انشا در مورد زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می آورد

انشا در مورد زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می آورد: زبان وزن چندانی ندارد و گاه دنیا را به هم می ریزد و زمانی هم همه جا را آرام می کند. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا همراه ما باشید.

انشا پیشنهادی : انشا در مورد هرکه بامش بیش برفش بیشتر با مقدمه و نتیجه گیری

انشا در مورد زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می آورد

مقدمه: داشتن زبان نرم و ملایم کار هر کسی نیست و انسانها اغلب زود از کوره در می روند و چشمشان را می بندند و همه چیز را بر زبان می آورند. کاش می دانستند که ارزش سکوت چه قدر است و چه اندازه کارساز است.

بدنه: هر بار که پدر وارد خانه می شد و سخت خسته بود مرتب بهانه می گرفت و داد و بیداد می کرد در مقابل مادر سکوت مطلق می کرد و از ما می خواست مشغول کار خود شویم و اصلا کاری به پدر نداشته باشیم. کم کم که حوصله اش درست می شد و رفع خستگی می کرد، مادر را صدا می کرد و حالا مادر با صدای مهربان و نرمش شروع به حرف زدن می کرد و من با چشم خودم می دیدم که چه طور پدر را آرام می کندو پدر هم ساکت می شود.

همیشه به من می گفت صبر و حوصله داشته باش تا دیگران حرفشان را بزنند و بعد اگر نظری داشتی بگو، وقتی می گویند زبان خوش مار را از لانه بیرون می کشد یعنی ماری که همه ازش می هراسند و دشمن می دارندش در مقابل مهربانی و زبان خوش اسیر است و حتما کوتاه می آید و رام می شود.

انسان ها اسیر محبت هستند و مهرورزی و زبان خوش و محبت آمیز که به راستی معجزه ی شفابخشی است که موجب تسکین درد است و التیام درون. چه بسیار حرف های تند و دردناک که درون انسان را می خراشد و به درد می آورد اما در مقابل زبان ملایم و بی کینه درون خراشیده انسان را ترمیم کرده و موجب همراهی و همدلی می گردد. کاش به جای داد زدن و فریاد کشیدن از در دوستی و مهر وارد شوید و برای رسیدن به هدفتان دوستی را انتخاب کنید.

نتیجه گیری: همیشه صحبت کردن و داشتن زبان خوش برای دوستی و پیش برد هدف کافی است و نیازی به جنگ و سر و صدا نیست. زبان خوش می تواند دنیا را آرام کند و در مقابل زبان خشن کل دنیا را بر هم می ریزد.

انشا مثل نویسی زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آورد

مقدمه: کاش حرفی بلد بودم که ارزشش بیشتر از سکوت بود، اما هیچ وقت حرفی نیافتم که مرا اندازه سکوت آرام می کند وقتی در زیر پای روزگار له می شدم می دیدم که خدایم ساکت شده، پس من هم ساکت شدم و حرف را برای همیشه کنار گذاشتم.

بدنه: مادر بزرگ همیشه در حالت سکوت بود و تسبیح به دست می نشست و حرفی نمی زد و هر وقت سوالی داشتم کوتاه جواب می داد. بزرگتر که شدم دیدم او درست می گفت و راهش هم صحیح بود. سر و صدای زیاد که داشته باشی ارزشت کم می شود.

کم کم فهمیدم که با سکوت و گاهی زبان خوش می توان هر کاری را انجام داد. سر و صدا و زور گفتن راهی غیر انسانی است که هیچ وقت جوابی دریافت نخواهد کرد. زبان نرم و صحبت کردن با زبان دیگران موجب بالا رفتن ارزش شده و انسان مقامی ناب و خدایی می یابد.

زبان خوش کلید همه مشکلات بوده و شاه کلیدی است که حتی مار هم اسیرش می شود و ترجیح می دهد دشمنی را کنار بگذارد و در پی دوستی باشد. پس ما انسانها که هم زبان هستیم و هم دیگر را درک می کنیم از راه زبان وارد نشویم. پس برای حل مشکلاتمان با هم صحبت کنیم و به نظرات دیگران هم خوب و محترمانه گوش دهیم.

گاهی زبان خوش یک اختلاف همیشگی و دائمی میان دو نفر، دو خانواده و چند قوم و قبیله را حل کرده و موجب برقراری صلح و آرامش می گردد. گاهی هم با یک سخنی نسنجیده شهری و کشوری و جهانی به آشوب کشیده می شود.

پس بهتر است هر بار که خواستیم زبان را باز کنیم هزار بار مزه مزه کنیم و نتایج حرفمان را بررسی کنیم تا موجب دلخوری و یا آشوب نگردد. زبان خوش مرحم و مرهم درد است و موجب تسکین می شود.

بحران های سخت زندگی را حل می کند و گره گشاست. درهای بسته با زبان باز می شوند و گاهی دلی را خوش می کند. پس تا می توانید خوب و نرم سخن بگویید و راه زندگی را برای دیگران باز کنید.

نتیجه گیری: زبان مهره نرم زندگی است که هر کس ان را به کار ببرد موفق می شود. پس در هر شرایط ان را از یاد نبرید تا کارتان ردیف شود.

انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد چرا نماز می خوانیم
و
انشا در مورد علم بهتر است یا ثروت
و
انشا در مورد جوینده یابنده است

☑️ به پایان انشا درباره زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می آورد رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.