مطلب پیشنهادی :
ad
+
ادبیاتفرهنگ و هنر

جواب تمرینات درس دوم نگارش دهم صفحه ۳۳ ، ۳۴ ، ۳۵ ، ۳۶ و ۳۹

گام به گام پاسخ و حل پرسش های صفحه 33 ، 34 ، 35 ، 36 و 39 درس 2 دوم کتاب نگارش دهم

جواب تمرینات صفحه ۳۳ ، ۳۴ ، ۳۵ ، ۳۶ و ۳۹ درس ۲ دوم نگارش دهم ؛ در این نوشته از بخش آموزش و پرورش ماگرتا به پاسخ و جواب سوالات تمرین های کارگاه نوشتن صفحه 33 ، 34 ، 35 و 36 و مثل نویسی و گسترش ضرب المثل های صفحه 39 درس 2 دوم عینک نوشتن کتاب نگارش دهم متوسطه دوم پرداخته ایم. در ادامه با ما همراه باشید.

همچنین بخوانید: جواب تمرین های درس اول نگارش دهم

پاسخ تمرین های صفحه ۳۳ ، ۳۴ ، ۳۵ ، ۳۶ و ۳۹ درس ۲ دوم نگارش دهم
پاسخ تمرین های صفحه ۳۳ ، ۳۴ ، ۳۵ ، ۳۶ و ۳۹ درس ۲ دوم نگارش دهم

جواب تمرینات کارگاه نوشتن صفحه ۳۳ ، ۳۴ ، ۳۵ و ۳۶ درس دوم نگارش دهم

1) نوشته های زیر را بخوانید و فضای حاکم بر آنها (عینی و ذهنی) را مشخص و درباره پاسخ خود استدلال کنید.

پاسخ متن یک : فضای حاکم بر این نوشته فضای عینی است. زیرا صحبت از قفس، دیوارِ فاصله و تنبلی است و از توصیفات محسوس بهره گرفته است. مانند: داخل قفس برایش درخت کاشتند و … ولی آخر ذهنی است.

پاسخ متن دو : فضای حاکم بر این نوشته نیز فضای عینی است. زیرا صحبت از کلاغ، ماشین، همسایه، دانه های باران و … است.

پاسخ متن سه : فضای حاکم بر این نوشته نیز فضای عینی است، زیرا صحبت از نردبان، گاو، نخل، برگ ها، کوچه ها و … است.

پاسخ متن چهار : فضای حاکم بر این نوشته ذهنی است. زیرا نویسنده با خود نجوا می کند و اندیشه خود را به خیال می سپارد و …

2) موضوعی را انتخاب کنید و با توجه به محتوای درس، درباره آن، متنی بنویسید.

موضوع: خرگوش ها

خرگوش های کوچک دوتایی ناگهان از خواب جستند. گوش هایشان راست شد، چشمانشان برقی زد و لرزشی زیر پوست نره تنشان راه یافت. از بیرون صدایی شنیده بودند: از بالای سوراخ، کلوخی به درون افتاده بود. قلبشان تند تند میزد و صدای آن نوک | سوراخ میپیچید، نفس نفس میزدند. خطری را نزدیک خود حس می کردند، مادرشان نبود و تنهایی بیشتر، آنها را می ترساند – یک بار دیگر صدایی به گوششان رسید. انگار برفها زیر پای کسی فشرده می شد. آنها یخ کرده بودند و از ترس خود را به انتهای لانه می فشردند.

جواب مثل نویسی و گسترش ضرب المثل صفحه 39 درس دوم نگارش دهم

مثل های زیر را بخوانید، سپس یکی را انتخاب کنید و آن را گسترش دهید.

  • از تو حرکت از خدا برکت.
  • آب که یک جا ماند، می گندد.
  • کار نیکو کردن از پُر کردن است.
  • بادآورده را باد می برد.
  • تو نیکی می کن و در دجله انداز.

