ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی کلمات و جواب تمرین های درس یازدهم فارسی هفتم

معنی واژگان ، پاسخ خود ارزیابی و جواب فعالیت های نوشتاری و گفتگو درس ۱۱ فارسی پایه اول متوسطه فارسی پایه هفتم

معنی کلمات و جواب تمرین های درس یازدهم فارسی هفتم : در این نوشتار جواب تمام تمرین های درس یازدهم ادبیات فارسی پایه هفتم که شامل خودارزیابی صفحه ۱۰۲ فارسی هفتم و گفت و گو صفحه ی ۱۰۳ و نشوتن صفحه ۱۰۴ و ۱۰۶ کتاب ادبیات فارسی اول متوسطه است را آماده کرده ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه باشید.

بعدی: معنی کلمات و شعر رستگاری درس دوازدهم فارسی هفتم
جواب تمرین های درس دوازدهم فارسی هفتم
معنی کلمات و سوالات درس سیزدهم فارسی هفتم
معنی و مفهوم حکایت چراغ فارسی هفتم
جواب سوالات و معنی کلمات درس چهاردهم فارسی هفتم

جواب خودارزیابی ، نوشتن و معنی کلمات درس یازدهم فارسی هفتم

آرایه های ادبی و زبانی متن درس ۱۱ فارسی هفتم

بخش عهد و پیمان :

شهید رجایی، معلّمی متواضع و صمیمی و در کارش بسیار دقیق و منظّم و جدّی بود.
دانش‌آموزان دوستش داشتند؛ همان گونه که وقتی رئیس جمهور هم شد، مردم او را دوست داشتند.
او زنگ تفریح میان دانش‌آموزان می‌رفت و با آنان گفت‌وگو می‌کرد. رفتار او با دانش‌آموزان چنان بود که بعد از دانش‌آموختگی، رشتهٔ دوستی را قطع نمی‌کردند. شهید رجایی به معلّمی عشق می‌ورزید. در آغاز سال تحصیلی با شاگردانش عهد و پیمانی داشت که تا آخر سال، هم خود و هم شاگردانش در حدّ توان به آنها پای‌بند می‌ماندند. به شاگردانش می‌گفت:
من دیر نمی‌آیم، شما هم دیر نیاید.
من غیبت نمی‌کنم، شما هم غیبت نکنید.
من به شما دروغ نمی‌گویم، شما هم به من دروغ نگویید.
من به هر قولی که به شما بدهم وفا می‌کنم، شما هم به هر قولی که به من می‌دهید، وفا کنید.
من خودم را موظّف می‌دانم که برای خیر و صلاح شما تلاش کنم، شما هم خودتان را موظّف بدانید که به توصیه‌های من عمل کنید و تکالیف تعیین شده را به انجام برسانید.

آرایه‌های ادبی: تکرار کلمۀ «دیر»
تکرار کلمۀ «غیبت»
تکرار کلمۀ «دروغ»
تکرار کلمۀ «قول»
تکرار کلمۀ «موظف»

بخش عشق به مردم :

در یکی از جمعه‌های اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ همراه شهید رجایی رئیس جمهور وقت، به قم رفتیم. نخست برای زیارت حرم مطهّر حضرت معصومه (س) دم در صحن از اتومبیل پیاده شدیم. تازه از در داخل شده بودیم که یک‌باره موج جمعیت، رجایی را از جا کند و برد و برد و ما به دنبال او، نزدیک بود زیر دست و پا بمانیم.

وقتی رجایی به داخل ماشین آمد، عرق کرده و خسته بود. به او گفتیم: «اگر این وضع ادامه پیدا کند، دست و پای سالم برایتان باقی نخواهد ماند». همان طور که نفس نفس می‌زد، گفت: «بی‌دست هم می‌شود زندگی کرد ولی بی‌مردم نمی‌شود».

آرایه‌های ادبی: موج جمعیت: اضافه‌ی تشبیهی (جمعیت مثل موج است)
تکرار کلمۀ «برد»

بخش رفتار بهشتی :

شهید رجایی، فرد بسیار منظّمی بود و برنامه‌هایش به هم ریخته نبود. سر ساعت به جلسه می‌آمد. برنامهٔ ورزش، خوراک، مطالعه و خواب او ساعت دقیق و معیّنی داشت و دقیقه‌ای عوض نمی‌شد. وقتی از پیدایش این خصلت در ایشان از او سوال می‌شد، می‌گفت: «من این نظم را از آقای بهشتی، یاد گرفته‌ام».

