ.
ألا وَ إنَّکُم لاتَقْدِرونَ عَلیٰ ذٰلِکَ وَ لٰکِنْ أَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدادٍ.
نامۀ چهل و پنجم نهج البلاغه
به عثمان بن حُنَیف استاندار امیرالمؤمنین علی در بصره
امّا پس [از یاد خدا و پیامبر] ای پسر حُنَیف، به من [خبر] رسید که مردی از مردان بصره، تو را به سفرۀ مهمانیِ خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی.
گمان نمیکردم مهمانیِ مردمی را بپذیری که تهیدستشان رانده و ثروتمندشان دعوت شده است.
آگاه باشید که هر رهروی پیشوایی دارد که از او پیروی میکند و از نور دانشش روشنی میجوید.
آگاه باشید امامتان از دنیایش به دو جامۀ کهنه و از خوراکش به دو قرص نان بسنده کرده است.
آگاه باشید که قطعاً شما نمیتوانید چنین کنید؛ ولی با پارسایی و تلاش و پاکدامنی و درستی، مرا یاری دهید.
۱- عَیِّنْ نونَ الْوِقایَةِ فِی النَّصِّ:
ترجمه: نون وقایه در متن را شناسایی کن.
پاسخ: نون فی بَلَغَنی.
۲- أَعْرِبِ الْکَلِماتِ الَّتی تَحْتَها خَطٌّ:
ترجمه: اعراب واژگانی را زیر آنها خط است بازگو کن.
أَمّا بَعْدُ، یا ابْنَ حُنَیفٍ، فَقَدْ بَلَغَنی أَنَّ رَجُلاً مِنْ فِتْیةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعاکَ إلیٰ مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إلَیها.
ترجمه: امّا پس [از یاد خدا و پیامبر] اى پسر حُنَیف، به من [خبر] رسید که مردى از مردان بصره، تو را به مهمانىِ خویش فراخواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى.
حُنَیفٍ: مضافٌ إلیه، مجرور
رَجُلاً: اِسْمُ أَنَّ، منصوب
فِتْیةِ: مجرور بهحرف جر مضاف إلیه، مجرور
الْبَصْرَةِ: مضاف إلیه؛ مجرور به کسره
مَأْدُبَةٍ: مجرور بهحرف جر
۳- عَیِّنْ مِنَ النَّصِّ کَلِمَةً عَلیٰ وَزْنِ «أَفْعَلْتَ» وَ الْأُخْریٰ عَلیٰ وَزْنِ «افِتْعِال»:
ترجمه: از متن واژه ای را بر وزن «أفعَلتَ» و دیگری بر وزن «اِفتِعال» شناسایی کن.
پاسخ: أَسْرَعْتَ (بر وزن أفعَلتَ) و اِجْتِهاد (بر ورزن اِفتِعال)
۴- عَیِّنْ نَوعَ فِعْلِ «لا تَقْدِرونَ» و صیغَتَهُ:
ترجمه: نوع فعل«لا تَقدِرونَ» و صیغه آن را بازگو کن.
پاسخ: مضارعٌ منفیٌّ، جمعٌ مذکّرٌ مخاطبٌ
جواب تمرین سوم صفحه ۶۶ درس ۴ عربی دوازدهم انسانی
تَرْجِمِ الکلماتِ التاّلیهَ.
واژگان زیر را ترجمه کن.
