مطلب پیشنهادی :
ad
+
ادبیاتفرهنگ و هنر

انشا درباره روزی که مریض شدم ☑️+ مقدمه و نتیجه گیری

انشاء دانش آموزی و ساده روان در مورد روزی که مریض شدم با مقدمه و نتیجه گیری و توصیفات زیبا

انشا درباره روزی که مریض شدم:  روزی که مریض شدم به دوامر مهم پی بردم، یکی اینکه سلامتی بزررگترین نعمت است و بعد خداوند مادرم بهتریم پرستار من است. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.

انشا پیشنهادی : انشا طنز و غیر طنز درباره درد دل یک موش آزمایشگاهی نگارش نهم

انشا درباره روزی که مریض شدم

انشا درباره روزی که مریض شدم

مقدمه: روزی که من مریض شدم دانستم که نعمت سلامتی یک گنج بزرگ است که قدرش را نمی دانستم و همیشه نادیده می گرفتم. هر بار که کسی از من می پرسید چه خبر فقط می گفتم: سلامتی و رد می شدم، درحالی که بهترین و بالاترین نعمت همین سلامتی است و بس

بدنه: روزی که مریض شدم دانستم که چه روزها و فرصت های خوبی را از دست داده ام و چه روزهایی که می توانستم شاد ترین روزهای عمرم را رقم بزنم و فقط با غصه و درد گذراندم . دانستم که خداوند عظیم ترین نعمتش را به من سپرده و من به راحتی از کنارش می گذشتم.

روزی که در بستر افتادم و نای بلند شدن نداشتم، دانستم که روزهایی که می توانستم راه بروم و بدوم و زندگی خوبی داشته باشم، چه قدر تند و سریع از کنارم گذشتند و حال یک موجود بی توان و بیمار شده ام که باید مدت ها صبر کنم تا دوباره سلامتی خودم را به دست بیاورم .

روزهایی که در مدرسه با دوستانم خوب و خوش و خرم بازی می کردم و حالا در بستر بیماری هستم و تنها شده ام. رویای مدرسه دارم و اندوه درس که کی این روزهای سخت به پایان می رسد تا من دوباره در حوالی مدرسه شاد و خندان بازی کنم و خدا را شکر نمایم.

دانستم که بعد از خدا فقط مادرم می تواند از من پرستاری کند و هر یک از دوستانم نتوانستند برایم کاری کنند. روزی که مریض شدم تازه فهمیدم که خانواده ام چه قدر نگرانم هستند و برایم زحمت می کشند. با خود آروز کردم که دوباره این نعمت از دست رفته را بیابم و قدرش را بدانم و شکر گزاری کنم. روزهای بیماری را خوب به خاطر نگاه می دارم و از خدا برای همه چیز تشکر خواهم کرد.

نتیجه گیری: خدایا شکرت که سلامتی این نعمت بزرگ و بی نهایت را به من ارزانی داشتی تا روزهای زندگیم دوباره شیرین شوند. از تو ممنونم و برای همیشه روزهایم را خوب و با انرژی سپری خواهم کرد.

انشا درباره روزی که مریض شدم برای دانش آموزان پایه نهم

مقدمه: روزی که مریض شدم دنیا برایم تاریک شده بود، زیرا نمی توانستم قدمی بردارم و مادرم مرا به سختی بلند می کرد. یاد حرف مادرم افتادم که می گفت انسان از گرما ضرری نمی کند، پس لباس بپوش و خودت را گرم نگه دار . روزی که مریض شدم تازه دانستم که خداوند بزرگ چه لطفی در حق من کرده است.

بدنه: روزهایی که خوب و خوش بودم خیلی زود سپری شدند و یک روز بعد از یک خواب بعد از ظهر دیدم که به شدت درد دارم و بدنم درد می کند. روزهایی که بعد مدرسه تا شب در کوچه و خیابان بازی می کردم تمام شدند و در خانه ماندم.

روزی که درد همه وجودم را فرا گرفته بود دانستم که چه قدر گذشته ی خوب و رو به راهی داشته ام. نای برخاستن نداشتم و با خودم عهد بستم که اگر روزی توانستم روی پای خود باشم، این کارهای خوب را انجام دهم. مادرم را چون یک فرشته مراقبت کنم و درسم را خوب بخوانم. نماز را فراموش نکنم و برای همه نعمت های بی کرانی که خداوند به من عطا کرده روزی هزار بار  شکر گزاری نمایم.

با خود و خدای خود عهد بستم که کمتر از گل به هیچ بنده ای نگویم و همیشه وظایف و تکالیفم را انجام دهم. روزی که مریض شدم، دانستم که چه خوراکی های خوشمزه ای بودند که می توانستم با اشتهای تمام بخورم و حال هیچ میلی به خوردنشان ندارم و از بویشان هم حس بدی پیدا می کنم. روزهایی که می توانستم تا شب در کوچه باغ های شهر بدوم و با همان توپ پلاستیکی بازی کنم، حال حتی نمی توانم دستانم را بشویم.

دانستم که انسان به نفسی و دمی بند است و خیلی سریع تب می کند و از پا در می آید. روزهایی را که روی شاخه های درخت بودم را به یاد آوردم، درحالی که اکنون توان نگاه داشتن لیوان آب را نداشتم وباید مادر دارو را به من می داد.

روزهای درد و سختی روزی تمام می شوند و روزهای سلامتی از راه می رسند، پس باید از روزی که بهتر شدم، روند زندگیم را عوض کنم و برای خود و جامعه ام فرد مفیدی باشم.

نتیجه گیری: زندگی مانند روزهای خوبی و خوشی که قدرش را نمی دانیم، می گذرند و سپری می شوند، باید برایش برنامه خوب و منسجمی داشته باشیم تا هیچ وقت درآینده پشیمان نشویم. خدایا شکرت که همه داده هایت خوب و عالی و بیکران هستند.

انشاء های پیشنهادی :
انشا طنز و غیر طنز درباره ماهی در حوض قالی نگارش نهم
و
انشا طنز و غیر طنز درباره کمک به همسایه ها نگارش نهم

☑️ به پایان انشا درباره روزی که مریض شدم رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.

طهرانی

بنیانگذار مجله اینترنتی ماگرتا و متخصص سئو ، کارشناس تولید محتوا ، هم‌چنین ۱۰ سال تجربه سئو ، تحلیل و آنالیز سایت ها را دارم و رشته من فناوری اطلاعات (IT) است . حدود ۵ سال است که بازاریابی دیجیتال را شروع کردم. هدف من بالا بردن سرانه مطالعه کشور است و اون هدف الان ماگرتا ست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − 13 =