معنی گنج حکمت پیرایه خرد فارسی دهم + قلمرو زبانی و ادبی
بازگردانی و قلمرو زبانی و ادبی به همراه معنی واژگان مهم و مفهوم حکایت گنج حکمت پیرایه خرد صفحه 17 فارسی دهم
معنی و آرایه های گنج حکمت پیرایه خرد فارسی دهم ؛ برای آشنایی با معنی لغات و کلمات ، بازنویسی و ارایه های ادبی و زبانی حکایت گنج حکمت پیرایه خرد صفحه ۱۷ درس اول کتاب ادبیات فارسی پایه دهم تجربی ، انسانی و ریاضی متوسطه دوم ، در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
بعدی: معنی و آرایه های ادبی درس دوم فارسی دهم
جواب سوالات قلمرو زبانی ، ادبی و فکری درس دوم فارسی دهم
معنی کلمات و آرایه های ادبی درس دیوار فارسی دهم
جواب درک و دریافت روان خوانی دیوار فارسی دهم
بازگردانی و مفهوم و ارایه های گنج حکمت پیرایه خرد فارسی دهم
در آبگیری سه ماهی بود: دو حازم، یکی عاجز.
معنی (بازگردانی): در یک برکه کوچک سه ماهی زندگی میکردند: دو تا از ماهیها دوراندیش و هوشیار بودند و یکی دیگر ناتوان.
قلمرو زبانی: آبگیر: برکه، استخر / حازم: محتاط / عاجز: ناتوان
از قضا، روزی دو صیّاد بر آن گذشتند و با یکدیگر میعاد نهادند که دام بیارند و هر سه را بگیرند.
معنی (بازگردانی): روزی از روی اتفاق دو صیّاد از آنجا گذشتند و ماهی ها را دیدند. با یکدیگر قرار گذاشتند که دام بیاورند و هر سه ماهی را صید کنند.
قلمرو زبانی: از قضا: اتفاقا (هم آوا؛ غذا: خوراک، غزا: جنگ) / میعاد: وعده، قرار / میعاد نهادن: قرار گذاشتن / دام: تله، تور
قلمرو ادبی: ماهی ها این سخنان را شنیدند؛ آن ماهی که خیلی محتاط بود و بارها هجوم زمانۀ ستمگر را دیده بود، سریع اقدامی کرد.
ماهیان این سخن بشنودند؛ آنکه حزم زیادت داشت و بارها دست برد زمانۀ جافی را دیده بود، سبک روی به کار آورد.
معنی (بازگردانی): ماهی ها این سخنان را شنیدند؛ آن ماهی که خیلی محتاط بود و بارها هجوم زمانۀ ستمگر را دیده بود، سریع اقدامی کرد.
قلمرو زبانی: بشنودند: شنیدند / حزم: دوراندیشی / زیادت: زیادی، افزونی / دست برد: هجوم و حمله / دست برد دیدن: مورد حمله و هجوم قرار گرفتن / زمانه: روزگار / جافی: ستمگر، ظالم / سبک: سریع، به تندی
قلمرو ادبی: زمانۀ جافی: شخصیت بخشی (اضافه استعاری) / روی به کار آوردن: کنایه از اقدام کردن
و از آن جانب که آب درمی آمد، برفَوْر بیرون رفت. در این میان، صیّادان برسیدند و هر دو جانب آبگیر محکم ببستند.
معنی (بازگردانی): و از آن سو که آب داخل میشد، فورا بیرون رفت. در این بین، ماهیگیران رسیدند و هر دو طرف آبگیر را محکم بستند.
قلمرو زبانی: جانب: سو / درآمدن: داخل شدن / برفَوْر: فورا، بی درنگ / در این میان: در این اثنا
دیگری هم که از پیرایۀ خرد و ذخیرت تجربت بی بهره نبود، با خود گفت:«غفلت کردم و فرجام کار غافلان چنین باشد و اکنون وقت حیلت است.
معنی (بازگردانی): ماهی دوم هم که از خرد و تجربه بهرهای داشت با خودش گفت: سهل انگاری و نادانی کردم و عاقبت کار افراد نادان گرفتاری است. در همین فرصت کم، موقع چاره اندیشی و حیله است.
قلمرو زبانی: پیرایه: زیور و زینت / ذخیرت: ذخیره، پس انداز، اندوخته / تجربت: تجربه / بهره: نصیب / غفلت: نادانی / فرجام: پایان / غافل: نادان / حیلت: حیله، چاره گری
قلمرو ادبی: پیرایۀ خرد: اضافه تشبیهی / ذخیرت تجربت: اضافه تشبیهی
هر چند تدبیر در هنگام بلا فایدۀ بیشتر ندهد؛ با این همه عاقل از منافع دانش هرگز نومید نگردد و در دفع مکاید دشمن تأخیر صواب نبیند.
