ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی کلمات درس ۱۴ پیدای پنهان فارسی نهم + آرایه های ادبی و زبانی

معنی متن درسی و شعر و ارایه های ادبی و معنی کلمه های معنادار درس 14 چهاردهم پیدای پنهان کتاب فارسی پایه نهم

معنی کلمات درس 14 چهاردهم پیدای پنهان فارسی پایه نهم ؛ در این مقاله از بخش آموزش و پرورش ماگرتا قصد داریم تا برای دانش آموزان پایه نهم متوسطه اول، معنی لغات و کلمه های معنادار و معنی شعر و قسمت های سخت و دشوار به همراه آرایه های ادبی و زبانی درس ۱۴ چهاردهم پیدای پنهان فارسی نهم را قرار دهیم. در ادامه با ما همراه باشید.

بعدی: معنی شعر بود قدر تو افزون از ملایک فارسی نهم
جواب درس ۱۵ آزاد فارسی نهم
معنی کلمات روان خوانی بیت برک فارسی نهم
معنی کلمات درس شانزدهم آرزو فارسی نهم
جواب سوالات درس شانزدهم فارسی نهم

معنی کلمات درس ۱۴ پیدای پنهان فارسی نهم

معنی لغات و کلمه های معنادار درس ۱۴ پیدای پنهان فارسی نهم

جهان: خلقت
جمله: همگی، همه
فروغ: روشنایی، پرتو، نور
روی: چهره و صورت
حق: خداوند
دان: مخفف فعل بدان
جعفر بن محمد (ع): امام صادق (ع)
زیاده از این: بیشتر از این ها
متانت: وقار و سنگینی
شایسته: درخور، سزاوار
ابتدا می کنم: شروع یا آغاز می کنم

قائل: گویا، سخن گو، گوینده، کسی که به خطای خود اقرار می کند
شعور: عقل
اراده: اختیار
صادر نمی شود: خارج شدن
جراحت: آسیب، صدمه، زخم
تلف: نابود کردن، از بین بردن، ضایع کردن
قوه ها: توانایی ها، قدرت ها
احوال: جمع حال، حال ها
خلل: آسیب، ضعف، مشکل
خاطر: حافظه
امور: جمع امر، کارها

اندوهناک: غمگین
بقا: دوام، زندگی
تامل: فکر کردن، دوراندیشی، اندیشیدن
تدبیر: چاره اندیشی، پایان کارها را پیش بینی کردن
تضرع: زاری کردن، ناله، حالت دعا و التماس
تعالی: بلند پایه، بلند مرتبه
توحید: یکتاپرستی
طبیعت: سرشت، خلق و خوی
مصیبت: بلا
کینه: دلخوری یا دشمنی

سینه: در اینجا به معنای وجود (روح انسان)
مصلحت: خیر خواهی، خیر اندیشی، نیک خواهی
وصف: توصیف
طلب عافیت: درخواست سلامتی
عبرت: پند
عظیم: بزرگ
علیم: دانا، دانشمند، آگاه
غافل: ناآگاه، بی خبر
فواید: جمع فایده، سودها
حاجت: نیاز
حکمت: دانش، علم به حقایق اشیا

حیا: خجالت، شرمساری
مزار: جای زیارت، زیارتگاه
مساکین: جمع مسکین، فقیران، بیچارگان
صله رحم: ارتباط با خویشان
احسان: نیکی کردن
معاصی: گناهان
معرفت: شناختن چیزی، علم و دانش
معلوم: آشکار
موافق: همراه، سازگار
صلاح: خیر و خوبی

نبوت: پیامبری
شان: جایگاه و رتبه
طاقت: تحمل
نفع: سود
نمی داشت: خلق نمی کرد
ناگوار: ناپسند
بقا: پایداری
تواضع: فروتنی
خضوع: تواضع و فروتنی
عافیت: صحت و سلامت
به درگاه خدا روی می آورد: کنایه از ابراز نیاز کردن
دست می گشاید به دادن صدقه: کنایه از صدقه دادن
حمد: شکر

معنی و آٰرایه های ادبی و زبانی شعر و بخش های مهم درس ۱۴ فارسی نهم

جهان، جمله، فروغ روی حق دادن / حق اندر وی ز پیدایی است، پنهان
معنی: همه جهان را روشنی چهره یا صورت خداوند بدان (نو خداوند تمام جهانی هستی را فرار گرفته است)، ولی خداوند آنقدر آشکار است که از شدت آشکار (پیدا) بودن، پنهان به نظر می رسد.