آرایه‌های ادبی: به هم ریخته: کنایه از آشفته و بی نظم

بخش گرمای محبت :

کوچه خلوت‌تر از همیشه بود. باد سردی می‌وزید. مصطفی چمران مثل هر روز از خانه بیرون آمده بود تا به مدرسه برود. هوا سردتر از روزهای پیش بود امّا مصطفی مجبور بود، راه خانه تا مدرسه را پیاده برود. برای آنکه کمی گرم شود، دست‌هایش را داخل جیبش فرو برد. دستش به سکّه‌های پول، خورد. مدّت‌ها بود پول‌هایش را برای خرید یک جفت دستکش جمع می‌کرد. سکّه‌ها را داخل جیبش تکان داد. لبخندی زد و با خودش گفت: «فکر می‌کنم امروز بتوانم دستکشی را که می‌خواهم، بخرم». این فکر به سرعتش افزود تا زودتر به مدرسه برسد.

از کوچه گذشت و وارد خیابان شد. خیابان سردتر از کوچه بود و باد با سرعت بیشتری می‌وزید. مصطفی خودش را کنار دیوار کشاند تا از هجوم باد در امان باشد. دست‌هایش را از جیب بیرون آورد؛ یقهٔ لباسش را بالاتر کشید؛ کمی احساس گرما کرد. حالا سرمای کمتری به صورتش می‌خورد. بعد دست‌هایش را دوباره داخل جیب‌هایش فرو برد. «امروز خیلی سرد است امّا عیبی ندارد، تحمّل می‌کنم. فردا حتماً دستکش می‌خرم. آن‌وقت، موقعی که به مدرسه می‌روم، دست‌هایم از سرما خشک نمی‌شود».

سرما بیشتر شده بود و راه، طولانی‌تر به نظر می‌آمد. چند قدمی که جلوتر رفت، ناگهان صدایی شنید، صدا آرام و ضعیف و بیشتر به ناله شباهت داشت. ایستاد و به اطرافش نگاه کرد. کمی دورتر، پیرمردی به درخت کهن‌سالی تکیه داده بود و در حالی که دستانش را به طرف مردم دراز کرده بود، از آنها کمک می‌خواست.

مصطفی سرما را فراموش کرد و با کنجکاوی به طرف پیرمرد رفت. هر چه جلوتر می‌رفت، صدای او را بهتر می‌شنید. پیرمرد حال خوبی نداشت. دست‌هایش در آن هوای سرد پاییزی سرخ شده بود و حرکتی نمی‌کرد. پیرمرد کمک می‌خواست امّا عابران بی‌توجّه به او، در حالی که سعی می‌کردند زودتر خود را به جای گرمی برسانند، از کنارش می‌گذشتند. صدای پیرمرد در میان زوزه‌ٔ باد گم شده بود.

مصطفی ناراحت شد. اصلاً فکر نمی‌کرد کسی فقیرتر از خود او هم پیدا شود. با خودش گفت: «حتماً خیلی نیازمند است که گدایی می‌کند». بعد دستش را در جیب کرد. احساس کرد صدای به هم خوردن سکّه‌ها را می‌شنود. کمی مکث کرد. انگار کسی به او می‌گفت: «مصطفی، این کار را نکن. خودت بیشتر به این پول نیاز داری. فکرش را بکن، اگر دستکش بخری، دیگر مجبور نیستی دست‌هایت را به هم بمالی تا گرم شوند». مصطفی برگشت و به پشت سرش نگاه کرد. کسی را ندید. لبخندی زد و گفت: «نه! اگر من به این پیرمرد کمک کنم، خدا هم به من کمک خواهد کرد». سپس دستانش را بالای دست‌های پیرمرد گرفت. وقتی مُشت مصطفی باز شد، سکّه‌ها غلتیدند و داخل دست پیرمرد قرار گرفتند. لبخند شادی، روی لب‌های پیرمرد نشست. مصطفی می‌توانست برق خوشحالی را در چهرهٔ او ببیند. سپس بی‌آنکه چیزی بگوید یا منتظر شنیدن چیزی شود، به طرف مدرسه به راه افتاد. باد سرد پاییزی همچنان در کوچه می‌وزید امّا مصطفی دیگر سردش نبود. او خوشحال بود و همین احساس، او را گرم می‌کرد.

