انشا در مورد عدالت و نیکی کلاس پنجم با مقدمه و نتیجه
انشاء دانش آموزی و ساده روان در مورد عدالت اجتماعی با مقدمه و نتیجه گیری و توصیفات زیبا
انشا در مورد عدالت : عدالت همان چیزی است که طبیعت انسان در این دنیای وسیع پدیدار می شود. این طبیعی ترین و واجب ترین حقی است که هر فرد با هر ملیت و مذهب و آیینی باید از آن استفاده کند. در ادامه با بخش انشا ماگرتا با ما همراه باشید.
انشا پیشنهادی : انشا از زبان یک قاشق و چنگال
انشا در مورد عدالت
مقدمه: این روزها شعار عدالت بر سر زبان ها جاری است و همه فقط خوب حرف می زنند. خوب قطعنامه صادر می کنند و مقاله های چندین صفحه ای می نویسند، اما در عمل خبری از عدالت نیست. ظلم در سطح جهان بیداد می کند و مردم همچنان در اینترنت دنبال عدالت هستند.
بدنه: عدالت را در کوچه های افغانستان و یمن و عراق خاک کردند و کسی ندانست که چه بلایی سرش امد. عدالت را در کوچه پس کوچه های پارتی بازی و پولداری و ثروت گم کردند و کسی نفهمید که چگونه ناپدید شد.
ما اسم زیبایش را شینیدم و خبری از خودش نیست. هر کس ثروت دارد در راس است و هرکس ندارد باید شب و روز درپی نان باشد و آخر شب هم سنگ بالشش باشد. عدالت در خانه علی بود که شمع خانه اش را برای کار شخصی خاموش می کرد.
علی دل مجسم بود و در دستانش خورشید عدالت را به زیرکشیدند و به دار نادانی آویختند. عدالت را ببین که چگونه در پر زندگی کودکان کار می دود ولی نمی تواند برایشان کاری کند. عدالت در میان سرمای ستم وغفلت و نادانی افسرد و هیچ وقت رنگ بهار را ندید.
روزی را که خورشید حقیقت بیرون آید مجسم می کنم که عدالت هم در کنارش از راه می رسد. عدالت گمشده قرن ها ست که هر کس که ادعایش را کرد، سرش زیر آب رفت و قانون دنیا همین بود که عدالت در پس برده باشد و مردم در حسرتش.
آری روزی که موعد منتظر از راه برسد، عدالت هم در حوالیش از راه می رسد. دیگر هیچ کودکی در بند فقر نخواهد بود و عروسک داشتن دیگر برایش آرزوی محال نخواهد بود. هر روز خورشید مهربانتر شده و دیگر هیچ سرزمینی افسرده نخواهد بود.
نتیجه گیری : روزهای بی عدالت تمام خواهد شد و همه جهان با تو هم سو خواهند شد. دیگر هیچ دلی افسرده نخواهد شد و همه جا زندگی بی درد سر جاری خواهد شد. روزهای تلخ و پر از درد و غم و ظلم تمام خواهد شد و مهدی موعود از سمت کعبه پرچم تو را بالا خواهد برد.
انشا در مورد عدالت خواهی
مقدمه: روزهای درد و بی کسی روزی تمام خواهد شد و عدالت از سوی کوچه های بهار از راه خواهد رسید . باران نم نم خواهد بارید و هیچ کس نخواهد توانست تو را وصف کند. روزی که خورشید عدالت از سوی کعبه بدرخشد، همه پیامبران در کنار منجی خواهند آمد.
بدنه: سال هاست می نویسیم و کنفرانس برپا می کنیم واز عدالت و حقوق بشر حرف می زنیم، کودکان تالاسمی و پروانه ای مردند و عدالت زبان نگشود که بگوید کجا و در دست چه کسی اسیر است. عدالت در پشت میله های ظلم و جهالت اسیر است و کسی صدایش را نمی شنود.
اما کاش کمی گوش خود را باز کنیم و بشنویم و ببینیم که تاریخ چه گفته و مردم چه تعبیر کرده اند. عدالت را در میان جهالت شب و ظلم رها کردیم و حال با به دنبالش می رویم . دور ما دور باطل شده است و انسانیت از مردم و دنیا دور شده و همه در پی خواسته های خود می دوند.
چه روزهای بی نوری که تنها مرحم مردم ستم دیده میله های زندان خواهد بود. عدالت را خوب می شناسم، ولی کجاست مردی که مانند علی از راه برسد و بساط ظلم را برچیند. کاش کمی در شرح حال بزرگان دین و حاکمان عادل مطالعه کنیم و بدانیم که ظلم و بی عدالتی از کفر هم بدتر خواهد بود که همانا خداوند از حق خودش می گذرد ولی از حق مردم نمی گذرد.
عدالت را مانند سنگی در عمق دریایی رها کردند و حال باید مردی بزرگ و از نسل آفتاب از راه برسد و باران و بهار را همراه آورد. مردی از نسل مردان سبز تاریخ و بزرگانی که برای برپایی عدالت سردادند ولی از حق مردم کوتاه نیامدند. روزی که عدالت از راه برسد، همه ما با تعجب خواهیم دید که چه قدر زندگی روبه راه و عالی خواهد شد.
خورشید و ماه و مهتاب هم در آسمان بساط عشق و سور و مستی برپا می دارند . عدالت را در کوچه های تاریک تاریخ سربریدند و هیچ کس نتوانست قاتل را شناسایی کند، ولی روزی که موعود مقرر از راه برسد، سردمدارن تاریخ روی گفته های خود خط بطلان خواهند کشید و دست به دامان عدالت خواهند شد.
نتیجه گیری: خدواند در قران وعده داده که روزی مستضعفین جهان صاحبان زمین خواهند شد و زمین و حکومتش با حاکمانی عادل به دست مستضعفان سپرده خواهد شد.
انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد دکتر شدن در آینده
و
انشا در مورد اگر من یک گنجشک بودم
و
انشا درباره اگر من چشمه بودم
☑️ به پایان انشا درباره عدالت رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.
عالی