معنی و ارایه های درس چهاردهم فارسی دهم ❤️ طوطی و بقال
معنی واژگان و آرایه های قلمرو ادبی و زبانی شعر طوطی و بقال درس 14 چهاردهم کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم
معنی و ارایه های درس چهاردهم طوطی و بقال فارسی دهم ؛ در این مقاله معنی کلمات و آرایه های ادبی و زبانی شعر درس طوطی و بقال ۱۴ چهاردهم کتاب ادبیات فارسی دهم انسانی ، تجربی ، ریاضی و فنی حرفه ای و کاردانش متوسطه دوم را قرار داده ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
همچنین بخوانید: جواب کارگاه متن پژوهی درس چهاردهم ادبیات فارسی دهم

معنی و آرایه های ادبی و زبانی شعر طوطی و بقال درس 14 چهاردهم فارسی دهم
در زیر می توانید معنی و آرایه های قلمرو ادبی و زبانی درس ۱۴ چهاردهم شعر طوطی و بقال فارسی دهم را مشاهده کنید:
قالب و وزن شعر طوطی و بقال فارسی دهم چیست ؟
پاسخ: قالب: مثنوی / وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
۱- بود بقالی و وی را طوطی ای / خوش نوایی، سبز گویا طوطی ای
معنی: بقّالی بود که طوطی خوش آواز، سبز رنگ و سخنگویی داشت.
قلمرو زبانی: وی: او
خوش نوا: خوش سخن
گویا: سخن گو
را: نشانه دارندگی و مالکیت
حذف فعل به قرینه لفظی: وی را طوطی بود
قلمرو ادبی: «طوطی»: نماد انسان هایی است که شتاب زده و بر اساس ظاهر داوری می کنند
واج آرایی «ی»
۲- در دکان بودی نگهبان دکان / نکته گفتی با همه سوداگران
معنی: طوطی از دکان مراقبت می کرد و با مشتریان هم صحبت می شد و شوخی می کرد.
قلمرو زبانی: بودی: میبود
نکته گفتن: شوخی کردن
سوداگر: آنکه کارش داد و ستد است، بازرگان، تاجر
قلمرو ادبی: واج آرایی «ن» و «ا»
۳- در خطابِ آدمی ناطق بدی / در نوای طوطیان، حاذق بدی
معنی: طوطی همانند انسانها سخنگو بود و در نغمه خوانی بین طوطیان خوش آواز ترین بود.
قلمرو زبانی: خطاب: رویاروی سخن گفتن
آدمی: انسان
ناطق: سخنگو، گویا
بُدی: میبود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)
نوا: نغمه و آواز
حاذق: ماهر، چیره دست
قلمرو ادبی: واج آرایی «ا»
۴- جست از صدر دکان، سویی گریخت / شیشه های روغنِ گُل را بریخت
معنی: طوطی از بالای دکان پرید و به سمتی دیگر فرار کرد و در همین حال شیشه های روغن گل را بریخت.
قلمرو زبانی: جستن: پریدن، جهیدن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جه)
صدر: بالا، سینه
گریخت: فرار کرد (بن ماضی:گریخت، بن مضارع: گریز)
قلمرو ادبی: گریخت، بریخت: جناس ناهمسان
۵- از سوی خانه بیامد خواجه اش / بر دکان بنشست فارغ، خواجه وش
معنی: صاحب طوطی از خانه به مغازه آمد و با خیال آسوده و مثل سروران و بزرگان در مغازه نشست.
قلمرو زبانی: خواجه: سرور، آقا
فارغ: آسوده (هماوا؛ فارق: جدا کننده)
خواجه وش: کدخدامنش
وش: مانند
قلمرو ادبی: واژه آرایی: خواجه
خواجه وش: تشبیه.
۶- دید پر روغن دکان و جامه چرب / بر سرش زد، گشت طوطی کل ز ضرب
معنی: (اما ناگهان) بقال دید دکان پر از روغن است و لباسش چرب شده است. پس عصبانی شد و چنان بر سر طوطی کوبید که پرهای سر طوطی ریخت و کچل شد.
قلمرو زبانی: جامه: پارچه
مرجع «ش» در«سرش»: طوطی
کل: مخفّف کچل
گشت: شد
ضرب: زدن
قلمرو ادبی: چرب، ضرب: جناس ناهمسان
ایهام: کل (۱- کچل؛ ۲- گنگ) [کتاب راهنمای معلم]
۷- روزکی چندی سخن کوتاه کرد / مرد بقال از ندامت آه کرد
معنی: طوطی چند روزی سخن نگفت و مرد بقال از روی پشیمانی آه حسرت میکشید.