آرایه‌های ادبی: هجوم باد: تشخیص یا جان بخشی
زوزۀ باد: جان بخشی
تکرار کلمۀ «کمک» در «من اگر به این پیرمرد کمک کنم ، خدا هم به من کمک می کند»
برق خوشحالی: اضافه ی تشبیهی (خوشحالی مثل برق است)
رشته‌ی دوستی: اضافه‌ی تشبیهی
رشته‌ی دوستی را قطع نمی کردند: کنایه از تداوم ارتباط
عشق می ورزید: کنایه از علاقه و محبت بسیار
موج جمعیّت: اضافه‌ی تشبیهی
موج جمعیّت: کنایه از جمعیت فراوان
زیر دست و پا بمانیم: کنایه از آسیب دیدن
گرمای محبت: اضافه‌ی تشبیهی
هجوم باد: تشخیص
دست هایم از سرما خشک نمی شود: کنایه از بی حس شدن در اثر سرما
زوزه‌ی باد: اضافه‌ی استعاری؛ باد به گرگ تشبیه شده که انگار صدایش شبیه صدای زوزه گرگ است
همین احساس او را گرم می کرد: کنایه از احساس رضایت قلبی


دانش زبانی: پیرمرد: ترکیب وصفی مقلوب

معنی لغات درس یازدهم عهد و پیمان فارسی هفتم

کلمات درس ۱۱ عهد و پیمان :

مکث: ایستادن
مکث کرد: توقف کرد، ایستاد
حرم مطهر: حرم پاک
توصیه: سفارش
موظف: وظیفه ای که هر کس به عهده دارد، مسئول
کهن سال: قدیمی
صحن: میدان
صلاح: درستی
متواضع: فروتن
جدی: کسی که به کارهای خود اهمیت می دهد
غیبت: حاضر نبودن (پشت سر دیگری حرف زدن)
دانش آموختگی: تحصیل و درس خواندن
پایبند می ماندند: عمل می کردند
موظف می دانم: وظیفه‌ی خود می دانم
صمیمی: با محبت
منظم: مرتب، با انضباط
عهد: پیمان
تکالیف: جمع تکلیف

عشق به مردم

رئیس جمهور وقت: رئیس جمهور آن زمان
رئیس جمهور: مدیر اجرایی کشور
مطه‍‍ر: پاک و مقدس
صحن: میدان، حیاط
وضع: حالت، وضیعیت
موج جمعیت: جمعیت بسیار زیاد، جمعیت به موج تشبیه شده است.
نخست: ابتدا

رفتار بهشتی

معین: مقرر، تعیین شده
خصلت: ویژگی، خوی
جلسه: نشست و گردهمایی
خوراک: خوردنی، غذا
عوض نمی شد: تغییر نمی کرد
به هم ریخته: آشفته و بی نظم

گرمای محبت

امان: ایمن، آسوده
جفت: دوتا
عیبی: اشکال، ایراد
موقع: هنگام
انگار: گویا، به نظر
مکاتبه: نامه نگاری
کهنسال: قدیمی
بر افروخته: روشن
پر خوف: ترسناک
عابران: رهگذران
مهد: گهواره
تعلم: یاد گرفتن
لایق: شایسته
مباحثه: بحث دوطرفه
ادیب: نویسنده، سخندان
نجوم: ستاره شناسی
سعی: تلاش
بحث: گفت و گو
تالیف: جمع آوری کردن
ناکام: به هدف نرسیده
اصلاً: به هیچ وجه
رونق: رواج
طالبان: طلب کنندگان
عالی قدر: بلند مرتبه
رفع: برطرف کردن
طبیب: پزشک
فقیه: دانشمند
هجوم: حمله
ظهور: آشکار شدن
شباهت: شبیه بودن، همانند بودن
تحمل: شکیبایی، بردباری کردن
مناظره: گفت و گوی دو طرفه
کنجکاوی: توجه، پیگیری
بی توجه: بی اعتنا
تحصیل: کسب کردن
تاسیس: بنیان نهادن
در امان بودن: در پناه بودن
احیا: زنده کردن
زوزه: صدای گرگ
غلتیدند: سُر خوردند
برق خوشحالی: خوش حالی به برق تشبیه شده است، یعنی درخشندگی خوشحالی و شادی
رصد خانه: جایی که ستارگان و وضعیت حرکت آنها را بررسی می کنند.
فقیر: نیازمند، ندار، بی چیز، محتاج
خلوت: بدون شلوغی، کم رفت و آمد

جواب خود ارزیابی درس یازدهم فارسی هفتم صفحه ۱۰۲

١- عهد و پیمان شهید رجایی با شاگردانش چه بود؟ 

پاسخ: من دیر نمی آیم، شما هم دیر نیاید.
من غیبت نمیکنم، شما هم غیبت نکنید.
من به شما دروغ نمی‌گویم، شما هم به من دروغ نگویید.
من به هر قولی که به شما بدهم وفا میکنم، شما هم به هر قولی که به من می‌دهید، وفا کنید.
من خودم را موظف میدانم که برای خیر و صلاح شما تلاش کنم، شما هم خودتان را موظّف بدانید که به توصیه‌های من عمل کنید و تکالیف تعیین شده را به انجام برسانید.

