ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی کلمات درس ۱۷ شازده کوچولو فارسی نهم + آرایه های ادبی

معنی واژگان و کلمه های سخت و مهم به همراه معنای قسمت های دشوار و آرایه های ادبی و زبانی متن درس ۱۷ هفدهم شازده کوچولو کتاب ادبیات فارسی پایه نهم دبیرستان

معنی کلمات مهم درس 17 هفدهم شازده کوچولو فارسی نهم ؛ در این مقاله به معنی لغات و کلمه های سخت و مهم به همراه عبارات و جمله های دشوار و مهم و آرایه های ادبی و زبانی متن درس ۱۷ هفدهم شازده کوچولو کتاب فارسی پایه نهم متوسطه اول پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.

بعدی: معنی کلمات و جواب روان خوانی دو نقاش فارسی نهم
معنی شعر نیایش بیا تا برآریم دستی ز دل فارسی نهم

معنی کلمات درس ۱۷ شازده کوچولو فارسی نهم

معنی واژگان و لغات سخت و مهم درس ۱۷ شازده کوچولو فارسی نهم

لحن: یعنی آواز خوش و موزون
روایی: روایت شده، رواج
نرم و ملایم: مترادف و هم معنی هستند.
کشش و انتظار ایجاد کند: کنایه از ایجاد علاقه
درنگ: مکث، توقف
از آنِ: مالِ

مار بوآ: نوعی مار بزرگ بی زهر و زنده زا است که از پستاندارن کوچک مثل خرگوش و موش و … تغذیه می کند ولی هیچ وقت به انسان حمله نمی کند. بعضی از گونه های این جانوران ممکن است بیش از 6 متر طول داشته باشند
هضم: تحلیل غذا در معده و گوارش
بلعیدن: خوردن، قورت دادن
شاهکار: کار بزرگ، برجسته
حیرت: تعجب
هضم می کرد: کنایه از خوردن

دست برداشتن: کنایه از کنار کشیدن یا رها کردن
فن: راه و روش، حرفه، هنر
قدری: مقدار کمی، اندکی
ظریف: نکته سنج، زیبا، لطیف
ناچار: مجبور
کما بیش: کمتر بیشتر، کم و زیاد

از کار افتادن: کنایه از خراب شدن
تعمیر: درست، اصلاح
مرگ و زندگی: متضاد و مخالف هستند.
لابد: ناچار، ناگزیر، به ناچار، مجبور
عجیب: شگفت آور، شگرف

چشمم افتاد: کنایه از نگاه کردم
وقار: آرامی، آهستگی، شکوه
می نگریست: نگاه می کرد
به نظر آمدن: کنایه از معلوم بودن
نور اندیشه: دارای آرایه اضافه استعاری (در اینجا اندیشه مثل چراغی است که نور دارد) که آرایه حس آمیزی هم می دهد.

نور اندیشه همچون آذرخش: تشبیه
آذرخش: صاعقه، برق
دل شب: دارای آرایه تشخیص، اضافه استعاری
عزیمت: رفتن، عازم شدن، سفر
پی بردن: کنایه از فهمیدن

بیش از حد: کنایه از خیلی زیاد بودن
مهر: محبت، مهربانی
روز و راز: دارای آرایه جناس ناهمسان اختلافی
فاش شدن: کنایه از معلوم و مشخص شدن
دریافتن: کنایه از فهمیدن

کارفرما: استاد، صاحبکار
لبریز: پُر
سر برنداشتن: کنایه از بلند نکردن
پانزده، هفت، بیست و دو، …: دارای تناسب
پاسخی نیافت: کنایه از نشنیدن
پاسخ نیافتن: دارای آرایه حس آمیزی

ماجرا: اتفاق
اهلی: خانگی، محلی، رام
تامل: اندیشیدن، فکر کردن
محتاج: نیازمند
یگانه: تنها
عالم: دنیا، جهان

