معنی کلمات شعر آرشی دیگر درس دهم فارسی نهم + آرایه ها
معنی واژگان مهم درس 10 آرشی دیگر فارسی نهم ؛ ترجمه شعر آرشی دیگر درس دهم فارسی نهم متوسطه اول
معنی کلمات شعر آرشی دیگر درس دهم فارسی نهم ؛ در این نوشته به معنی لغات مهم ، معنی شعر و آرایه های ادبی و نکات دستوری شعر درس 10 دهم آرشی دیگر کتاب فارسی نهم متوسطه اول پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
همچنین بخوانید: جواب خودارزیابی و نوشتن درس دهم آرشی دیگر فارسی نهم
معنی و آرایه های شعر آرشی دیگر درس 10 دهم فارسی نهم
قالب شعر: نیمایی
از محمد گودرزی دهریزی
جنگ، جنگی نابرابر بود / جنگ، جنگی فوق باور بود / کیسه های خالی و خونی / خطّ مرزی را جدا میکرد / دشمن بد عهد بی انصاف / با هجوم بی امان خود / مرزها را جابجا میکرد.
معنی: جنگ تحمیلی، جنگی ناعادلانه بود/ جنگ، جنگی بود باور نکردنی./ آن کیسه های پر از خاک و خون، خط مرزی کشورمان را از دشمن مشخص می کرد. / دشمن عهد شکن ستمکار / با حملات ناگهانی و پیاپی خود / سرزمین (کشور) ما را مورد تجاوز قرار می داد.
آرایه های ادبی: تکرار چهارگانه ی جنگ: آرایه ی تکرار / واج آرایی در تکرار حرف «خ»
از میان آتش و باروت / می وزید از هر طرف، هر جا / تیرهای وحشی و سرکش / موشک و خمپاره و ترکش / آن طرف، نصف جهان با تانک های آتشین در راه / این طرف، ایرانیان تنها / این طرف تنها سلاح جنگ، ایمان بود.
معنی: تیر و موشک و خمپاره و ترکش مرگبار و خطرناک از همه جا و از میان آتش و گلوله و باروت به سوی ما شلیک می شد. / در آن سمت مرزها، نیمی از کشورهای مجهز به سلاح های جنگی مجهز، آماده حمله به ایران هستند و در این سمت، مردم ایران تنها مانده اند و سلاح جنگی و مبارزه آنها فقط ایمان به خدا بود.
آرایه های ادبی: آتش و باروت: آرایه ی تناسب / وحشی و سرکش: آرایه ی تناسب / تیر به حیوان تشبیه شده است.مشبه به حذف شده است اما صفات و لوازم مشبه به محذوف را آورده است که نوعی استعاره است / سرکش و ترکش: جناس اختلافی / تیر و موشک و خمپاره و ترکش: مراعات نظیر / آن طرف و این طرف: (۱: تضاد – ۲: کنایه از لشکر دشمن و سپاه ایران / نصف جهان : کنایه از انبوهی لشکر دشمن
نکات دستوری: ایمان: مشبه سلاح جنگ: مشبه به تشبیه بلیغ ادات و وجه محذوف است. / وجه شبه: عامل دفاع و پایداری و مقاومت بودن
خانه های خاک و خون خورده / مهد شیران و دلیران بود / شهر خونین، شهر خرّمشهر / در غروب آفتاب خویش / چشم در چشم افق میدوخت / در دهان تانکها میسوخت. / در چنان حالی هراس انگیز
معنی: در خانه هایی که در اثر جنگ ویران و خون آلود شده بودند، شیر مردان شجاع قرار داشتند. شهر خرمشهر که از شت خون ریزی مجروحان و شهدا به خون کشیده شده بود، در زمان غروب آفتاب به دور دست ها نگاه می کرد. در میان شعله های سوزان و مرگبار تانک های دشمن، با چنین حالت وحشتناکی می سوخت و از بین می رفت.