قلمرو زبانی: روزک چندی: چند روز اندک؛ «ک» نشانه کمی و تقلیل
ندامت: پشیمانی، تأسف
قلمرو ادبی: سخن کوتاه کردن: کنایه از «سکوت کردن»
۸- ریش برمیکند و میگفت: ای دریغ / کآفتاب نعمتم شد زیر میغ
معنی: خود را میزد و میگفت: «افسوس» که آن طوطی زیبایم از بین رفت. (از سخن گفتن افتاد). طوطیای که باعث رزق و روزی دکان من بود.
قلمرو زبانی: دریغ: افسوس
شد: رفت
میغ: ابر
قلمرو ادبی: کنایه: ریش بر کندن (پشیمان شدن و افسوس خوردن)
آفتاب نعمت: اضافه تشبیهی
آفتاب، میغ: تناسب، تضاد
آفتاب نعمتم … میغ: کنایه از «از دست دادن نعمت»
۹- دست من بشکسته بودی آن زمان / چون زدم من بر سر آن خوش زبان
معنی: ای کاش آن زمان که من بر سر طوطی خوش آوازم زدم، دستم میشکست.
قلمرو زبانی: چون: هنگامی که
بودی: می بود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)
قلمرو ادبی: دست، سر، زبان: تناسب
زبان، زمان: جناس ناهمسان
زبان: مجاز از سخن
واج آرایی: «ن».
واژه آرایی: من
۱۰- هدیه ها میداد هر درویش را / تا بیابد نطق مرغِ خویش را
معنی: مرد بقّال به هر نیازمندی کمک میکرد تا شاید طوطی دوباره سخن بگوید.
قلمرو زبانی: درویش: تهیدست، گدا
را: به
نطق: سخن گفتن
مرغ: پرنده
۱۱- بعدِ سه روز و سه شب، حیران و زار / بر دکان بنشسته بد نومیدوار
معنی: بعد از سه شبانه روز سرگردان و ناامید و بیچاره با ناامیدی در دکّانش نشسته بود.
قلمرو زبانی: حیران: سرگشته
زار: درمانده و ناتوان، بیچاره
بد: بود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)
نومیدوار: با ناامیدی
وار: مانند
قلمرو ادبی: سه: واژه آرایی
روز، شب: تضاد
نومیدوار: تشبیه.
۱۲- مینمود آن مرغ را هر گون شگُفت / تا که باشد کاندر آید او به گُفت
معنی: بقّال برای طوطی کارهای شگفت انگیز انجام میداد (ادا و شکلک در میآورد) تا شاید پرنده اش آغاز به سخن گفتن کند.
قلمرو زبانی: گون: گونه، نوع
را: به
شگفت: عجیب
اندر: در
گفت: سخن (اسم)
قلمرو ادبی: شگفت، گفت: شبه جناس، قافیه، قافیه عیب دار (رشته انسانی).
۱۳- جولقییای سر برهـنه میگذشت / با سر بی مو، چو پشت طاس و طشت
معنی: گدایی سربرهنه از آنجا می گذشت که سرش مانند پشتِ طاس و تشت، صاف بود.
قلمرو زبانی: جولقی: ژنده پوش و گدا و درویش
سربرهنه: بی کلاه
طاس: کاسۀ مسی
۱۴- طوطی اندر گفت آمد در زمان / بانگ بر درویش زد که هی فلان
معنی: طوطی بلافاصله شروع به سخن گفتن کرد و درویش را صدا زد که: ای فلانی!
قلمرو زبانی: اندر: در
گفت: سخن گفتن (اسم)
درزمان: بی درنگ
بانگ: فریاد
درویش: گدا، تهیدست
هی: هان.
۱۵- از چه ای کل با کلان آمیختی؟ / تو مگر از شیشه روغن ریختی؟
معنی: ای مرد کچل برای چه تو به کچلان پیوسته ای؟ آیا تو هم شیشه روغن را ریخته ای؟
قلمرو زبانی: کل: مخفف کچل؛ کلان: کچل ها
آمیختی: معاشرت کردی (بن ماضی: آمیخت، بن مضارع: آمیز)
مگر: قید پرسش
از شیشه روغن: شیشۀ روغن.
۱۶- از قیاسش خنده آمد خلق را / کاو چو خود پنداشت صاحب دلق را
معنی: مردم از مقایسه طوطی خندیدند چون او مرد ژنده پوش را مثل خود تصور کرده بود.
قلمرو زبانی: قیاس: سنجش، مقایسه
خلق: مردم
کو: که (زیرا) او
دلق: جامه پاره پاره
صاحب دلق: ژنده پوش
پنداشت: تصور کرد (بن ماضی:پنداشت، بن مضارع: پندار)
قلمرو ادبی: دلق، خلق: جناس ناهمسان
تشبیه پنهان.