۲- چرا مصطفی در هنگام کمک به پیرمرد کمی مکث کرد؟ 

پاسخ: زیرا نفسش به او می‌گفت تا این کار را انجام ندهد (چون خودش به آن احتیاج داشت و می‌توانست با آن برای خود دستکش بخرد) ولی او با اطمینان کامل این کار را انجام داد.

۳- به کاری که مصطفی کرد، «ایثار» می‌گویند. نمونه‌ای دیگر از ایثار را ذکر کنید.

پاسخ: شهادت و فدا کردن جان خویش برای دفاع از میهن یکی از نمونه‌های ایثار و از خودگذشتگی است.

۴- خاطره عشق به مردم خاطره چه کسی می باشد؟

پاسخ: کیومرث صابری فومنی (گل آقا)

جواب گفتگو درس یازدهم فارسی هفتم صفحه ۱۰۳

۱-زندگی نامه یکی از افراد شهر یا روستایتان را که در انقلاب نقشی داشته است، در کلاس بخوانید.

پاسخ: جواب این فعالیت به شهر محل زندگی خودتان بستگی دارد مثلاً برای تهرانی‌ها:

مرتضی مطهری (۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان – ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در تهران) روحانی شیعه، استاد فلسفهٔ اسلامی و کلام اسلامی و تفسیر قرآن، عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود. وی قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود. بعد از انقلاب به ریاست شورای انقلاب منصوب شد.

مطهری آثاری متعددی در کلام و فلسفه اسلامی نوشته است. روزآمدسازی و تبیین آموزه‌های اسلام و تشیع، از ویژگی‌های فعالیت‌های فکری مطهری است. مطهری، آموزه‌های اسلامی را که قبلاً در قالب بیاناتی پیچیده ارائه می‌شد، به سبک ویژه خود، به صورت آسان و با زبان روز در اختیار مخاطبان قرار می‌داد. کتاب‌های او در موضوعات مختلف دینی بارها به زبان‌های مختلف منتشر شده است.

سالروز شهادت مرتضی مطهری، در ایران روز معلم خوانده شده و آیین‌های بزرگداشتی در همین ارتباط برگزار می‌شود.

۲- کار شهید چمران را در کلاس نمایش دهید.

پاسخ: برای نمایش کار شهید چمران در کلاس، می‌توانیم یک نمایش کوتاه اجرا کنیم. در این نمایش، یکی از دانش‌آموزان نقش شهید چمران را بازی کند که هم یک دانشمند بود و هم در جبهه‌ها برای دفاع از کشورش فعالیت می‌کرد. او در کنار دانش و علم، به مردم کمک می‌کرد و همیشه به فکر دیگران بود.

ما می‌توانیم نشان دهیم که او در حال آموزش به دیگران است یا در میدان جنگ به کمک مجروحان می‌رود. این کار باعث می‌شود بیشتر با شخصیت او آشنا شویم و از او الگو بگیریم.

۳- متن عشق به مردم خاطره ای از شهید رجایی است. درباره ی آن گفت وگو کنید.

مردم‌داری و ارزش و احترام قائل شدن برای مردم یکی از صفات نیک و پسندیده به خصوص برای افرادی است که مسئولیتی بر عهده دارند و شهید رجایی یکی از مسئولین کشور ما بوده است که از وی به خاطر همین ویژگی به نیکی یاد می‌شود. امام خمینی نیز فرموده است: «وقتى با مردم به محبت رفتار کنید، مردم را از خودتان بدانید ما [باید] خدمتگزار همه باشیم، دولت خدمتگزار همه باشد؛ این وجدان، خودش راحت هست.»

پاسخ: شهید رجایی نمونه‌ای از یک انسان مردم‌دار و مهربان بود که همیشه به مردم احترام می‌گذاشت و تلاش می‌کرد به بهترین شکل به آنها خدمت کند. او نه‌تنها مسئولیت‌هایش را درست انجام می‌داد، بلکه با عشق و علاقه به مردم رفتار می‌کرد. این ویژگی باعث شده که همه از او به خوبی یاد کنند.