آرایه های ادبی: واج آرایی در تکرار حرف«خ» / (آوا معنایی) هم دریافت می شود. / شیران :استعاره از رزمندگان شجاع و دلاور / شهر خونین: کنایه از خرمشهر / چشم در چشم افق میدوخت: آرایه ی تشخیص / کنایه چشم در چشم …دوختن: زل زدن و خیره شدن / چشمِ افق/ دهانِ تانک ها: اضافه ی استعاری / می دوخت و می سوخت: جناس اختلافی
شهر، از آن سوی سنگرها / شیر مردان را صدا میزد : / «آی، ای مردان نام آور / ای همیشه نامتان پیروز / بی گمان امروز / فصلی از تکرار تاریخ است / گر بماند دشمن، از هر سو / خانه هامان تنگ خواهد شد / ناممان در دفتر تاریخ / کوچک و کم رنگ خواهد شد.»
معنی: شهر آن سوی سنگرها برای رزمندگان دلاور فریاد می زند: «ای نام آوران که نامتان تو همیشه پیروز و سربلند است، مطمئناً امروز بخشی از تاریخ در حال تکرار است.» اگر دشمن در هر نقطه ای از سرزمین ما بماند. خانه و سرزمین ما محدود میشود و نام ما در تاریخ، بی اعتبار و محو خواهد شد.
آرایه های ادبی: شهر خرّمشهر شیر مردان را صدا می زد: آرایه ی تشخیص / واج آرایی در تکرار حرف«آ /ی» / کوچک و کم رنگ شدن نام: کنایه از فراموشی و خوار شدن / تنگ شدن خانه: کنایه از تجاوز دشمن به وطن و استعمار
خون میان سنگر آزادگان جوشید / مثل یک موج خروشان شد / کودکی از دامن این موج بیرون جست / از کند آرزوها رست / چشم او در چشم دشمن بود / دست او در دست نارنجک
معنی: خون غیرت در رگ های ایرانیان آزاده جوشید و همه خشمگین شدند و چون موجی خروشان به حرکت در آمدند. ناگهان کودکی از میان امواج خروشان رزمندگان ایرانی بیرون آمد و و از دام آرزوهای خود، رها شد، به چشمان دشمن خیره شده بود در حالی که نارنجکی در دست داشت.
آرایه های ادبی: خون جوشیدن: کنایه از غیرت و عصبانیت و خشمگینی / خون مثل موج خروشان شد: آرایه ی تشبیه / واج آرایی «ش» – کنایه از زل زدن و خیرگی
نکات دستوری: سنگرِ آزادگان: سنگر ایرانیان / کمندِ آرزوها: اضافه ی تشبیهی / دست نارنجک: ضامن انفجاری نارنجک – اضافه ی استعاری
جنگ، جنگی نابرابر بود / جنگ، جنگی فوق باور بود / کودک تنها، به روی خاکریز آمد / صد هزاران چشم، قاب عکس کودک ما شد / خطّ دشمن، گیج و سرگردان / چشمها از این و آن پرسان : / «کیست این کودک؟ / او چه میخواهد از این میدان!؟ / صحنهی جانبازی است این جا!؟ / یا زمین بازی است این جا»!؟
معنی: جنگ ناعادلانه و غیرقابل باور بود. کودک تنها (حسین فهمید) بالای خاکریز آمد و صدها نفر او را تماشا کردند. لشکر دشمن گیج شدند و در یک نگاه از یکدیگر می پرسیدند که این بچه کیست؟ و او در این میدان جنگ چه می خواهد؟ اینجا میدان جنگ و قداکاری است یا زمین بازی؟
آرایه های ادبی: صد هزاران: کنایه از تعداد بسیار زیادچشم به قاب عکس تشبیه شده: تشبیه / تضاد : این و آن
دشمنان کور دل، امّا / در دلش خورشید ایمان را نمیدیدند / تیغ آتش خیز «دستان» را نمیدیدند / در نگاهش خشم و آتش را نمیدیدند / بر کمانش تیر «آرش» را نمیدیدند / در رگش، خون «سیاوش» را نمیدیدند.