اَلْماضی | اَلْمُضارِعُ وَ الْمُستَقبَلُ | اَلْأَمْرُ وَ النَّهْیُ | اَلْمَصْدَر | اِسْمُ الْفاعِلِ |
---|---|---|---|---|
قدَ أَرْسَلَ: فرستاده است | سَوْفَ یُرْسِلُ: خواهد فرستاد | أَرْسِلوا: بفرستید | إرْسال: فرستادن | مُرْسِلونَ: فرستندگان |
اِنْتَبَهَ: آگاه شد | سَتَنْتَبِهونَ: آگاه خواهید شد | اِنْتَبِهوا: آگاه شوید | اِنْتِباه: آگاه شدن | مُنتَبِهینَ: آگاه شدگان |
اِنْسَحَبْتُم: عقبنشینی کردید | لا یَنْسَحِبُ: عقبنشینی نمیکند | لا تَنْسَحِبْ: عقب نشینی نکن | اِنْسِحاب: عقبنشینی کردن | مُنْسَحِب: عقبنشینی کننده |
مَا اسْتَرْجَعَ: پس نگرفت | یَسْتَرْجِعُ: پس میگیرد | لا تَسْتَرْجِعی: پس نگیر | اِسْتِرْجاع: پس گرفتن | مُسْتَرجِع: پس گیرنده |
ما جادَلَ: بحث نکرد | لَمْ یُجادِلْ: بحث نکرد، بحث نکرده است | لا تُجادِلوا: بحث نکنید | مُجادَلَة: بحث کردن | مُجادِلانِ: دو بحث کننده، بحث کنندگان |
تَذَکَّرَ: به یاد آورد | یَتَذَکَّرانِ: به یاد میآورند | تَذَکَّرْ: به یاد بیاور | تَذَکُّر: به یاد آوردن | مُتَذَکِّراتُ: به یاد آورندگان |
تَناصَوا: همیاری کردند | تَتَناصَونَ: همیاری میکنید | رَجاءً تَناصَروا: لطفاً همیاری کنید | تَناصُر: همیاری کردن | مُتَناصِرَینِ: همیاری کنندگان |
قَدْ سَجَّلَ: ضبط کرده است | تُسَجِّلینَ: ضبط میکنی | سَجِّلْ: ضبط کن | تَسْجیل: ضبط کردن | مُسَجِّلَةُ: ضبط کننده، دستگاه ضبط صوت |
جواب تمرین چهارم صفحه ۶۶ درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
اُکْتُبِ الْعَمَلیّاتِ الْحِسابیَّهَ التّالیَهَ کَالْمِثالِ:
محاسبات ریاضی زیر را مانند نمونه بنویس.
۱- تِسعَةٌ زائِدُ أَرْبَعَةٍ یُساوی ثلَاثَةَ عَشَرَ. ۱۳ = ۴ + ۹
ترجمه: نه بعلاوه چهار برابر سیزده میشود.
۲- سَبْعَةٌ فی خَمْسَةٍ یسُاوی خَمْسَةً وَ ثلَاثینَ. ۳۵ = ۵ × ۷
ترجمه: هفت در پنج برابر سی و پنج میشود.
۳- أَرْبَعونَ تَقسیمٌ عَلیٰ أَرْبَعَةٍ یُساوی عَشَرَةً. ۱۰ = ۴ ÷ ۴۰
ترجمه: چهل تقسیم بر چهار برابر ده میشود.
۴- سِتَّةٌ وَ تِسْعونَ ناقِصُ سِتَّةَ عَشَرَ یُساوی ثَمانینَ. ۸۰ = ۱۶ – ۹۶
ترجمه: نود و شش منهای شانزده برابر هشتاد میشود.
۵- ثَمانیَةٌ وَ سِتّونَ ناقِصُ أَحَدَعَشَرَ یُساوی سَبْعَةً وَ خَمْسینَ. ۵۷ = ۱۱ – ۹۸
ترجمه: شصت و هشت منهای یازده برابر پنجاه و هفت میشود.
۶- واحِدٌ وَ عِشْرونَ زائِدُ اثنْیَنِ وَ سِتینَ یُساوی ثَلاثَةً وَ ثَمانینَ. ۸۳ = ۶۲ + ۲۱
ترجمه: بیست و یک بعلاوه شصت و دو برابر هشتاد و سه میشود.
پاسخ تمرین پنجم صفحه ۶۷ درس ۴ عربی دوازدهم انسانی
عَیِّنْ إعرابَ الْکَلِماتِ الَّتی أُشیرَ إلَیها بِخَطٍّ.
اعراب آنچه را با خط به آن اشاره شده بازگو کن.
اَلْمُبتَدَأ، اَلْخَبَر، اَلْفاعِل، اَلْمَفعول، اَلْمَفعولُ الْمُطلَقُ، نائِبُ الْفاعِلِ، اَلْمُضافُ إلَیهِ، اَلْمَجرورُ بحَِرفِ الْجَرِّ، الصِّفَة، اسِمُ الْحُروفِ الْمُشَبَّهَةِ بِالْفِعْلِ وَ خَبَرُهُ، اِسْمُ لا النّافیَةِ لِلْجِنْسِ وَ خَبَرُهُ، اَلْحال، اَلْمُستَثنیٰ
۱- إنَّ اللهَ غافِرُ ذنُوبِ التّائِبینَ.
همانا خداوند آمرزنده گناهان توبه کنندگان است.