گسترش ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت

روزی مردی از دیگران شنیده بود که خدا روزی رسان است و روزی همه بندگانش را می رساندT به همین دلیل به مسجد رفته و تصمیم گرفت که به عبادت بپردازد تا خدا روزی او را برساند، او تا ظهر هنگام مشغول عبادت شد، اما هرچه منتظر شد روزی و غذایی که انتظار آن را داشت دریافت نکرد، تا شب هم صبر کرد اما چیزی دریافت نکرد.

آخر شب مردی به مسجد آمد و در تاریکی مشغول غذا خوردن شد، پس مرد ساده لوح سرفه ای کرد تا آن مرد متوجه او شده و به او غذا تعارف کند، بعد از سرفه آن مرد به او تعارف کرد و شروع به خوردن کردند تا سیر شدند و سپس مرد ساده داستانش را تعریف کرد و مرد دیگری به او گفت: آیا اگر تو سرفه نمی کردی من متوجه تو میشدم و به تو تعارف می کردم؟ آری درست است خدا روزی رسان است اما تو هم باید کاری انجام دهی، به عبارت دیگر از تو حرکت از خدا برکت.

گسترش ضرب المثل آب که یک جا ماند می گندد

در گوشه ایی از این دنیا پادشاهی جاهل و مستبد حکم فرمایی می کرد که به اهالی شهر زور می گفت و ان ها را تحت فشار می گذاشت و آب قنات را جیره بندی کرده بود و مردم از کم ابی قصد ترک شهر و خانه هایشان کردند و پادشاه به نوبه ی خود قصد ذخیره کردن آب را داشت .گذشت و گذشت تا اینکه شهر از مردم خالی شد و آب قنات پر شد. پادشاه که تک و تنها مانده بود با تعداد کمی خدمتکار در حالی که مخزن های قنات سر ریز شده بودند اما همین که قصد خوردن از اب قنات شد متوجه شد که آب مزه و رنگ و بوی بسیاری بدی داشت. بسیار خشمگین شد و فریاد ها سر می داد. مشاور اعظم را صدا زد تا به پیش پادشاه برود و پادشاه از او علت این اتفاق پرسید، مشاور با ترس و لرز فراوران گفت آب که یک جا ماند می گندد. آب باید جاری باشد.

پادشاه ان لحظه از ظلمی که به مردم شهر کرد بسیار پشیمان شد و با درد و غم فراوان در اوج تنهایی روح از بدنش خارج شد و به آسمان ها رفت .از این مثل اینگونه نتیجه می گیریم که انسان ها نیز باید مانند آب جاری باشند و حرکت کنند و در مسیر زندگی هرگز هیچ انسانی با یکجا ماندن و گوشه نشینی به توفیق نرسیده است و همینطور می توان مثال زد که انسان باید دست به راه های مختلف بزنند تا مسیر حقیقی زندگی خود را پیدا کنند. هیچ کس تا بحال پیدا نشده است که با گوشه نشینی روزی خود را بدست آورده باشد و یا غذا و خوراکش تهیه شده است. بیاییم مانند آب جاری شویم یا در این مسیر به آب دریا می رسیم یا در عمق دره می رسیم. آب دریا به کمال می رسد یا آب دره به یک جایی می رسد و می گندد.

این ضرب المثل را برای هر چیزی به کار می برند که حالت نو و تازگی خود را از دست داده و بی قدر و بی ارزش شده است. انسان بی تحرک مانند آب راکد است؛ می گندد و از بین می رود. پس باید همیشه در جنب و جوش و تکاپو باشد. سکون و بی تحرکی موجب فساد است.

گسترش ضرب المثل نیکو کردن از پر کردن است

روزی روزگاری در پشت کوه های بلند آذربایجان علی بن مجدالدین از پدری به نام عبدالله و مادری به نام آمنه متولد شد. علی پسری بازیگوش و نافرمان بود و تمام روز خود را به آزار و اذیت دیگران, سپری میکرد و نصیحت های خانواده اش در او اثری نداشت. در یکی از روزهای بسیار گرم تابستان علی چوپانی را دید که به تنهایی گله ای که از ده ها میش بزرگ تشکیل شده بود را, به تنهایی به سمت آغل هدایت میکرد و در نزدیکی آغل آنها را روی دست میگرفت و به داخل می برد. این صحنه که هم علی را به خنده انداخته بود, و هم باعث شده بود کنجکاوی او تحریک شود, باعث شد به سمت جوان رفته و از او سوالی را بپرسد.