معنی: اما دشمنان نادان که نور ایمان و معنویت را در قلب او نمی دیدند / شمشیر آتشین دستان پهلوان را در دستش نمی دیدند و در نگاه او خشم و ناراحتی را نمی دیدند، نارجنک میان دستان او را که مثل کمنان و تیر (آرش) بود، نمی دیدند و خون پاک سیاوش، پهلوان نامی ایران را که در رگ های با غیرت او جاری بود، نمی دیدند.
آرایه های ادبی: کور دل کنایه از گمراه و بدون آگاهی و بصیرت / آرایه تلمیح: دستان تلمیح به زال دستان پدر رستم که دارای شمشیر بسیار بران و تندی بود. لقب دستان را سیمرغ به زال داد. / خشم و آتش: تناسب / تلمیح به داستان آرش کمانگیر که گویند با گذاشتن تیری درکمان خود، توانست مرز ایران و توران را مشخص کند / واج آرایی در تکرار «ش» / سیاوش: تلمیح به داستان سیاوش، هنگامی که مظلومانه سر از تنش جدا شد
نکات دستوری: خورشید ایمان: اضافه ی تشبیهی
کودک ما بغض خود را خورد / چشم در چشمان دشمن کرد / با صدایی صاف و روشن گفت : «آی ای دشمن! / من حسین کوچک ایران زمین هستم / تانکهای شومتان را در کمین هستم / مثل کوهی آهنین هستم».
معنی: کودک ما غم و نگرانی خود را فرو نشاند و بر خود مسلط شد و با دشمن روبرو شد و با صدایی رسا و بلند گفت: «ای دشمن! آگاه باش که من حسین کوچکی از سپاه ایران هستم که چون کوهی در کمین تانک های نحس شما کمین کرده ام تا آنها را از بین ببرم.
آرایه های ادبی: واج آرایی ش / صدایی صاف و روشن: آرایه ی حس آمیزی دارد / مثل کوهی آهنین هستم: تشبیه
ناگهان تکبیر، پروا کرد / در میان آتش و باروت غوغا کرد / کودکی از جنس نارنجک / در دهان تانکها افتاد…
معنی: ناگهان فریاد الله اکبر در میدان نبرد طنین انداز شد و در میان آتش و گلوله ها غوغایی به پا کرد. بچه شجاعی که شبیه نارنجک بود خودش را جلوی تانک های دشمن انداخت.
آرایه های ادبی: تکبیر پر وا کرد: جان بخشی / تناسب :آتش و باروت
نکات دستوری: دهانِ تانک ها: اضافه ی استعاری
لحظه ای دیگر / از تمام تانکها، تنها / تلّی از خاکستر خاموش / ماند روی دستهای دشت / آسمان از شوق، دف میزد / شطّ خرّمشهر، کف میزد / شهر یکباره به خویش آمد / چشم اشک آلوده را واکرد / بر فراز گنبدی زیبا / در سه رنگ جاودان ما / قصهی تکرار آرش را، / باز هم خواند و تماشا کرد.
معنی: چند لحظه بعد، از آن همه تانک های دشمن، تنها تپه ای از خاکستر خاموش در میان دشت باقی ماند. آسمان از شادی و شوق موسیقی می نواخت و رود خرمشهر شادی می کرد و شهر ناگهان به خود آمد و چشمان گریان خود را باز کرد و بر بالای گنبد زیبای مسجدی در پرچم سه رنگ جاودان ایران، داستان حماسهی آرش قهرمان را دوباره می خواند و تماشا می کرد.
