معنی ضرب المثل جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود
ریشه و داستان حکایت قدیمی ضرب المثل جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود با توضیح کامل
معنی ضرب المثل جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود، این حکایت برای افرادی به کار می رود که هیچ آینده نگری ندارد و فقط به فکر خوشگذرانی می باشند. برای مشاهده داستان و ریشه این حکایت با بخش ضرب المثل ماگرتا همراه باشید.
همچنین بخوانید: معنی ضرب المثل جوجه را آخر پاییز می شمارند
معنی ضرب المثل جیک جیک مستونت بود
این ضرب المثل معمولا برای کسانی استفاده می شود که به فکر آینده نیستند و با بی خیالی فقط به فکر حال حاضر هستند و اصلا به این فکر نمی کنند که خوشگذرانی های بی حد و مرزشان ممکن است عواقب خیلی بدی در آینده نزدیک داشته باشد. گاهی این ضرب المثل را به عنوان عتاب به افرادی می گویند که در زمان رفاه و آسایش فقط به خوش گذرانی می پرداختند و دوراندیش نبودند و اکنون دچار مشکل شده اند. سایر مفاهیم عبارتند از:
داستان ضرب المثل جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود
این ضرب المثل برگرفته از داستان معروف بلبل و مورچه است که در ادامه می خوانید.
در زمان های قدیم، در یک جنگل زیبا، حیوانات با خوشحالی در کنار هم زندگی می کردند. از جمله این جانوران بلبلی شاد بود که از صبح تا شب از این شاخه به آن شاخه می پرید و آواز می خواند و تغذیه می کرد. او گاهی هم در رودخانه آب تنی می کرد. اما زیر یکی از این درختان مورچه های کارگری هم بودند که از این هوای زیبا و نعمت های فراوان بهره می بردند. آن صبح زود شروع به فعالیت می کردند و دانه ها را برای خوردن ذخیره می کردند.
یکی از مورچه های کارگر که هر روز سرگرم خوشگذرانی و آواز خواندن بلبل را تماشا می کرد، روزی به بلبل گفت: همیشه اینقدر خوشحالی؟ بلبل گفت: بله، همیشه. مورچه پرسید: “حتی در روزهای سرد و برفی زمستان که همه چیز پوشیده از برف است و غذایی برای خوردن وجود ندارد؟”
بلبل پاسخ داد: اکنون که همه چیز خوب است و غذای زیادی در اطراف من است. روزها یکی پس از دیگری می گذشت و تابستان آفتابی با برکات فراوانش به پایان می رسید و پاییز فرا می رسید، با فرا رسیدن پاییز درختان کم کم رنگ خود را تغییر می دادند و پس از مدتی همه جا را با برگ های خشک قرمز و زرد روی زمین پوشانده بودند.
پاییز تمام شد و فصل سرد زمستان فرا رسید، هوا روز به روز سردتر می شد و بلبل آوازخوان ما گرسنه تر. در یکی از روزهای سرد زمستان بلبل بر زمین افتاد و از گرسنگی به خود پیچید، هوا آنقدر سرد بود که دهانش را باز نمی کرد چه برسد به آواز خواندن.
بلبل به سختی به سمت خانه مورچه های کارگر خزید و بیهوش شد. یکی از مورچه ها او را دید و از داخل لانه او را شناخت. ابتدا فکر کرد مرده است. اما وقتی نزدیک شد متوجه شد که نفس می کشد سپس از بلبل پرسید چه شد؟ چه کمکی می تونم بهت بکنم؟
بلبل فقط گفت: غذا… مورچه کارگر مورچه های دیگری را که با هم در لانه زندگی می کردند صدا کرد تا به بلبل بیچاره کمک کنند. مورچه ها برای او غذا آوردند و از او مراقبت کردند و موفق شدند از مرگ او جلوگیری کنند. یکی از مورچه ها گفت: دیدی آن موقع که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود؟ ممکن بود از گرسنگی و سرما از بین بروی. در آن سال بلبل با کمک مورچه ها توانست از سرما و مرگ فرار کند و تصمیم گرفت در سال های بعد بیشتر به فکر باشد.
مطلب پیشنهادی: معنی ضرب المثل با دم شیر بازی نکن
🔰 شما چه دیدگاهی نسبت به معنی ضرب المثل جیک جیک مستونت بود دارید؟ حتما آن را از بخش نظرات با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.