خلاصه حکایت محبت را در یک بند بنویسید ⭕️ کلاس ششم

خلاصه حکایت محبت کوتاه و در یک بند ؛ برای مشاهده متن خلاصه شده حکایت محبت از کتاب نگارش فارسی پایه ششم در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه باشید.

مطلب پیشنهادی: خلاصه آخرین داستانی را که خوانده اید بنویسید

خلاصه حکایت محبت را در یک بند بنویسید

دو دوست در بیابان به مشاجره پرداختند و یکی به دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود در شن های صحرا جمله‌ی «امروز بهترین دوست من بر چهره‌ام سیلی زد» را نوشت. کمی گذشت و دوست سیلی خورده در رودخانه افتاد و همان دوست نجاتش داد. او این بار جمله «امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد» را روی صخره ای نوشت. وقتی دوستش علت را جویا شد به او گفت : وقتی از تو رنجیدم، روی شن های بیابان نوشتم تا پاک شود، اما محبت تو را روی سنگ نوشتم تا از یادم نرود.

چکیده حکایت محبت به صورت کوتاه در یک بند

دو دوست در بیابانی با هم اختلاف پیدا کردند و شروع به دعوا کردند. یکی به دیگری سیلی زد. سیلی خورده عصبانی شد و در ساحل نوشت: امروز بهترین دوستم به من سیلی زد. به سفر خود ادامه دادند تا اینکه مردی که مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود به داخل برکه ای افتاد و دوستش او را نجات داد. این بار دوست سیلی خورده روی صخره ای نوشت امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد.

فردی که سیلی زده بود از کار دوستش متعجب شده بود که چرا با دو کاری که من کردم او دو رفتار عجیب نشان داد؟ علت را از دوستش پرسید. دوستش به او پاسخ داد: چیزهای خوب را باید در سنگ نوشت تا جاودانه بماند و بدی ها را روی شن ها نوشتم تا باد آنها را از بین ببرد. این دوستی است که ماندگار است.

همچنین بخوانید: معنی ضرب المثل پارسال دوست امسال آشنا

☑️ به پایان مقاله خلاصه حکایت محبت را در یک بند بنویسید رسیدیم، اگر دیدگاهی در این رابطه داشتید حتما آن را از بخش نظرات با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.