آرایه های ادبی: واج آرایی: ت / دست و دشت: جناس اختلافی / آسمان از شوق، دف میزد: تشخیص / دف و کف: جناس اختلافی / کف : ایهام دارد (۱: به کف زدن و دست زدن ۲: به کف کردن آب در اثر حرکت و جنبش) / شهر: خرمشهر – تشخیص / واج آرایی (ش) / منظور گنبد مسجد جامع خرمشهر است. / شهر، قصه ی تکرار آرش را، باز هم خواند و تماشا کرد: تشخیص
نکات دستوری: دست های دشت: اضافه ی استعاری
معنی لغات و کلمه های مهم درس دهم فارسی نهم
نابرابر: ناعادلانه
بی امان: پی در پی
بی انصاف: ظالم، ستمکار، بیدادگر
هجوم: حمله کردن، یورش، حمله ناگهانی
فوق باور: باور نکردنی، غیر قابل باور
بد عهد: بد پیمان
سرکش: عاصی، نافرمانی، یاغی
ترکش: قطعات فلزی جنگ افزارهای جنگی که در تن فرور می رود
نصف جهان: کشورهای یاری رسان به صدام
شیران: دلیران
مهد: گهواره، زمین هموار
افق: کناره های آسمان، انتهای دید
حالی: وضعی
نام آور: مشهور
بی گمان: حتما
فصلی: دوره
آزادگان: ایرانیان
خون: در اینجا به معنای شجاعت
جست: پرید
کمند: طناب، بند
رَست: آزاد شد
خاکریز: تپه ای مصنوعی برای در امان ماندن از تیر مستقیم دشمن در خط مقدم
خطّ: صف جنگ
صحنه: میدان
جانبازی: مردن
کوردل: کسی که حقیقت را در نمی یابد
آتش خیز: کشنده
تیغ: شمشیر
دستان: لقب زال، پدر رستم، جهان پهلوان ایرانی
سیاوش: از پهلوانان شاهنامه
صاف: بی ارزش
پرسان: پرسشگر
دف: یکی از آلات موسیقی
سو: جهت
شط: رود بزرگ که به دریا میریزد
تل: تپه بلندی
غالب: غلبه کننده، چیره، بسیار، افزون
تجسم: تصویر ذهنی، دارای جسم شدن
روایی: روایت کنندگی، رونق، رواج
نام آور: نامدار
زار: رنجور، ضعیف
ملازم: همراه، نوکر، ثابت قدم
غوغا: جار و جنجال زیاد
همچنین بخوانید: معنی کلمات درس نهم فارسی نهم راز موفقیت و آخرین پرسش
توجه: شما دانش آموزان پایه نهم متوسطه اول عزیز اگر می خواهید به راحتی به معنی کلمات و جواب سوال های کتاب فارسی نهم دسترسی داشته باشید، تنها کافیه جواب و معنی کلمات درس مورد نظرتان را به همراه عبارت « ماگرتا » در گوگل جست و جو کنید.
در انتها امیدواریم که جواب معنی کلمات و آرایه های ادبی شعر درس 10 دهم آرشی دیگر کتاب فارسی نهم متوسطه اول ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. سوالات خود را در بخش نظرات بیان کنید. 🤗
عالی بود فقط باید کاملتر میشد
خودارزیابی هاا و فعالت های نوشتاری
لطفا خود ارزيابي هارو هم بزاريد
بد نبود مرسی
ارع موافقم
توضیحات باید کامل تر می بود
عالی واقعا دستتون درد نکنه خیلی سایتون خوبه لطفا سال بعد که میرم دهم وامسال نهم هستم لطفا متوسطه دوم سایتشو بزنید
خیلی عالی بسیار ممنون
خیلی خیلی ارتون ممنون واقعا عالی حرفعی بود دوباره میگم دستون در نکنه
حرفه ای *
سلام من از کشور انگلیس هستم و کتاب ها ایران را میخوانم تا بتوانم در ایران زندگی کنم ممنون هستم از تو که خوب سایت درست کردی
عالی بود مرسی
عالیه حرف نداره دست تون درد نکنه 🦄🦋
خیلی خوب است ممنون
خوبن ممنون
مرسی
ممنونم 💖
خیلی خوب بود ممنون