اللهَ: اسم «إنّ» منصوب به فتحه
غافِرُ: خبر «إنّ» مرفوع به ضمّه
ذنُوبِ: مضاف الیه مجرور به کسره
التّائِبینَ: مضاف الیه مجرور به کسره
۲- لا شَیءَ أَحَقُّ بِالسِّجْنِ مِنَ اللِّسانِ.
هیچ چیزی شایستهتر به زندانی شدن از زبان نیست.
شَیءَ: اسم «لا» مبنی بر فتح
أحَقُّ: خبر «لا» مرفوع به ضمّه
اللِّسانِ: مجرور به حرف جرّ
۳- اَلْحَیاةُ مسُتَمِرَّةٌ سَواءٌ ضَحِکْتَ أَمْ بَکَیْتَ.
زندگانی ادامه دارد چه بخندی چه بگریی.
اَلْحَیاةُ: مبتدأ، مرفوع به ضمه
مسُتَمِرَّةٌ: خبر، مرفوع به ضمه
۴- مَنْ لَمْ یُؤَدِّبْهُ الْوالِدانِ صَغیراً یُؤَدِّبْهُ الزَّمَنُ.
هرکس را در کودکی پدرومادر ادب نکنند، روزگار ادبش میکند.
الْوالِدانِ: فاعل، مرفوع به «ا»
صَغیراً: حال، منصوب به فتحه
الزَّمَنُ: فاعل، مرفوع به ضمه
۵- یَهْتَمُّ الْمُواطِنُ الْفَهیمُ بِنَظافَةِ الْبیئَةِ اهْتِماماً بالِغاً.
شهروند فهمیده توجه بسیاری به پاکیزگی زیستگاه میکند.
الْمُواطِنُ: فاعل، مرفوع به ضمه
الْبیئَةِ: مضافٌ إلیه مجرور به کسره
اهْتِماماً: مفعول مطلق نوعی، منصوب به فتحه
بالِغاً: صفة، منصوب به تعبیت نصب آن به فتحه
۶- لا یُتْرَکُ الصَّدیقُ بِسَبَبِ زَلَّةٍ أَوْ عَیبٍ فیهِ؛ لِأَنَّهُ لا یوجَدُ أَحَدٌ کامِلٌ إلّا اللهَ.
دوست به علت لغزش یا عیبی که در اوست ترک نمیشود، برای اینکه او کسی را غیر از خداوند کامل نمییابد.
الصَّدیقُ: نائب فاعل، مرفوع به ضمه
زَلَّةٍ: مضافٌ إلیه، مجرور به کسره
کامِلٌ: صفة، مرفوع به تبعیت رفع آن به ضمه
اللهَ: مستثنی، منصوب به فتحه
۷- یَرَی الْمُتشَائِمُ الصُّعوبَةَ فی کُلِّ فُرصَةٍ؛ أَمَّا الْمُتَفائِلُ فَیَرَی الْفُرصَةَ فی کُلِّ صُعوبَةٍ.
بدبین دشواری را در هر فرصتی میبیند؛ اما خوشبین در هر دشواری فرصت را میبیند.
الْمُتشَائِمُ: فاعل، مرفوع به ضمه
الصُّعوبَةَ: مفعول، منصوب به فتحه
الْفُرصَةَ: مفعول، منصوب به فتحه
جواب تمرین ششم صفحه ۶۸ درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
أَکْمِلْ فَراغاتِ التَّرجَمَهِ؛ ثُمَّ أَعْرِبْ ما أُشیرَ إلیهِ بِخَطٍّ.
جای خالی را با ترجمه کامل کن؛ سپس اعراب آنچه را با خط به آن اشاره شده بازگو کن.
بَعْضُ الطُّیورِ قَدْ تَلْجَأُ إلَی حِیَلٍ لِطَرْدِ مُفْتَرِسِها عَنْ عُشِّها، وَ مِنْ هٰذِهِ الْحِیَلِ أَنَّ أَحَدَ الطُّیورِ حینَ یَریٰ حَیوَاناً مُفْتَرِساً قَریباً مِنْ عُشِّهِ، یَتَظاهَرُ أَمامَهُ بِأَنَّ جَناحَهُ مَکْسورٌ، فَیَتْبَعُ الْحَیَوانُ الْمُفْتَرِسُ هٰذِهِ الْفَریسَةَ، وَ یَبْتَعِدُ عَنِ الْعُشِّ ابْتِعاداً کثیراً. وَ عِندَما یَتَأَکَّدُ الطّائِرُ مِنْ خِداعِ الْعَدوِّ وَ ابْتِعادِهِ مِنْ عُشِّهِ وَ إِنقاذِ حَیاةِ فِراخِهِ مِنَ الْمَوْتِ یَطیرُ بَغْتَةً طَیَراناً سَریعاً.
