معنی کلمات و متن حکایت افلاطون و مرد جاهل فارسی ششم
معنی کلمات و لغات ، ارایه های ادبی ، جواب سوال و معنی متن حکایت افلاطون و مرد جاهل صفحه 100 کتاب ادبیات فارسی ششم ابتدایی
معنی کلمات و متن حکایت افلاطون و مرد جاهل صفحه ۱۰۰ فارسی ششم ابتدایی ؛ در این نوشته به معنی کلمات و لغات ، ارایه های ادبی و معنی مفهوم متن و جواب سوال حکایت افلاطون و مرد جاهل فارسی ششم ابتدایی صفحه 100 پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
همچنین بخوانید: معنی کلمات حکایت عمر گران مایه صفحه ۹۲ فارسی ششم
بررسی معنی و مفهوم و آرایه های ادبی حکایت افلاطون و مرد جاهل فارسی ششم
در این بخش به معنی و ترجمه روان و ساده و ارایه های ادبی و زبانی حکایت افلاطون و مرد جاهل صفحه 100 فارسی ششم ابتدایی به صورت بخش بخش پرداخته ایم.
گویند روزی افلاطون نشسته بود. مردی نزد او آمد و نشست و شروع کرد به حرف زدن
معنی: می گویند روزی افلاطون نشسته بود، مرد نادانی به پیش او آمد و با افلاطون شروع به صحبت کرد.
در میانه سخن، گفت: « ای حکیم! امروز فلان مرد را دیدم که سخن تو میگفت و تو را دعا میکرد و چنین میگفت:
معنی: در میان حرف زدن گفت ای دانشمند (مرد دانا) امروز کسی را دیدم که در باره ی تو حرف میزد و برای تو دعا می کرد و می گفت:
افلاطون، بزرگمردی است که هرگز کس چون او نبوده است و نباشد. خواستم که شکر و سپاس او را به تو رسانم.»
معنی: افلاطون، مرد بزرگی می باشد که هرگز کسی مانند او در جهان دیده نشده و دیده نخواهد شد. خواستم که شکر و سپاس و خوبی آن مرد که به شما داشت را به شما بگویم.
افلاطون چون این سخن بشنید، سر فرو برد و بگریست و سخت دلتنگ شد.
معنی: افلاطون وقتی این صحبت ها را شنید سر خود را پایین انداخت و شروع به گریه کرد و بسیار ناراحت شد.
این مرد گفت:« ای حکیم! از من چه رنج آمد تو را که چنین تنگدل گشتی؟»
معنی: آن مرد گفت: ای دانشمند (مرد خردمند)! من چه کاری کردم که باعث رنج شما شد و اینگونه ناراحت شدی؟
نکته: در اینجا «را» حرف اضافه است و «این چنین» قید می باشد.
افلاطون گفت:« از تو رنجی به من نرسید ولیکن برای من از این بدتر چیست که جاهلی مرا بستاید».
معنی: افلاطون گفت: از تو رنج و بدی به من نرسید (تو باعث رنجیدن من نشدی)، ولی برای من چه چیزی می تواند از این بدتر باشد که شخص نادانی از من تعریف کند.
آرایه های ادبی : مرد جاهل و بزرگ مرد: ترکیب وصفی / فلان مرد، شکر و سپاس: نقش مفعولی دارند / کلمات « روزی و سخت » نقش قیدی دارند
همچنین بخوانید: معنی کلمات و شعر درس پانزدهم میوه ی هنر فارسی ششم
جواب سوال حکایت افلاطون و مرد جاهل فارسی ششم
در انتهای حکایت افلاطون و مرد جاهل صفحه 100 فارسی ششم ، سوالی مطرح شده است که در زیر به پاسخ آن پرداخته ایم.
سوال ) چرا هنگامی که از افراد نادان از ما تعریف می کنند ، نباید خوشحال شویم ؟
پاسخ: چون ممکن است افراد نادان از اشخاصی که مانند خودشان نادان هستند تعریف و تمجید کنند و می توان گفت که شاید تعریف افراد نادان از ما نشانهی این باشد که ما کار اشتباه و بدی را مرتکب شده ایم.
معنی کلمات ، لغات و کلمه های سخت حکایت افلاطون و مرد جاهل فارسی ششم
در این بخش به معنی کلمات ، لغات ، واژگان و لغت و کلمه های سخت و مهم حکایت افلاطون و مرد جاهل صفحه 100 فارسی ششم ابتدایی پرداخته ایم:
گویند: می گویند
جاهل: نادان
میانه ی سخن: در بین صحبت هایش
حکیم: پزشک، انسان دانا
سخن تو می گفت: درباره ی تو سخن می گفت
تنگدل: ناراحت
سر فرو برد: سرش را پایین انداخت
بگریست: گریه کرد
همچنین بخوانید: معنی شعر به گیتی به از راستی پیشه نیست فارسی ششم
در انتها امیدواریم که مقاله معنی و مفهوم ، خلاصه داستان ، جواب سوال و معنی کلمات حکایت افلاطون و مرد جاهل صفحه ۱۰۰ فارسی ششم ابتدایی ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد و از آن استفاده و بهره برده باشید.
سلام عالی بود 💗🌙
همیشه عالی👏
とても良いプログラムです❤️🧡💛
برنامه ی خیلی خوبیه(منی که کلاسای ژاپنی ام تموم شد😶🥳)
ممنون عالی بود تو امتحانام خیلی کمکم کردن
تشکر از سایت ماگرتا عزیز🤍🤍
من همیشه برای پاسخ سوالات کتاب هام و معنی و مفهوم ……. اونها از این سايت استفاده میکنم
مثل همیشه عالی
( ماگرتا )
من همیشه از این سایت برای پاسخ سوالات کتاب هام و معنی و مفهوم …..اونها استفاده میکنم
مثل همیشه عالیه 😍
خوب بوووووود😊🙃
همیشه خوب است
مثل همیشه عالی بود 👍💞💕
خیلی عالی بود 🖤☁️
من فقط ارایه های ادبی این حکایت رو میخوام که اینجانیست ولی عایه
عالیه خیلی مفید بود😘