انشا در مورد پدر ✳️ زیباترین متن های انشاء درباره زحمت های پدر
چند متن انشاء مختلف با موضوع پدر به همراه مقدمه، بدنه و نتیجه گیری
انشا در مورد پدر: پدر چراغ خانه و قوت قلب من است. دستی مهربان و نگاهی پر از مهر، غرور خانه و عزت و اعتبار فرزندان، تکیه گاه مادر و پر از عشق و محبت. در ادامه با بخش انشا ماگرتا همراه ما باشید.
مطلب پیشنهادی: انشا در مورد چگونه به پدر و مادر خود احترام بگذاریم
انشا در مورد پدر قهرمان زندگی من
مقدمه: برنامه زندگی روی محور پدر می چرخد، ساعت خانه با مهر پدر می کوبد و هربار که بوی نان تازه به مشام می رسد پدر را می بینم که دست پر وارد می شود. پدر که باشد خیال همه راحت است و هیچ کس نگران نیست. دوست داشتن و نگاه کردن به روی پدر عبادت است. دستان خسته و پینه بسته اش را چون مهر بر پیشانی می گذارم و نماز عشق می خوانم. من به وجودت افتخار می کنم ای همه خوبی و وفا.
بدنه: روی تو را که می بینم شاد می شود دلم، کوک می شود کیفم، رو به راه می شود کارم، تو که باشی برنامه من و اهل خانه روی نظم است و همه به وظایف آشنایند. تو را که می بینم یاد خدا در من غوغا می کند و دست به آسمان بر می دارم و دعا می کنم و هزار هزار شکر که چون تویی را به من داده است. فرشته ای با دستان خسته و پینه بسته، پیشانی که از داغی آفتاب سوخته و حرف فراوان برای گفتن دارد.
پدر جانم روح خانه با حضور تو سبز است و بی تو خانه سوت و کور است. گاهی صدایی که بر سرم کشیده شود را نیز دوست می دارم. و تو را چون یک بت می پرستم.تو همه غرور من ، وجود من و نفس من و همه عمر منی که اگر نباشی بی تو من یک موجود بی روحم. ای همهی بود و نبودم. تو ریشه خانه و ستون محکمی که همانا تو اگر بلرزی و ضعیف شوی خانه فرو می ریزد. تو را چون بوی خوش گلها ، عطر نان تازه، شکوفه های بهار نارنج بهاری دوست می دارم و بر خود واجب می دانم که به تو احترام بگذارم.
نتیجه گیری: پدر رکن خانه است. روح بزرگ و پر از شکوه و اعتبار، موجب غرور اهل خانه و حامی فرزندان، هرکس بر پدر و مادر خویش احترام بگذارد دنیا و آخرت خویش را آباد کرده است. پدر را چون باران بهاری، گل های ناب اردیبهشتی دوست می دارم و برای سلامتی او دعا و تلاش می کنم.
انشاء با موضوع پدر با متن کوتاه و بلند
مقدمه: هر بار که به خرید می روم از او پول می گیرم، اگر خانه ای پدر ندارد پس از چه کسی پول می گیرد. وقتی مسافرتیم یک نفر هست که همه چیز با اوست. وقتی همه در فکر خویشند، او در فکر خانواده است. پدر که باشد درخت خانه سرسبز است و ریشه هایش استوار، حال گلها خوب و مادر هم مثل همیشه سرحال، بوی غذا همیشگی، چای تازه دم به راه است و آب خنک روی میز، پدر که باشد همه این موارد رو به راه است و عالی.خدا تو را همیشه سرحال و شاداب نگه بدارد پدر جانم.
بدنه: تو که از راه می رسی همه دورت جمع می شوند مانند چراغی که نور فراوان دارد. تو جلوه حضور خدا در خانه ایی، مانند خنکای سایه درخت در تابستان، یا نور گرم خورشید در یک روز سرد زمستانی که نیاز مبرم به نور است و یا ستاره ای که در آسمان می درخشد و می تابد. پدر چون نخ یک تسبیح همه را دور خود گرفته و همه به او احترام می گذارند. احترام به پدر و مادر واجب بوده و هر فرد باید برای ساختن دنیا و اخرت خود به ایشان احترام بگذارد.
پدر چون ناخدای کشتی زندگی است که همه خطرات را به جان خویش می خرد تا فرزندان و اهل خانه در آرامش و راحتی باشند. اگر او نباشد خانه لطفی ندارد و مهری در جمع اهالی خانه حاکم نیست. پدر جان از خدا می خواهم که همیشه سالم و تندرست باشی و ما به تو تکیه کنیم.
من با بودن تو روحم قوی و خودم سخت استوارم تا هیچ کس نتواند غرور مرا بشکند. تو از من به من نزدیک تری و هیج وقت از من جدا نیستی. ای همه خوبی و مهربانی و دلسوزی، دست پینه بسته تو دست و آینه خورشید است. من بر دستت بوسه می زنم و تو را بعد از خدا می پرستم. تو جلوه ناب عشق در آینه خانه هستی ای مهرت جاوید و نامت پایدار.
نتیجه گیری: پدر و مادر مانند دو بال پرواز هستند. از خدا می خواهم همیشه سالم و تندرست باشند تا من هم رو به راه باشم. پدر جان تو را چون نفس دوست دارم و برایت عاشقانههایم را می نویسم. تو بهترین و صمیمی ترین دوست من هستی که موجب افتخار من هستی.
همچنین بخوانید:
انشا در مورد معلم
و
انشا در مورد روز دختر
✅ به پایان انشا در مورد پدر رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.