گاهی برخی پرندگان برای دور کردن شکارچیشان از لانهشان به چاره اندیشی پناه میبرند (چاره جویی میکنند). از جملۀ این چاره اندیشیها این است که هنگامی که یکی از این پرندهها جانوری درنده نزدیک لانهاش میبیند، روبه رویش وانمود میکند که بالش شکسته است، در نتیجه جانورِ درنده این شکار را تعقیب میکند و از لانه، بسیار دور میشود و وقتی پرنده از نیرنگ زدن به دشمن و دور شدنش از لانهاش و نجات دادنِ زندگیِ جوجههایش از مرگ مطمئن میشود، ناگهان پرواز میکند.
بَعْضُ: مبتدا مرفوع به ضمه
عشِّ: مجرور به حرف جرّ
حَیوانا: مفعول منصوب به فتحه
الحَیوانُ: فاعل مرفوع به ضمّه
المُفْتَرسُ: صفت مرفوع به تبعیت
خِداعِ: مجرور به حرف جرّ
عشّ: مجرور به حرف جرّ
حَیاةِ: مضاف الیه مجرور به کسره
پاسخ تمرین هفتم صفحه ۶۹ درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
عَیِّنِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِلْکَلِماتِ الَّتی تَحتَها خَطٌّ.
محل اعرابی آنچه را زیر آن خط است بازگو کن.
۱- ﴿إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتحاً مُبیناً﴾ اَلْفَتح: ۱
قطعاً ما برای تو به صورت آشکار فتح کردیم.
فَتحاً: مفعول مطلق
مُبیناً: صفت
۲- ﴿إنّا نَحنُ نَزَّلْنا عَلَیکَ الْقُرآنَ تَنزیلاً﴾ اَلْإنسان: ۲۳
به راستی ما قرآن را به صورت تدریجی بر تو نازل کردیم.
الْقُرآنَ: مفعول به
تَنزیلاً: مفعول مطلق
۳- لا فَقْرَ کَالْجَهْلِ وَ لا میراثَ کَالأدَبِ. اَلْإمامُ عَلیٌّ (ع)
هیچ فقری مانند نادانی و هیچ میرای مانند ادب نیست.
فَقْرَ: اسم لای نفی جنس
کالأدب: جار و مجرور
۴- یَنقُصُ کُلُّ شَیءٍ بِالْإنفاقِ إلَّا الْعِلْمَ؛ فَإنَّهُ یَزیدُ.
هر چیزی با انفاق و بخشش کم میشود به جز علم، چرا که آن زیاد میشود.
کُلُّ: فاعل
بالْإنفاقِ: جار و مجرور
الْعِلْمَ: مستثنی
۵- یَعیشُ الْبَخیلُ فی الدُّنیا عَیْشَ الْفُقَراءِ وَ یُحاسَبُ فی الْآخِرَةِ مُحاسَبَةَ الْأَغنیاءِ.
بخیل در دنیا مانند نیازمند زندگی میکند و در آخرت مانند ثروتمند محاسبه میشود.
البَخیلُ: فاعل
عَیْشَ: مفعول مطلق
الْفُقَراءِ: مضاف الیه
مُحاسَبَةَ: مفعول مطلق
الأغنیاءِ: مضاف الیه
جواب تمرین هشتم صفحه ۶۹ و ۷۰ درس ۴ عربی دوازدهم انسانی
تَرجِمِ النصَّ التاّلیَ؛ ثمَ أجِبْ عَمّا یلَی.
متن زیر را ترجمه کن؛ سپس پاسخ آنچه که خواسته شده را بده.