آرایه های ادبی: دارای دو جمله و فعل دان و است
تناقص در مصراع دوم (ز پیدایی است، پنهان)
ترکیب اضافی (روی حق به معنای چهره خداوند)
تضاد بین پیدایی و پنهانی
تشبیه در مصراع اول (جهان به نور خداوند تشبیه شده است).

دانش زبانی: جهان: مفعول
جمله: قید
وی: متمم
پنهان: مسند

ابتدا می کنم ای مفضل، به یاد کردن خلقت انسان. پس، عبرت گیر از آن
معنی: ای مفضل از یادآوری آفرینش انسان شروع می‌کنم. پس از آن عبرت بگیر

تفکر کن ای مفضل، در همۀ اعضای بدن و تدبیر آنها که هر یک برای هدفی و حاجتی آفریده شده‌اند
معنی: ای مفضل، دربارۀ تمام اعضای بدن و تدبیر و اندیشۀ آنها فکر کن که هر یک از این اعضا برای هدف و نیازی آ‏فریده شده‌اند

بپرس از ایشان که آیا این طبیعت که شما می‌گویید، علم و قدرت دارد بر این کارها یا نه؟ اگر گویند که علم و قدرت دارد، پس به خدا قائل شده‌اند و او را «طبیعت» نام کرده‌اند؛ زیرا معلوم است که طبیعت را شعور و اراده نیست؛ و اگر گویند که طبیعت را علم و اراده نیست، پس معلوم است که این کارها از طبیعت بی‌شعور، صادر نمی‌شود.
معنی: از آنها که کار اعضای بدن را به طبیعت نسبت می‌دهند، بپرس که آیا این طبیعت که شما می‌گویید دانش و قدرت و توانایی به انجام این کارها را دارد یا خیر؟ اگر آنها جواب دهند که علم و قدرت انجام این کار را دارد پس به وجود خدا اقرار دارند و فقط ظاهراً آن را طبیعت نام نهاده‌اند، زیرا معلوم و آشکار است که برای طبیعت شعور و احساس و اراده‌ای وجود ندارد و اگر بگویند که برای طبیعت علم و اراده‌ای وجود ندارد پس معلوم می‌شود که این کارها از طبیعت بی‌شعور به وجود نمی‌آید

آرایه های ادبی: تناسب: شعور و اراده / دل، سینه، دنده، شش

ای مفضّل! چه کسی دل را در میان سینه قرار داده و پنهان کرده و پیراهنی که پردۀ دل است، بر روی آن پوشانده و دنده‌ها بر بالای آن حافظ گردانیده، با گوشت و پوستی که بر روی دنده‌ها قرار داده، برای آنکه از خارج، چیزی بر آن وارد نشود که موجب جراحت آن گردد؟ چه کسی شُش را بادْزنِ دل قرار داده که پیوسته در حرکت است و باز نمی‌ایستد؟ برای آنکه حرارت در دل جمع نشود که آدمی را تلف کند.

ای مفضّل! اکنون تامّل کن در قوه‌ها و فواید آنها که حق تعالی در وجود انسان قرار داده است. اگر از این قوّه‌ها حافظه را نمی‌داشت، چگونه بود حال او و چه خلل‌ها داخل می‌شد در امور و زندگانی و کارهای او5! زیرا در خاطرش نمی‌ماند که از او چه در نزد مردم است و از مردم چه در نزد اوست؛ چه داده است و چه گرفته است و در خاطرش نبود آنچه را دیده و آنچه را شنیده و آنچه گفته و آنچه به او گفته‌اند و به یاد نداشت که چه کسی به او نیکی کرده و چه کسی به او بدی کرده است و چه چیز نفع دارد او را و چه چیز ضرر دارد.