همتا: مانند، مثل
زندگی یکنواخت بودن: کنایه از یک جور بودن
زندگی من چو خورشید خواهد درخشید: دارای آرایه تشبیه
طلوع: برآمدن خورشید از شرق
صدای پا: دارای آرایه تکرار
مرا به لانه فرو خواهد خزاند: کنایه از داخل شدن

صدای پای تو همچون نغمه موسیقی: دارای آرایه تشبیه
صبور: شکیبا، بردبار
نغمه: آواز، صدا
مالک: صاحب
گوشه چشم: کنایه از متوجه شدن، حواس
وداع: خداحافظی
آوخ: آه، وای، آوه، دریغ، دریغا، افسوس

اندوه بار: غمناک، ناراحت کننده
حیف: افسوس
سعادت: خوشبختی
مفتون: دلباخته، شیدا، شیفته، عاشق، فریفته، مجذوب
گل همچون شعله چراغ می درخشد: دارای آرایه تشبیه

فراغت: آسوده، راحتی، آسایش
باز یافتن: کنایه از دیدن
شب ها به ستارگان گوش فرار دادن: کنایه از نگاه کردن
سرور: شادمانی، خوشحالی
جان: مجاز از تمام وجود
تلخیص: خلاصه شده

معنی عبارات و قسمت های سخت و دشوار متن درس هفدهم فارسی نهم

بلافاصله نور اندیشه‌ای ذهنم را روشن کرد، همچون آذرخشی که در دل شب تاریک بدرخشد و ناگهان پرسیدم:
معنی: به سرعت یک فکری همچون نوری درخشان ذهن من را روشن کرد، مانند صاعقه‌ای گذرا که در میان تاریکی شب می‌ درخشد.

زندگی من یکنواخت است؛ ولی تو اگر مرا اهلی کنی، زندگی من چون خورشید خواهد درخشید
معنی: زندگی من یکرنگ، ساده و بدون تغییر است اما اگر تو من را اهلی و رام کنی زندگی من همچون آفتاب پر نور و درخشان خواهد شد

صدای پای دیگران مرا به لانه فرو خواهد خزاند؛ ولی صدای پای تو همچون نغمه موسیقی مرا از لانه بیرون خواهد کشید.
معنی: صدای پای غریبه‌ها من را به داخل لانه خواهد برد. اما صدای پای آشنای تو مثل آهنگی دوست داشتنی من را از لانه به بیرون خواهد آورد

آوخ که من خواهم گریست! آدم‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند، ولی تو نباید هرگز از یاد ببری که هرچه را اهلی کنی، همیشه مسئول آن خواهی بود.
معنی: افسوس که من خواهم گریست انسان‌ها این حقیقت را از یاد برده‌ اند اما تو هرگز نباید فراموش کنی که هر چیزی را که رام و اهلی می‌کنی همیشه مسئول و سرپرست آن خواهی بود. به هر حال تو مسئول گل خودت هستی.

چیزی که از وجود این شاهزاده، مرا تا این درجه مفتون خود می‌سازد، وفای او نسبت به گل است و این تصویر آن گل سرخ است که در وجود او، حتّی به هنگام خواب نیز همچون شعلۀ چراغ می‌درخشد
معنی: آن چیزی که از وجود این شاهزاده تا این اندازه مرا عاشق و شیفته خودش می‌کند وفاداری او نسبت به گل است و این تصویر آن گل سرخی است که در وجودش حتی موقع خواب نیز هم چون شعله یک چراغ می‌درخشد.

اگر تو گلی را دوست داشته باشی که در ستاره‌ای باشد، لطفی دارد که اگر شب هنگام به آسمان نگاه کنی، همۀ ستارگان شکفته خواهند بود.
معنی: اگر از تو روی عشق و علاقه و میل قلبی، گلی را دوست داشته باشی که در آسمان باشد، خیلی مورد پسند و خوب است که هنگام شب به آسمان نگاه کنی، چون تمام ستارگان آسمان را هم چون گل شکوفا و زیبا می‌بینی.

