انشا در مورد درخت ✳️ کوتاه و با مقدمه و نتیجه گیری
انشاء دانش آموزی و ساده روان در مورد درخت با مقدمه و نتیجه گیری و توصیفات زیبا
انشا در مورد درخت : روزی دانه ای بود و شاید هسته ای، از دست رهگذری به روی زمین، در کنار جوی آب افتاد. نرم نرم و اهسته از نم خاک تغذیه کرد و رو به خورشید ایستاد. حال او یک درخت تنومند است. برای دریافت اطلاعات بیشتر در ادامه با بخش انشا ماگرتا همراه ما باشید.
انشا پیشنهادی : انشا در مورد سفر به روستا
انشا در مورد درخت کوتاه
مقدمه : درخت تنومندی را که می بینید و گاهی هم از آن بالا می روید ابتدا یک نهالی کوچک بوده است. نهالی که از هسته ای بوده است. این هسته که در دل خاک جا ی می گیرد، برای شروع یک زندگی جدید رشد می کند.
کم کم از خاک تیره سر بر می آورد و با تمام کوچکی برای خورشید و رو به نور تعظیم می کند. حال او در حال طی مراحل بالندگی است، کم کم و به آرامی و اما پر از مهر و دوستی و عشق و سبزی.
بدنه: درخت تنومندی را که نگاه می کنید او در ابتدا یک دانه بوده است و در دل تاریکی خود بوده است که فکر جوانه زدن و رشد کردن به سرش زده است. دانه ای که سالها در کنجی افتاده بود و کسی نگاهش هم نمی کرد، حال دل به آب و خاک سپرد و پیوند عاشقی بست.
کم کم ذرات سیاه خاک را کنار زد و یک دفعه از دل خاک به دنیا سلام کرد. حال او نهالی کوچک اما سبز است که ریشه در خاک دارد، آرام آرام اما پیوسته به رشد خود ادامه داد، اما یک لحظه هم از پای ننشست. در حوالی خورشید بود و هر صبح به او سلام می کرد.
او آموخته بود که کسانی که به خورشید سلام می کنند می توانند در زندگی سرسبز و شاداب باشند. روزی که به خورشید سلام نکنند ریشه هایشان پوسیده شده و از بین خواهد رفت.
گروهی از درختان میوه می دهند و گروهی هم میوه نمی دهند. این درخت سالها زیر برف و باران و سرما و گرما تاب آورده و تنومند شده است. این همان نهال نورس است که ممکن است زیر سختی ها و دردها تاب آورده و بزرگ شده است.
نتیجه گیری: درخت موجب شادی و افزایش اکسیژن در طبیعت می گردد، پس بهتر است برای بهتر شدن شرایط طبیعت هر سال بر تعداد درختان افزوده شود. تا طبیعت شاد و سرحال بماند. از سوزاندن و بریدن درختان خود داری گردد و هر سال در روز درختکاری تعدادی اصله درخت کاشته شود.
انشا در مورد درخت و درختکاری
مقدمه: گرمای تابستان را که حس می کنم ،خیلی سریع به دنبال یک درخت می گردم، خود را در زیر سایه اش خنک می شوم و با خوشحالی می گویم خدایا شکرت که این درخت اینجا بود و من خنک شدم. چه قدر این درختان بی ادعا هستند و هیچ کس از سایه آنها بی نصیب نمی شود.
بدنه : چه قدر همه برگ هایش خاک گرفته اند و بی محابا شلاق باد می خورد. چه درخت تنومندی و چه برگهایی ، این درخت بزرگ زمانی نهالی نازک و بی برگ بوده است، چه سالهایی تحمل کرده است. چه قدر این درخت را دوست دارم و دلم برای آرامشش تنگ می شود.
چه برگ هایی که در بالاترین مکان قرار دارند، دستم به آنها نمی رسد. چه قدر این برگها غرور دارند. چه قدر به نور و خورشید نزدیک هستند. وقتی باران می بارد این برگها رقص نور دارند و چه عاشقانه در حوالی هم می رقصند. درخت تنومندی را که یاد دارم خاطرات اجدادم را هم را لای برگهایش جای داده است.
درخت موجودی بسیار ساکت و پر فایده است که تمام موجودات را تامین می کند. خودشان توقعی ندارند ولی همه زندگی می بخشند. درخت روزی دانه ای خاک گرفته بود که زیر پای رهگذران له می شد و گاهی اگر یکی از آنها شانسی می آورد و در مسیر آب قرار می گرفت، بخت به او روی آورده و زندگی جدید شروع شده است.
اینجاست که به این باور عمیق می رسم که خدا بخواهد همه چیز ممکن است. درختی ، دانه ای ، برگی، همه را به بلندترین مکان می رساند. درخت را که می بینم به شکوه خداوندی پی می برم که در حوالی من است.
چه روزگارانی بر این نهال گذشته که به این تنومندی رسیده است. درختان هم مانند انسانها خاستگاهی دارند، هر درختی بومی مکانی است. من هم بومی درگاه خدایم….
نتیجه گیری: درخت یک نعمت خداوند است که موجب تعادل در طبیعت می گردد، اگر درخت نباشد، خاک هم به مرور زمان از بین رفته و کم کم طبیعت هم روند طبیعی خود را از دست می دهد. بهتر است درخت را مانند جسم خود حفظ کنیم و از آزار رساندن به آنان خود داری کنیم. درخت مانند یک کودک نیاز به مراقبت دارد. از او مراقبت کنید.
انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد رنگین کمان
و
انشا در مورد چشمه
✅ به پایان انشا درباره درخت رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.
انشا را باید بیشتر می نوشت و این که اولش رو با درخت شروع نمی کرد اول به طور یک چیستان باید شروع می کرد