انشا در مورد آزاد سازی خرمشهر و عملیات بیت المقدس سوم خرداد
انشا در مورد فتح و آزادی خرمشهر در عملیات بیتالمقدس سوم خرداد
انشا درباره آزادسازی خرمشهر و سوم خرداد : برای مشاهده متن انشا درباره آزاد سازی و فتح خرمشهر در پی عملیات بیتالمقدس ۳ خرداد ۶۱ در ادامه با بخش انشا ماگرتا همراه ما باشید.
مطلب پیشنهادی: انشا در مورد دفاع مقدس
انشا با موضوع آزادسازی خرمشهر
مقدمه: از دیر باز سرداران و جنگاوران ایرانی در سطور قطور تاریخ ثابت کرده اند که جان و مال می دهند اما ذره ای از خاک وطن را به دشمن نمی دهند و اگر وجبی از دست رفته، از بی لیاقتی سردمداران و حاکمان بوده است. روزی که سردار چکمه پوش و بعثی قادسیه به کشور ما حمله کرد، به سربازانش دستور داده بود که پوتین از پای در نیاورید که ظرف سه روز به تهران خواهیم رسید. زهی خیال باطل که تاریخ ایران و ایرانی را خوب نخوانده بود و داستانهای مردانی چون آرش کمانگیر و آریو برزن را نشنیده بود. آری خرمشهر که تکه ای از قلب ایران و ایرانی بود، با مقاومت مردان و رزمندگان این خاک مقدس با قطره قطرهی خون آزاد شد.
بدنه : ایران اسلامی که تازه انقلاب کرده بود و در پی جمع نمودن مخالفان و برقراری روابط جهانی جدید بود و انتظار جنگ و ویرانی را نداشت، یک باره در شوک جنگ و حمله ارتش تا دندان مسلح عراق فرو رفت. سی ویک شهریور سال 1359 بود که ارتش عراق با حمایت غرب و بیشتر کشورهای غربی از چند ناحیه به سمت خاک ایران حملهور شد. صدام بهانهاش این بود که با ایران اختلافات مرزی دارد که تاکنون حل نشده است.
اما اصل موضوع چیز دیگری بود. این جنگ یک نبرد بزرگی بود که صدام حسین بعثی فقط مجری آن بود و دست های پشت صحنه دیگری در عملی شدن آن نقش عمده ای داشتند. مردم ایران که هیچ گونه آمادگی نظامی و روحی نداشتند، با دستور رهبر انقلاب حضرت آیت اله خمینی به سمت جبهه های سراسر کشور سرازیر شدند. مردمی که نه آموزش نظامی دیده بودند و نه سلاح خاصی داشتند. پیر و جوان، مجرد و متاهل، از هر قوم و قبیله ای که بودند، راهی جنوب و غرب ایران شدند.
جوانانی که برای رفتن به جبهه دست به شناسنامه ها بردند و نو دامادانی که عروس را در حجله گذاشتند و رفتند. ارتش عراق قصد داشت با کنترل خرمشهر بخش مهمی از اروند رود را در تصرف خود در آورد. لشگر زره پوش صدام با تمامی امکانات کم کم به شهر نزدیک می شد و درگیری ها بیشتر می شد. این لشگر با عبور از کارون جاده ارتباط خرمشهر با شهرهایی چون اهواز و آبادان را مسدود نموده و راه ارسال تسلیحات و کمک ها و امکانات مسدود شد. شهری با خانه های سوخته و مردمی که از خانه و کاشانه رفته اند. تنها ردپای چند سردار و سرباز جان نثار در شهر دیده می شد.
شهر پر از نخل های سربریده در خون و خاک پرپر، سقوط کرد. تانک ها و زره پوش ها رقص کنان به شهر سرازیر شدند. در کوچه پس کوچه های غم گرفته شهر نبردها تن به تن و با فاصله کوتاه بود. شهدایی که بر سر ناموس و آزادی جان دادند. حال چکمه پوشان در خیابانهای این شهر پا بر روی خون جوانان رقص و شادی می کنند، غافل از اینکه این مردم خونشان هم از دشمن انتقام می گیرد. خرمشهر حدود 578 روز در تسخیر صدام و ارتش خونخوارش بود.
این شهر پر از حادثه و جنگ و دلاوری در تاریخ 1361/3/3 با جان فشانی های ارتش و مردم و بسیج از ارتش بعث عراق باز پس گرفته شد و عملیات بیتالمقدس برای همیشه در تاریخ جنگ ماندگار شد. شاید این جمله که خرمشهر را خدا آزاد کرد، نشان دهنده این امر است که با توجه به قدرتمندی ارتش عراق و حمایت های جهان از این کشور، فقط نیروی غیب و اراده فوق بشری توانست به آزاد سازی این شهر کمک نماید. چه جوانانی که داغ بر دل خانواده ها گذاشتند و پرپر شدند. چه مادرانی که هنوز منتظر بازگشت فرزند خویش هستند.
نتیجه گیری: وطن پرستی از ایمان است. کسانی که به وطن و ناموس و خاک خویش احترام می گذارند، اجازه نمی دهند هیچ چشم ناپاکی به سمت این کشور نگاهی تند و با طمع داشته باشد، سرداران ایرانی چون همت و باکری و صیاد شیرازی در تمام روزهای جنگ پوتین از پای درنیاوردند تا خاک وطن از دست نرود. خاک این کشور آغشته به خون شهید است و مقدس. زنده باد ایرانی ، زنده باد خرمشهر، زنده باد ناموسم.
☑️ به پایان انشا در مورد آزاد سازی خرمشهر رسیدیم، اگر نظری درباره این موضوع زیبا داشتید حتما آن را از بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
انشاهای پیشنهادی:
انشا در مورد ایران وطن من است
انشا در مورد عید فطر
انشا در مورد چهره ای که هرگز فراموش نخواهم کرد