آرایه ها ادبی و زبانی مهم متن درس ۱۷ فارسی نهم

نرم و ملایم: مترادف و هم معنی
کشش و انتظار ایجاد کند: کنایه از ایجاد علاقه
هضم می کرد: کنایه از خوردن
دست برداشتن: کنایه از کنار کشیدن یا رها کردن
از کار افتادن: کنایه از خراب شدن
مرگ و زندگی: متضاد
مسئله مرگ و زندگی: کنایه از بسیار مهم بودن
چشمم افتاد: کنایه از نگاه کردم
به نظر آمدن: کنایه از معلوم بودن
ذهنم را روشن کرد: کنایه از متوجه شدم
نور اندیشه: اضافه استعاری (در اینجا اندیشه مثل چراغی است که نور دارد) که آرایه حس آمیزی هم دارد.
نور اندیشه همچون آذرخش: تشبیه
دل شب: تشخیص، اضافه استعاری
سرگرم: کنایه از مشغول بودن
پی بردن: کنایه از فهمیدن
روز و راز: جناس ناهمسان اختلافی
فاش شدن: کنایه از معلوم و مشخص شدن
دریافتن: کنایه از فهمیدن
سر برنداشتن: کنایه از بلند نکردن
زندگی من چون خورشید: تشبیه
پانزده، هفت، بیست و دو، …: تناسب
پاسخی نیافت: کنایه از نشنیدن
پاسخ نیافتن: حس آمیزی
زندگی یکنواخت بودن: کنایه از یک جور بودن
زندگی من چو خورشید خواهد درخشید: تشبیه
صدای پا: تکرار
مرا به لانه فرو خواهد خزاند: کنایه از داخل شدن
صدای پای تو همچون نغمه موسیقی: تشبیه
گوشه چشم: کنایه از متوجه شدن
از گوشهٔ چشم نگاه کردن: کنایه از نگاه غیر مستقیم و با احتیاط
گل همچون شعله چراغ می درخشد: شبیه
تصویر گل سرخ همچون شعلهٔ چراغ: تشبیه
باز یافتن: کنایه از دیدن
شب ها به ستارگان گوش فرار دادن: کنایه از نگاه کردن
جان: مجاز از تمام وجود
از کار فراغت یافتم: کنایه از اتمام کار
به ستارگان گوش فرادهم: حس‌آمیزی
ستارگان لبخند می‌زنند: تشخیص

خلاصه داستان شازده کوچولو برای انشا

نویسنده: آنتوان دوسنت اگزوپری

این خلاصه برای انشاء کاربرد دارد:

داستان با روایت خلبانی آغاز می‌شود که از دوران کودکی‌اش می‌گوید. او علاقه‌مند به نقاشی بود، اما چون بزرگ‌ترها نقاشی‌هایش را درک نمی‌کردند، از این کار دست کشید و به یادگیری خلبانی پرداخت.

یک روز، هواپیمای او در صحرای آفریقا دچار نقص فنی می‌شود. در آنجا با یک پسر کوچک که خودش را “شاهزاده کوچک” معرفی می‌کند، آشنا می‌شود.

شاهزاده کوچک داستان‌های جالبی از سفرهایش به سیاره‌های مختلف برای خلبان تعریف می‌کند. او توضیح می‌دهد که در یکی از سیارات با مردی آشنا شده که ستاره‌ها را می‌شمارد و به جمع‌آوری ثروت مشغول است، اما مالکیت او بر اموالش هیچ فایده‌ای برایش ندارد. پس از آن، شاهزاده به زمین می‌آید.