امام خمینی هم گفته‌اند که وقتی با محبت با مردم رفتار کنیم و خودمان را خدمتگزار آنها بدانیم، هم وجدانمان راحت است و هم مردم به ما اعتماد می‌کنند. ما هم باید مثل شهید رجایی یاد بگیریم که به دیگران اهمیت بدهیم و کمک کنیم.

در کلاس می‌توانیم درباره این حرف‌ها گفت‌وگو کنیم و مثال‌هایی از زندگی روزمره بیاوریم که چطور می‌توانیم به دیگران احترام بگذاریم و به آنها کمک کنیم.

جواب فعالیت های نوشتاری درس یازدهم فارسی هفتم صفحه ۱۰۴ و ۱۰۵

۱- کلمه های هم خانواده را پیدا کنید و در کنار یکدیگر بنویسید.
توصیه، خصلت، منتظر، موظّف، ضعف، وظیفه، نظارت، خصال، وصی، ناظر، وظایف، ضعیف، وصیّت، تضعیف

پاسخ: توصیه، وصی، وصیت / خصلت، خصال / منتظر، نظارت، ناظر / موظف، وظایف، وظیفه / ضعف، ضعیف، تضعیف

۲- جدول زیر را کامل کنید.

فعلشخصشمار
گرفتماول شخصمفرد
دیدیددوم شخصجمع
آمدسوم شخصمفرد
می‌شنویماول شخصجمع
خواهند رفتسوم شخصجمع

٣- در جمله‌های زیر، املای صحیح واژه را در جای خالی قرار دهید.

الف) برای زیارت حرم مطهّر حضرت معصومه (س) دم در ……… از اتومبیل پیاده شدیم. (سحن، صحن) ==> کلمه صحن درست است.

ب) سکّه‌ها ……… و داخل دست پیرمرد قرار گرفتند. (غلتیدند، غلطیدند) ==> کلمه غلتیدند درست است.

۴- متن زیر از کتاب «نورالدّین پسر ایران» آورده شده است؛ آن را بخوانید و فعل‌های آن را مشخص کنید.

نکته: فعل‌ها را با رنگ آبی مشخص کرده‌ایم:

«گاهی عاجزانه از دکتر می‌خواستم بی‌هوشم کند تا ساعاتی از درد رها شوم.
می‌گفت: «نمیشه، اگه بی‌هوشت کنیم، می‌میری
در آن دقایق، مرگ برایم خواستنی‌تر از تحمّل زجر بود امّا مثل اینکه تقدیر من صبر بر همهٔ دردها بود؛ درِد زخم‌های تنم و درِد جاماندن از شهدا…».

پاسخ: می‌خواستم، کند، شوم، می گفت، نمیشه، کنیم، میمیری، بود و بود

۵- جدول را کامل کنید.

  1. یکی از زمان ‌هاست: ماضی
  2. به جای اسم می ‌نشیند و به معنای باطن است: ضمیر
  3. همان آرام است. یواش
  4. پوشش سر: مو
  5. حرف ندا : یا
  6. یکی از صفات شهید رجایی در آغاز درس : جدی
  7. نام کمانگیر معروف: آرش
  8. هم به معنی نفس هست و هم به معنی خون: دم
  9. غیرممکن : بعید
  10. به معنی ماه کامل و یکی از جنگ‌ های صدر اسلام: بدر
  11. نزدیک نیست: دور
جدول نوشتن درس ۱۱ فارسی هفتم صفحه ۱۰۵ با جواب

قبلی: معنی شعر گل و گل فارسی هفتم
معنی لغات ، جواب خودارزیابی و فعالیت های نوشتاری درس دهم فارسی هفتم
معنی کلمات، خودارزیابی و فعالیت های نوشتاری درس نهم فارسی هفتم
جواب فرصتی برای اندیشیدن صفحه ۷۷ فارسی هفتم
 معنی کلمات درس سفرنامه اصفهان فارسی هفتم

توجه: شما دانش آموزان پایه هفتم متوسطه اول عزیز اگر می خواهید به راحتی به معنی کلمات و جواب سوال های کتاب فارسی هفتم دسترسی داشته باشید، تنها کافیه جواب و معنی کلمات درس مورد نظرتان را به همراه عبارت « ماگرتا » در گوگل جست و جو کنید.

در این مقاله، جواب سوالات خودارزیابی، گفت و گو و فعالیت های نوشتاری درس یازدهم ۱۱ فارسی پایه هفتم (اول متوسطه) را خواندید که امیدوارم مورد رضایت شما بوده باشد. با جستجو در سایت ماگرتا به بقیه پاسخ درس های خود برسید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫۵۵ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 + هفده =