معنی: ای مفضل از یادآوری آفرینش انسان شروع می‌کنم. پس از آن عبرت بگیر / ای مفضل، دربارۀ تمام اعضای بدن و تدبیر و اندیشۀ آنها فکر کن که هر یک از این اعضا برای هدف و نیازی آ‏فریده شده‌اند. / از آنها که کار اعضای بدن را به طبیعت نسبت می‌دهند، بپرس که آیا این طبیعت که شما می‌گویید دانش و قدرت و توانایی به انجام این کارها را دارد یا خیر؟ اگر آنها جواب دهند که علم و قدرت انجام این کار را دارد پس به وجود خدا اقرار دارند و فقط ظاهراً آن را طبیعت نام نهاده‌اند، زیرا معلوم و آشکار است که برای طبیعت شعور و احساس و اراده‌ای وجود ندارد و اگر بگویند که برای طبیعت علم و اراده‌ای وجود ندارد پس معلوم می‌شود که این کارها از طبیعت بی‌شعور به وجود نمی‌آید. / برای آنکه دمای بدن و قلب بالا نرود و باعث از بین رفتن انسان نشود. / اگر از نیروها حافظه را خلق نمی‌کرد، حال و روز انسان چگونه بود و چه آسیب‌هایی در زندگی به او می‌رسید.

آرایه های ادبی: تضاد: داده و گرفته – نیکی و بدی – نفع و ضرر

اگر از این قوّه‌ها حافظه را نمی‌داشت، چگونه بود حال او و چه خلل‌ها داخل می‌شد در امور و زندگانی و کارهای او
معنی: اگر از نیروها حافظه را خلق نمی‌کرد، حال و روز انسان چگونه بود و چه آسیب‌هایی در زندگی به او می‌رسید

و نعمت فراموشی در آدمی، اگر تأمّل کنی، عظیم‌تر است از نعمت یادآوری. اگر فراموشی در آدمی نبود، هیچ‌کس از مصیبتی آرامش نمی‌یافت و کینۀ هیچ‌کس از سینه‌اش بیرون نمی‌شد و از هیچ‌یک از نعمت‌های دنیا بهره‌مند نمی‌شد؛ برای آنکه آسیب‌هایی که بر او وارد شده، همیشه در برابر او بود و امید نداشت که شخصی که دشمن اوست، از احوال او غافل گردد؛ یا حسودی، لحظه‌ای از فکر او بپردازد. پس نمی‌بینی که خداوند حکیم حافظه و فراموشی را در آدمی قرار داده و هر دو ضد یکدیگرند؟ در هر یک مصلحتی هست که وصف نمی‌توان کرد.

آرایه های ادبی: تضاد: فراموشی و یادآوری

پس، داده است خداوند علیم به آدمی آنچه صلاح دین و دنیای او در آنهاست و منع کرده است از آدمی، دانستن امری چند را که در شأن و طاقت او نیست دانستن آنها
معنی: پس خداوند آگاه آنچه را که صلاح دین و دنیای انسان در آن است، به او داده است و آنچه را که طاقت دانستن آن را ندارد، از دانستن آن منع کرده است

تأمّل کن ای مفضّل، در مصلحت پنهان کردن عمر هر کس از او، زیرا که اگر مقدار عمر خود را بداند، اگر عمرش کوتاه باشد، زندگی بر او ناگوار خواهد بود و اگر بداند که عمرش دراز خواهد بود، امید بقا خواهد داشت.

و بدان ای مفضّل! که نیاز اصلی آدمی به زندگانی، نان و آب است. پس نظر کن که چگونه تدبیر کرده است در این دو چیز؛ زیرا که چون آدمی را احتیاج به آب، شدیدتر است از احتیاج به نان، بنا بر آنکه صبر او بر گرسنگی زیاده است از صبر بر تشنگی، و احتیاجش به آب بیشتر است از احتیاج به نان؛ لذا آب را فراوان گردانیده است.