روی زمین با روباهی آشنا می‌شود. روباه به او می‌آموزد که «اهلی کردن» به معنای ایجاد علاقه و ارتباط است و این که وقتی کسی را اهلی می‌کنیم، در برابرش مسئولیت داریم. شاهزاده کوچک درمی‌یابد که گل او در دلش علاقه و وابستگی ایجاد کرده و برای او منحصر‌به‌فرد است، حتی اگر گل‌های بسیاری شبیه او وجود داشته باشند. او مسئولیت خود را در قبال گلش درک می‌کند.

پس از گذشت هشت روز، جیره آب خلبان تمام می‌شود، اما هنوز موفق به تعمیر هواپیمایش نشده است. روز بعد، او بالاخره هواپیما را تعمیر می‌کند و آماده بازگشت می‌شود. شاهزاده کوچک نیز تصمیم می‌گیرد به سیاره خود بازگردد. هنگام خداحافظی، شاهزاده به خلبان می‌گوید که اگر گلی را در یک ستاره دوست داشته باشی، هر شب که به آسمان نگاه کنی، ستاره‌ها همچون گل‌های درخشانی خواهند بود. او با این جمله ارزش عشق و وفاداری را به خلبان می‌آموزد.

شش سال بعد، خلبان که قلبش سرشار از عشق و محبت است، تصمیم می‌گیرد این داستان را که تا آن زمان برای کسی تعریف نکرده بود، بنویسد.

تاریخ ادبیات درس هفدهم فارسی نهم

سنت اگزوپری: آنتوان دو سنت اگزوپری، نویسندۀ معروف فرانسوی است (۱۹۴۴-۱۹۰۰). وی در جوانی به هوانوردی پرداخت. در جنگ جهانی دوم به خدمت ارتش درآمد و در جنگ، مفقودالاثر شد. اثر معروف او «شازده کوچولو» شرح دیدار شگفت با مسافری از یک سیارۀ خیالی است. دو کتاب دیگرش «زمین انسان‌ها» و «پرواز شبانه» نام دارد.

رابرت فیشر: استاد رشتۀ تعلیم و تربیت در دانشگاه برونل است که بر استفاده از داستان برای ارتقای فکر و یادگیری تأکید دارد.

شازده کوچولو: آنتوان دوسنت اگزوپری نویسندۀ این اثر در سال ۱۹۰۰ در شهر لیون، زاده شد. در چهارده سالگی یتیم شد و مسئولیت تأمین هزینۀ خانواده به دوش او افتاد. خدمت نظام را در نیروی هوایی گذراند و فن خلبانی و مکانیک آن را یاد گرفت و به خدمت ارتش درآمد. سنت اگزوپری بعد از تسلیم فرانسه به قوای آلمان، از آن کشور تبعید شد و به امریکا رفت و در آن کشور سه کتاب نوشت که شازده کوچولو یکی از آن سه است. سنت اگزوپری در یکی از پروازهایش گم شد و هرگز بازنگشت. شازده کوچولو پسرکی است اهل یک سیاره، که یک روز با گل سرخش قهر می‌کند و با پرواز پرنده‌های مهاجر به زمین می‌آید و دنبال دوست می‌گردد. در زمین با موجودات مختلف برخورد میکند و ماجراهایی برایش اتفاق می‌افتد.

توجه: برای مشاهده پاسخ سوالات درس هفدهم فارسی نهم، وارد لینک «جواب سوالات درس ۱۷ فارسی نهم» شوید.

قبلی: جواب سوالات درس شانزدهم آرزو فارسی نهم
معنی کلمات درس ۱۶ آرزو فارسی نهم
معنی کلمات روان خوانی بیت برک فارسی نهم
جواب درس ۱۵ آزاد فارسی نهم ادبیات بومی ۲
معنی شعر بود قدر تو افزون از ملایک فارسی نهم

توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی کتاب فارسی پایه نهم متوسطه اول ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله معنی لغات و آرایه های ادبی و زبانی متن درس ۱۷ هفدهم شازده کوچولو فارسی پایه نهم ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد و توانسته باشید تا از آن استفاده و بهره برده باشید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫۱۲ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × سه =