معنی (بازگردانی): اگرچه چاره اندیشی در هنگام بلا فایدۀ زیادی ندارد؛ با این حال شخص دانا هیچوقت از سود دانش ناامید نمیشود و در بی اثر کردن حیلۀ دشمن درنگ نمیکند.
قلمرو زبانی: تدبیر: چاره اندیشی، اندیشیدن برای یافتن راه کار / بلا: گرفتاری / منافع: م منفعت / نومید: ناامید / دفع: دور کردن / مکاید: جِ مَکیدت، مکرها، حیله ها / تأخیر: واپس افکندن، عقب افکندن / صواب: درست (ثواب: پاداش)
وقت ثبات مردان و روز فکر خردمندان است. پس خویشتن مرده کرد و بر روی آب می رفت.
معنی (بازگردانی): اکنون زمان پایداری مردان و روز اندیشیدن خردمندان است. پس خودش را به مردن زد و مثل یک ماهی مرده بر روی آب شناور شد.
قلمرو زبانی: ثبات: پایداری / مرده کرد: به مردن زدن
صیّاد او را برداشت و چون صورت شد که مرده است، بینداخت. به حیلت خویشتن در جوی افکند و جان به سلامت برد.
معنی (بازگردانی): ماهیگیر او را برداشت و چون به نظرش آمد که ماهی مرده است آن را دور انداخت. آن وقت ماهی دوم با نیرنگ خودش را به نهر انداخت و زنده ماند.
قلمرو زبانی: صورت شد: به نظر آمدن، تصوّر شدن / حیلت: ترفند
قلمرو ادبی: جان به سلامت بردن: کنایه از زنده ماندن
و آنکه غفلت بر احوال وی غالب و عجز در افعال وی ظاهر بود، حیران و سرگردان و مدهوش و پای کشان، چپ و راست می رفت و در فراز و نشیب می دوید تا گرفتار شد.
معنی (بازگردانی): ماهی سوم که نادانی بر او چیره بود و ناتوانی در کارهایش نمایان بود سرگشته و سرگردان شد و با ناتوانی به این طرف و آن طرف میرفت تا اینکه صید شد.
قلمرو زبانی: غالب: چیره (قالب: کالبد) / عجز: ناتوانی / افعال: م فعل / مدهوش: سرگردان / فراز: بالا / نشیب: پایین
قلمرو ادبی: پای کشان: کنایه از «با کندی و سستی» / «چپ و راست» و «فراز و نشیب»: تضاد
معنی لغات و کلمه های مهم گنج حکمت پیرایه خرد فارسی دهم
آبگیر: برکه، استخر
حازم: محتاط، هوشیار
عاجز: ناتوان
از قضا: اتفاقا
میعاد: وعده
حزم: دوراندیشی
زیادت: زیادی
دستبرد دیدن: مورد حمله و هجوم قرار گرفتن
جافی: ستمگر
سبک: به سرعت
درآمدن: داخل شدن
برفور: فورا، بی درنگ
روی به کار آوردن: کنایه از اقدام کردن
پیرایه: زینت
ذخیرت: پس انداز
تجربت: تجربه
غفلت: نادانی
فرجام: عاقب
غافل: نادان
حیلت: حیله
تدبیر: چاره اندیشی
مکاید: مکرها، حیله ها
صواب: درست
مرده کرد: به مردن زدن
صورت شد: به نظر آمدن
حیلت: نیرنگ
جان به سلامت بردن: زنده ماندن
قبلی: جواب سوال های کارگاه متن پژوهی درس اول فارسی دهم
معنی شعر چشمه درس اول فارسی دهم
معنی و آرایه های ادبی شعر ستایش به نام کردگار فارسی دهم
توجه: شما دانش آموز پایه دهم رشته های نظری ریاضی ، تجربی و انسانی می توانید برای دسترسی سریع و آسان تر به معنی کلمات و جواب سوالات تمرین درس های کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم ، در انتهای عنوان خود عبارت «ماگرتا» را نیز در گوگل جستجو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی و آرایه های حکایت گنج حکمت پیرایه خرد صفحه 17 درس اول کتاب ادبیات فارسی دهم ؛ برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد.
سلام
عالی بود ولی اگه میشه نکات دستوریم همراه با آرایه ها قرار بدین
ممنون 🌈
مثل همیشه عالی بود
👌👏👏🌈
سلام لطفا معنی(بازگردانی) ماهیان این سخن بشنوند بزارید
یعنی ماهی ها این حرف ها را شنیدند
نه خواب دیدن