انشا در مورد زندگی بدون برق با مقدمه و نتیجه

انشا در مورد زندگی بدون برق:  بهتر است زمانی که در مورد دنیای بدون برق سخن می گوییم بگویم، دنیای بدون اکسیزن یا نفس،برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.

انشا پیشنهادی : انشا در مورد زندگی بدون تکنولوژی

انشا در مورد زندگی بدون برق

مقدمه: زمانی که مخترع بزرگ توماس آلوا ادیسون برق را اختراع کرد، نمی دانست که چه خدمت بزرگی به جهان و جهانیان کرده است. امروزه برق که برای لحظات کوتاهی قطع می شود، همه کارها نصفه و نیمه رها شده و حتی در بیمارستان ها نفس بیماران به شماره می افتد.

بدنه: برق بهترین و کارامد ترین اختراع بشر است که مدتهای مدیدی یاریگر انسان در بحران ها و شرایط سخت بوده است. اگر روزی برق نداشته باشیم، همه موبایل ها در اولین مرحله به صورت خودکار از کار می افتند. تمام شبکه های ماهواره ای و تلویزیونی هم فایده ای نخواهند داشت.

دیگر هیچ اداره و مرکزی و مدرسه ای روبه راه نخواهد بود و همه بیکار و کلافه خواهند شد. نفس ها در سینه حبس شده و تمامی فعالیت های صنعتی پس از مدتی ناکارامد خواهند شد. کم کم شب از راه می رسد و تاریکی همه جا را احاطه خواهد کرد و دنیای بی نور و لامپ بسیار دلگیر و سخت خواهد بود.

نه نوری و نه لامپی و چراغی و نه موبایلی و تلویزیونی و رادیویی در کار خواهد بود و تمام مراکز بیمارستانی پس از چندین ساعت عملکرد روزانه شان متوقف شده و فریاد بیماران به هوا خواهد رفت. برق نباشد، نفس نخواهد بود.

زندگی بی برق یعنی بی نور و انرژی، بی گرما و حال خوب، بی برق که باشی دیگر چاپار نمی تواند پیام تو را در کوتاهترین زمان به دوستان و خانواده ات برساند. زندگی بی برق یعنی یک انسانی که در داخل غاری مانده و هیچ کس صدایش را نمی شنود. شب ها ظلمت و روزها بی فایده و هیچ چیز در دنیا سرجای خود نخواهد بود.

نتیجه گیری: حال که به ارزش برق و کارایی آن پی بردیم، بهتر است که قدر این نعمت بی بدیل را بدانیم و برای حفظ و نگه داری منابع تولید برق کوشا باشیم. اگر روزی فقط یک لامپ را خاموش کنیم، مقدار بسیار زیادی انرژی صرفه جویی شده و مناطقی که هنوز از این نعمت برخوردار نیستند، می توانند از این نعمت بی مانند استفاده کنند.

انشا درباره زندگی بدون برق و روشنایی

مقدمه: یک روز گرم تابستان است و وقتی از شدت گرمای زیاد از خواب بیدار می شوم، می بینم که خیس عرق و بد حال هستم، خیلی سریع به سوی کلید کولر می روم و با ناباوری می بینم که برق نیست و سمت شیر آب می روم تا آبی به صورتم بزنم و می بینم که آب هم قطع شده است.

بدنه: چه روزی سختی بود، آب نبود و برق هم که جلوتر رفته بود و کلافه و بی تاب از گرما نمی دانستم که چه کار کنم. حتی یک لیوان آب خنک هم در دسترس نبود و همه بی حال و پریشان در حال پرسه زدن و یافتن جای خنک و سایه بودند.

خدایا چه روزی شده، کم کم مردم حوصله شان سر رفته  و دنبال راه چاره هستند. نمی توانند با کسی ارتباطی بر قرار نمایند و همه چیز نگران کننده شده است. آیا بیماران تنفسی در خطرند، بیماران دیالیزی چه طور، اتاق های بیمارن سکته و مراقبت های ویژه چگونه است، هرچند موتور برق بیمارستان ها مدتی کار می کند، ولی در نهایت ممکن است خاموش شود و برای بیماران اتفاقات ناگواری بیفتد.

این است شرح بسیار کوچکی از یک روز یا چند ساعت بی برقی در شهر، اما آیا با رفتن برق سیستم حمل و نقل و هواپیما و رادارش دچار مشکل نمی شوند، متروها راکد نمی شوند . آری یک روز بی برق اصلا روز خوشایندی نخواهد بود و مردم بی پناه و بی کار سر در گریبان و بی حوصله زندگی را تعطیل می کنند.

همه برنامه ها برچیده شده و دنیا بی در و پیکر شده و همه معطل می مانند. مردم از هم دور شده و کارهای سیستمی غیر ممکن شده و هیچ خاطره زیبایی در تله کابین و مترو رقم نخواهد خورد.

اما گاهی ممکن است در این شرایط در گفت و گو در بین مردم باز شده و مدتی نه چندان طولانی با هم صحبت کنند. دنیای بی برق را باید دنیای بی نبض و اکسیژن بنامیم و برای حفظش کوشا باشیم تا عمر جهانیان به خطر نیفتد.

نتیجه گیری: همه این منابع و نعمت های بی حد و اندازه ممکن است روزی به پایان برسند و ما انسانها نتوانیم شکر یکی از هزار این نعمت را به جای آوریم. اگر حواسمان به مصرف روزانه برق باشد می توانیم هر ساله بر تعداد نیروگاه های خویش بیافزاییم.

انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد حمایت از کالای ایرانی
و
انشا در مورد اگر من یک درخت بودم
و
انشا ذهنی در مورد سنگ از زبان خودش

☑️ به پایان انشا درباره زندگی بدون برق رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.