و اگر آدمی را هرگز دردی نمی‌رسید، به چه چیز ترک می‌کرد گناهان را و به چه چیز تواضع می‌کرد برای خدا و تضرّع می‌کرد نزد او؟و به چه چیز مهربانی می‌کرد به مردم و صدقات می‌نمود به مساکین؟ نمی‌بینی کسی را که به دردی دچار شد، خضوع می‌کند و به درگاه خدا روی می‌آورد و طلب عافیت می‌کند و دست می‌گشاید به دادن صدقه؟ پس نمی‌بینی که حکیم علیم در هر امری، آنچه به عمل آورده، همه موافق حکمت است و راه خطا در آن نیست؟»

معنی: چون انسان به آب بیشتر از نان نیاز دارد / اگر انسان درد را احساس نمی‌کرد، چگونه گناهانش از بین می‌رفت و با چه ابزاری به درگاه خدا زاری می‌کرد و افتادگی می‌نمود) / با چه چیزی به مردم مهربانی می‌کرد و به بیچاره‌ها و مردم صدقه می‌داد؟ آیا نمی‌بینی کسی را که به یک دردی دچار می‌شود، فروتنی و خضوع می‌کند و به درگاه خداوند راز و نیاز می‌کند و از خدا رستگاری و تندرستی می‌خواهد و دستش را برای دادن صدقه و کمک باز می‌کنند؟ پس آیا نمی‌بینی که خداوند حکیم دانا در هر کاری، آنچه به وجود آورده و آفریده است همگی موافق و همراه حکمت و دانش است و هیچ راه خطا و اشتباهی در کارهای خدا وجود ندارد؟ / پس من شاد و خوشحال برگشتم و به خاطر آنچه از شناخت و آگاهی به دست آوردم. خدا را شکر کردم.

آرایه های ادبی: تضاد: کوتاه و دراز
تناسب: نان، آب – گرسنگی – تشنگی
کنایه: روی آوردن، توجه کردن
کنایه: دست گشودن: بخشش کردن

تاریخ ادبیات درس چهاردهم فارسی نهم

باباطاهر: باباطاهر عریان همدانی، شاعر و عارف اواخر قرن چهارم و نیمۀ اول قرن پنجم، معاصر دورۀ سلجوقی است. اشعار باباطاهر با نام «ترانه» و «دوبیتی» به گویش خاص محلّی، معروف است. دوبیتی‌های او، سرشار از مضامین لطیف عرفانی و عواطف ساده و صمیمی برخاسته از فرهنگ ایرانی است. آرامگاه باباطاهر در شهر همدان جای دارد.

شبستری: (ف ۷۲۰ ه.ق) از عرفای مشهوری است که در شبستر متولّد شد. مثنوی «گلشن راز» را در پاسخ به پرسش‌های امیر سید حسینی هروی، به نظم درآورد. از تألیفات او می‌توان به «حق الیقین» و «شاهد نامه» اشاره کرد.

محمدباقر مجلسی: از بزرگترین و معروف‌ترین دانشمندان دورۀ صفوی است. وی به سال ۱۰۳۷ هجری قمری در اصفهان متولّد شد و در سال ۱۱۱۱ در همان شهر وفات یافت. تعداد تألیفات او بیش از شصت مجلد است که معروف‌ترین آنها «بحارالانوار» است.

توحید مفضل: این کتاب نوشتۀ یکی از شاگردان امام صادق (ع) به نام مفضل بن عمر الکوفی است. مفضل این کتاب را پس از چهار جلسه‌ای که از محضر آن امام بزرگ بهره گرفت، نوشت. علامه محمد باقر مجلسی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است.

توجه: برای مشاهده پاسخ سوالات درس چهاردهم فارسی نهم، وارد لینک «جواب سوالات درس ۱۴ فارسی نهم» شوید.

قبلی: جواب سوالات درس سیزدهم فارسی نهم
معنی شعر و آرایه ادبی درس ۱۳ فارسی نهم
معنی و آرایه های ادبی حکایت سیرت سلمان فارسی نهم
جواب سوالات درس ۱۲ فارسی نهم
معنی و آرایه های ادبی درس دوازدهم فارسی نهم

توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی کتاب فارسی پایه نهم متوسطه اول ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله معنی لغات متن درسی ، کلمات سخت و ترجمه قسمت های سخت و واژه های درس ۱۴ چهاردهم فارسی پایه نهم متوسطه اول ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد و توانسته باشید تا از آن استفاده و بهره برده باشید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫۸ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شش + 15 =