الَسَّمَکُ الْمَدفونُ
یوجَدُ نَوْعٌ مِنَ الْأَسماکِ فی إفرْیقیا یَسْتُرُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْجَفافِ فی غِلافٍ مِنَ الْمَواد الْمُخاطَّیةِ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ فَمِهِ، وَ یَدْفِنُ نَفْسَهُ تَحْتَ الطّینِ، ثُمَّ یَنامُ نَوْماً عَمیقاً أَکْثَرَ مِنْ سَنَةٍ، و لا یَحْتاجُ إلَی الْماءِ و الطَّعامِ وَ الْهَواِء احْتیاجَ الْأَحیاءِ؛ وَ یَعیشُ داخِلَ حُفْرَةٍ صَغیرَةٍ فِی انْتِظارِ نُزولِ الْمَطَرِ، حَتّیٰ یَخْرُجَ مِنْ الْغِلافِ خُروجاً عَجیباً. أَمَّا الصَّیّادونَ الْفریقیوّنَ فَیَذْهَبونَ إلیٰ مَکانِ اخْتفِائِهِ قَبْلَ نُزولِ الْمَطَرِ وَ یَحْفِرونَ التُّرابَ الْجافَّ لِصَیدِْهِ.ماهی دفن شده
در آفریقا گونهای ماهی وجود دارد که هنگام خشکسالی خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند که از دهانش بیرون میآید و خودش را زیر گِل دفن میکند. سپس بیشتر از یک سال به خوابی عمیق فرو میرود و به آب و خاک و هوا نیاز ندارد. درون چالهای کوچک چشم به راهِ بارشِ باران زندگی میکند: تا این که از آن پوشش بیرون بیاید. صیادان آفریقایی به محل پنهان شدن پیش از بارش باران میروند و برای شکار او خاک خشک را حَفر میکنند.
۱- أَینَ یوجَدُ هٰذَا السَّمَکُ؟ یوجَدُ هذَا السَّمَکُ فی إفریقیا.
ترجمه: این ماهی کجا یافت میشود؟ این ماهی در آفریقا یافت میشود.
۲- کَم مُدَّةً یَنامُ السَّمَکُ الْمَدفونُ؟ یَنامُ أَکْثَرَ مِنْ سَنَهٍ.
ترجمه: شُش ماهی چه مدتی میخوابد؟ بیش از یک سال میخوابد.
۳- فیمَ یَستُرُ السَّمَکُ الْمَدفونُ نَفْسَهُ؟ یسْتُرُ نفْسَهُ فی غِلافٍ مِنَ المَواد المُخاطیهِّ.
ترجمه: شُشماهی خودش را در چه چیزی پنهان میکند؟ خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند.
۴- کیَفَ یَصْنَعُ السَّمَکُ الْمَدفونُ الْمَوادَّ الْمُخاطیَّةَ؟ من المَواد الَّتی تَخْرُجُ مِنْ فَمِهِ
ترجمه: شُشماهی مواد مخاطی را چگونه میسازد؟ خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند.
۵- مَا اسْمُ الْقارَّةِ الَّتی تَعیشُ فیهَا السَّمَکُ الْمَدفونُ؟ اسمها إفرْیقیا.
ترجمه: قارهای که شُشماهی در آن زندگی میکند چه نام دارد؟ نامش آفریقاست.
۶- مَن یَحفِرُ التُّرابَ الْجافَّ لِصَیدِ السَّمَکِ الْمَدفونِ؟ الصَّیادونَ الْإفریقیّونَ یحْفِرونَ التُّرابَ الجْافَّ لِصَیدِهِ.
ترجمه: چه کسی خاک خشک را برای شکار شُشماهی میکَند؟ شکارچیهای آفریقایی خاک خشک را برای شکارش حفر میکند.
۷- لمِاذا یحَفِرُ الصَّیّادونَ الْإفریقیّونَ التُّرابَ الْجافَّ حَسَبَ النَّصِّ؟ یحْفِرونَ التُّرابَ الجْافَّ لِصَیدِ السَّمَکُ الْمَدفونُ.
ترجمه: با توجه به متن چرا شکارچیان آفریقایی خاک خشک را میکنند؟ خاک خشک را برای شکار شُشماهی میکنند.
۸- مَتیٰ یَسْتُرُ السَّمَکُ الْمَدفونُ نَفْسَهُ فی غِلافٍ مِنَ الْمَواد الْمُخاطیَّةِ؟ یسْتُرُ السَّمَکُ المَدفونُ نفْسَهُ عِندَ الجَفافِ.
ترجمه: کی شُشماهی خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند؟ شُشماهی خودش را هنگام خشکسالی پنهان میکند.
۹- ابْحَثْ عَن مُتَضادِّ «تَدْخُلُ وَ فَوق وَ أَموات و یَموتُ و صُعود «وَ مُتَرادِفِ «غِذاء وَ یَروحُ وَ عام وَ یَرقُدُ.»