۱۷- کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر
معنی: رفتار انسان های پاک را با کار خودت مقایسه نکن (به خودت شبیه ندان که اشتباه است).
همانطور که شبیه دانستن دو کلمه «شیر» درنده و «شیر» خوردنی که در نوشتن یکسان هستند؛ اما معنای آنها بسیار از هم دور است، کار اشتباهی است.
قلمرو زبانی: پاکان: انسانهای پاک
مانستن: مانند بودن (بن ماضی: مانست، بن مضارع: مان)؛
ماندن: اقامت کردن (بن ماضی: ماند، بن مضارع: مان)
نبشتن: نوشتن (بن ماضی: نبشت، بن مضارع: نبیس)
قلمرو ادبی: شیر، شیر: جناس همسان، شیر نخست: شیر خوردنی، شیر دوم: شیر بیشه
۱۸- جمله عالم زین سبب گمراه شد / کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
معنی: مردم جهان از چنین سنجشها و مقایسههای نادرستی به گمراهی افتادند. کمتر کسی هست که مردان حقّ را بشناسد و به جایگاه آنها پی ببرد.
قلمرو زبانی: جمله: همه
عالم: جهان
زین سبب: به این خاطر
ابدال: مردان کامل
قلمرو ادبی: عالم: مجاز از مردم جهان
۱۹- هر دو گون زنبور خوردند از محل / لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
معنی: هر دو نوع زنبور (زنبور عسل و زنبور قرمز) از یک محل تغذیه میکنند، اما یکی تولید عسل میکند و دیگری نیش زهرآلود.
قلمرو زبانی: گون: گونه
لیک: ولی
قلمرو ادبی: نیش، عسل: تضاد
جناس: زان، زین
۲۰- هر دو گون آهو گیا خوردند و آب / زین یکی سرگین شد و ز آن مشک ناب
معنی: هر دو نوع آهو، آب و گیاه میخورند؛ امّا یک نوع آهو پشگل تولید میکند (آهوی معمولی) و دیگری (آهوی ختن) مُشک خالص.
قلمرو زبانی: سرگین: فضله، پشگل
مشک: گونه ای عطر
ناب: خالص
قلمرو ادبی: سرگین، مشک: تضاد
گیاه، آب: تناسب
آب، ناب: جناس ناهمسان.
۲۱- هر دو نی خوردند از یک آبخور / این یکی خالی و آن پر از شکر
معنی: هر دو نوع آهو از یک جا آب و گیاه خوردند، اما یکی فضله پس داد و دیگری مشک خالص.
قلمرو زبانی: آبخور: آبشخور، محلی که از آنجا آب بردارند
خالی: پوک
قلمرو ادبی: خالی، پر: تضاد.
۲۲- صد هزاران زین چنین اشباه بین / فرق شان هفتاد ساله راه بین
معنی: در این دنیا هزاران شباهت این چنینی وجود دارد، اما در باطن تفاوت آنها بسیار است.
قلمرو زبانی: اشباه: ج شبه، مانندها، همانندان ( شبه همآوا؛ شبح: سایه)
قلمرو ادبی: صد هزار: مجاز از بسیار فراوان
هفتاد ساله راه: کنایه فاصله فراوان و زیاد
هزاران، هفتاد: تناسب
۲۳- چون بسی ابلیس آدم روی هست / پس به هر دستی نشاید داد دست
معنی: چون شیطانهای انسان نمای زیادی وجود دارد، پس نباید به هر کس دست دوستی داد.
قلمرو زبانی: بسی: بسیاری
ابلیس: اهریمن
شاید: شایسته است
قلمرو ادبی: آدم روی: آدم نما، تشبیه (چهره ای مانند چهرۀ آدم)
ابلیس، آدم: تضاد
دست دادن: کنایه از«همنشینی کردن»
هست، دست: جناس ناهمسان
دست: واژه آرایی.
همچنین بخوانید: معنی و آرایه های درس سیزدهم گردآفرید فارسی دهم
توجه: شما دانش آموز پایه دهم رشته های نظری ریاضی ، تجربی و انسانی می توانید برای دسترسی سریع و آسان تر به معنی کلمات و جواب سوالات تمرین درس های کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم ، در انتهای عنوان خود عبارت «ماگرتا» را نیز در گوگل جستجو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی و ارایه های ادبی و زبانی شعر طوطی و بقال درس چهاردهم ادبیات فارسی دهم ؛ برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. سوالات خود را در بخش نظرات بیان کنید.