ادبیاتفرهنگ و هنر

انشا در مورد کلاس ادبیات ☑️ متن ادبی با توصیف های زیبا

انشاء های زیبا به همراه توصیف برای موضوع کلاس ادبیات ما و کلاس فارسی ما

انشا در مورد کلاس ادبیات هفتم: وقتی که برنامه هفتگی‌ام را نگاه می کردم، حالم خوب می شد روزی که درس ادبیات داشتم، روز خیلی سریع تمام می شد. برای دریافت اطلاعات بیشتر با بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.

مطلب پیشنهادی: انشا در مورد معلم و فداکاری های آن

انشا در مورد کلاس ادبیات

انشا در مورد کلاس ادبیات و توصیف آن

مقدمه : انگار معلم ادبیات با بقیه معلمانم تفاوت دارد وقتی به کلاس می آید انگار شور و شعف می آورد. خنده هایش، شعر خوانی‌اش، موسیقی آرامی که پخش می کند، هفته مرا زیبا و جذاب می کند. آن سخنان زیبا و دوست داشتنی، وقتی با لحن جذاب می گوید، کدام شعر را برایتان بخوانم. وقتی عطری می زند و آراسته است. انگار بهار هم با او به کلاس آمده است. حالم خوب می شود و دفتر شعری می خرم تا از این پس همه اشعاری را که دوست دارم، بنویسم و حفظ کنم. خوش خط و خوانا، پر از عشق و مهر.

بدنه : کلاس درس ادبیات، کلاس انسان سازی است، کلاسی که در آن باید به عواطف و روح و آرزوهای انسانهای بزرگ پرداخته شود تا کودکان و دانش آموزان بدانند که چه انسانهای بزرگی در رشد و تعالی این فرهنگ عظیم کوشیده اند. در کلاس ادبیات باید اشعار مردان حماسه سازی چون فردوسی بزرگ خوانده شود تا پهلوانان بزرگ ایرانی شناخته شوند.

اشعار زیبای شمس و مولوی و زنانی چون پروین و سیمین خوانده شود تا روح بلند ایرانی همچنان در تابلوی خیال کودکانمان بدرخشد. داستان های پند آموز کلیله و دمنه و حکایت های گلستان، داستان های زیبای مرزبان نامه و غزلیات زیبای حافظ و سعدی با مهر خوانده شود تا دانش آموز و کودک ایرانی با عشق و شادی بزرگ شود.

کلاس درس ادبیات، باید عشق و نوع دوستی را درمیان فرزندان ایران زمین ترویج دهد تا در هیچ جای وطنم دردمندی وجود نداشته باشد. شعر شاملو و محمد علی بهمنی و مشیری را بخوانند و عاشق زندگی شوند. کلاس درس ادبیات برایم بهشت پیش از موعود بود که عاشقش بودم. تکالیفم را خوب می نوشتم و منتظر شعر خواندن می شدم. اشعار زیبایی که هنوز در ذهن دارم و می خوانم و لذت می برم.

نتیجه گیری: گویی بعضی از درس ها را بیشتر دوست می داشتم، ادبیات، هنر، ورزش، حالم خوش بود و دوست نداشتم زود تمام شود. معلم ادبیات را تا دم در دفتر مدرسه همراهی می کردم. در کلاسش انسانیت و مهربانی و عشق آموختم. مهربان بودن با خودم، دوستم، کشورم، فرهنگ و وطنم و آموختم که درس زندگی را باید در کلاس زندگی آموخت.

انشا با موضوع کلاس ادبیات من

مقدمه : هر بار که کتاب ادبیات را ورق می زدم، اشعار و متنش را خوب و دقیق می خواندم. هربار که وارد کلاس درس می شدم،احساس خوبی داشتم. ثانیه شماری می کردم تا معلم برسد، دفتری زیبا داشتم و خط به خط خاطراتم را می نوشتم. در میز اول می نشستم و یک لحظه هم پلک نمی زدم.

کلاسی که به من اخلاق خوش و معاشرت و انسان دوستی آموخت. خط به خط، حتی راه رفتنش را هم دوست می داشتم.نگاه مهربانش و صدای خوشش و خودکاری که تا پایان رنگش در دست داشت، گاهی کتابی با خود داشت و برایمان قصه ای و شعری می خواند و لذت می بردیم.

بدنه: در هر مرحله از آموزش، رفتار عملی بهترین شیوه آموزش است. معلم ادبیاتم بسیار مهربان و خوش اخلاق بود. شعر که می خواند، حکایت ها را که با عشق و لذت عجیب تعریف می کرد، وقتی عطری می زد و شاخه گلی در دست داشت، مرتب و منظم بود. هر دانش آموز باید تک بیتی را از حفظ می خواند تا فراموش نشود که اشعار باید سینه به سینه حفظ شوند. وقتی دفترم را امضا می کرد، با تمام وجود می خندیدم و یک هفته نگاهش می کردم.

عاشق رفتار و اخلاق آرامش و شیوه سخن گویی و ادب و مرامش بودم. با کمال حوصله مطالب را می گفت و بعد از ما هم می خواست که شعر بخوانیم و حرف بزنیم. فرصت اشتباه می داد و اخم نمی کرد. وقتی آخر سال شد، روزی همه را جمع کرد و گفت فرزندانم هر جا خدا هست، مهربانی هم هست. با همه مهربان باشید تا جهان با شما مهربان باشد.

در دفتر جمله زیبایی نوشت که چنین بود…هرجا که دلتان تنگ شد، دستی را بگیرید و کمک کنید. بعد او نبض زندگی من با ادبیات زد و هنوز عاشق شعر و زندگی و خدایم. هرجا شعری می یابم می خوانم و حفظ می کنم. در کلاس درس او بود که عاشق فرهنگ وطنم شدم و برای حفظش تلاش می کنم.

نتیجه گیری: مدرسه بهترین جای دنیاست ولی در مدرسه هم بهشتی بود که من برایش لحظه شماری می کردم. کلاس درس ادبیات برایم مکتب عشق بود و دوستی، خوب که فکر می کنم احساس می کنم که کسی هست که از جنس خدا بوده و من به او مدیونم. او معلم ادبیات بود و کلاس درسش، مکان انسان سازی.

همچنین بخوانید:
انشا در مورد من خودم را دوست دارم
و
انشا در مورد سال تحصیلی خود را چگونه گذراندید

✅ به پایان انشا در مورد کلاس ادبیات فارسی رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.

موسوی پوران

هم‌بنیانگذار مجله ماگرتا ، زندگی ۲۴ ساعته روی خط آنلاین دهکده جهانی وب . تحلیلگر و متخصص تولید محتوای با ارزش و با کیفیت هستم و ۸ سالی می شود که وارد دنیای دیجیتال شدم. مدیر تیم تحقیق و توسعه شرکت هستم. بالاترین لذت برای من انجام کار تیمی ست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × 3 =