ترجمه: متضاد «تَدْخُلُ وَ فَوق وَ أَموات و یَموتُ و صُعود» و مترادف «غِذاء وَ یَروحُ وَ عام وَ یَرقُدُ» را بیابید.
تدخلُ ≠ تَخْرُجُ (داخل میشود / خارج میشود)
فَوق ≠ تحت (بالا / زیر)
أموات ≠ أحیاء (مردگان / زندگان)
یَموتُ ≠ یعیش (میمیرد / زندگی میکند)
صُعود ≠ نزول (اوج گرفتن / فرود آمدن)
غذاء = طعام (خوراک)
یَروحُ = یَذهبُ (میرود)
عام = سنه (سال)
یرقدُ = یَنام (میخوابد)
۱۰- اِبْحَثْ عَنِ «الْمَفعولِ الْمُطلَقِ» وَ «الْمُضافِ إلیهِ» وَ «الصِّفَةِ» وَ «الْجارِّ وَ الْمَجرورِ.»
ترجمه: دنبال «المَفعولِ المُطلقِ» وَ «المُضافِ إلیهِ» وَ «الصِّفَهِ» وَ «الجْارِّ وَ المَجرورِ» بگرد.
المَفعولِ المُطلقِ: نَوْماً عَمیقاً؛ احتْیاجَ الْأحَیاء؛ خُروجاً عَجیباً
المُضافِ إلیهِ: نفْسَهُ؛ عِندَ الجَفافِ؛ فَمِهِ؛ نَفْسَهُ؛ تَحْتَ الطّینِ؛ داخِلَ حفُرْه؛ انتْظِارِ نُزولِ المَطرِ؛ مَکانِ اخْتفِائهِ؛ قبَلَ نُزولِ المَطرِ؛ صَیدِهِ.
الصِّفَهِ: المَواد المُخاطیهِّ؛ نَوْماً عَمیقاً؛ حفُرْهَ صَغیرهَ؛ خُروجا عَجیباً؛ الصَّیادونَ الْإفریقیّونَ؛ التُّرابَ الجْافَّ.
الجْارِّ وَ المَجرورِ: مِنَ الْأسَماکِ؛ فی إفْریقیا؛ فی غِلافٍ؛ مِنَ المَواد؛ مِنْ فَمِ؛ مِنْ سَنَهٍ؛ إلیَ الْماء؛ فِی انتْظِارِ؛ مِنْ الغِلافِ؛ إلی مَکانِ.
۱۱- اِبحَثْ عَنِ أسَماء الْجَمعِ السّالِمِ وَ الْمُکَسَّرِ وَ اکْتُبْ نَوعَها.
ترجمه: دنبال اسمهای جَمع سالمِ وَ مکسرِ بگرد و نوع آنها را بنویس.
الْأسَماکِ: جمع مکسّر؛ مفرده سَمَک
المَواد: جمع مکسّر؛ مفردها مادّه
الصَّیادونَ: جمع مذّکر سالم؛ مفردها صیّاد
الْإفریقیّونَ: جمع مذّکر سالم؛ مفردها إفریقیّ.
۱۲- اُکتُبْ نَوعَ فِعلِ «یَسْتُرُ» وَ صیغَتَهُ. أ هوَ لازِمٌ أَمْ مُتَعَدٍّ؟
ترجمه: نوع فعل «یسْتُرُ» و صیغه آن را بنویس. آیا آن لازم است یا متعدی؟
پاسخ: مضارع؛ للغائب؛ متعدّ
توجه: برای مشاهده سایر تمرینات و معنی متن درس چهارم عربی دوازدهم انسانی، وارد لینک «ترجمه متن درس چهارم عربی دوازدهم انسانی» شوید.
قبلی: ترجمه متن درس سوم عربی دوازدهم انسانی
جواب تمرین های درس سوم عربی دوازدهم انسانی
توجه: شما دانش آموزان عزیز پایه دوازدهم انسانی متوسطه دوم ، برای دسترسی سریع و بهتر به ترجمه و جواب تمرینات درس های کتاب عربی ۳ دوازدهم علوم انسانی ، می توانید با اضافه کردن کلمه «ماگرتا» در سرچ های درسی خود، به مطلب مورد نظرتان دست پیدا کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله جواب تمرین های درس 4 چهارم کتاب عربی دوازدهم متوسطه دوم رشته علوم انسانی ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد و از آن استفاده و بهره برده باشید.