علی به نزدیکی در آغل رفت و با طعنه به چوپان گفت: موجود ضعیف و لاغری چون تو چگونه میتواند کار مردان جنگی ورزیده را انجام دهد, نکند گوشت میش های تو از پنبه است و یا آنها پر در می آورند و همچون فرشته ها پرواز کنان به آغل میروند. چوپان با آرامش سری تکان داد و گفت: تو چگونه تمام روز را میتوانی به تمسخر دیگران بپردازی, نکند در دهان تو هم به جای زبان ماری با نیش زهراگین وول میخورد.

علی که اینبار فکر کرد چوپان اورا فردی حاضر جواب میداند با غرور گفت: من سالهاست که بارها و بارها این کار را انجام میدهم و برای من بسیار آسان شده است. تمسخر دیگران زحمتی برای من ندارد. جوان با لبخند گفت: پس برای من هم که از کودکی شبانی کرده و هرروز این کار را انجام میدهم, بلند کردن و هدایت چند میش بسیار آسان است. اما چه خوب است نتیجه کار نیک را با پرکردن بیابی.

گسترش ضرب المثل بادآورده را باد می برد

در زمان سلطنت خسرو پرویز بین ایرانیان و روم جنگی شکل گرفت، که در این جنگ ایرانی ها پیروز شدند و قسطنطنیه پایتخت روم به محاصره ارتش ایران درآمد و سقوط آن نزدیک شد. بعد از آن مردم فردی را به نام هرقل به پادشاهی برگزیدند. هرقل چون پایتخت را در خطر می دید دستور داد که خزانه جواهرات روم را در چهار کشتی بزرگ نهادند تا از راه دریا به اسکندریه منتقل سازند تا چنانچه پایتخت سقوط کند، گنجینه رو به دست ایرانیان نیفتد.

آنها این کار را کردند ولی کشتی ها هنوز مقداری در مسیر دریای مدیترانه نرفته بودند که ناگهان باد مخالف وزید و چون کشتی ها در آن زمان با باد حرکت می کردند، هرچه ملاحان تلاش کردند نتوانستند کشتی ها را به سمت اسکندریه حرکت دهند و کشتی ها به سمت سواحل شرقی مدیترانه که در تصرف ایرانیان بود، رفت و کشتی ها به تصرف ایرانی ها در آمد.

ایرانیان خوشحال شدند و خزائن را به تیسفون پایتخت ساسانی فرستادند. خسرو پرویز خوشحال شده و چون این گنج در اثر تغییر مسیر باد به دست ایرانیان افتاده بود خسرو پرویز آنرا گنج بادآورده نام نهاد. از همین جا متوجه می شویم که چگونه ضرب المثل باد آورده را باد می برد ساخته شده است.

گسترش ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

غرق در خیالات خود از کوچه ای می گذشتم. دیدم خانم جوانی با نگرانی توام با وسواسی غریب این طرف و آن طرف کوچه را جست و جو می کند. جلوتر که آمدم، دیدم دختر خاله ام است که از شدت ناراحتی رنگش پریده، ماجرا را جویا شدم، معلوم شد چک ده هزار تومانی را که قرار بود با آن خرید کند و شام شب را فراهم کند گم کرده است.

همراه او تمام کوچه را به دنبال پول گشتم و هر چه گشتیم کمتر جستیم. در نهایت، مبلغ گم کرده او را به او دادم و به جست و جو پایان دادم. فردای آن روز، دوباره از آن کوچه گذشتم. در کنار خاک روبه های کنار جوی کوچه چیزی توجه مرا به خود جلب کرد؛ چک پنجاه هزار تومانی بود. این ماجرا همیشه مرا به یاد مَثَل «تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز» می اندازد.

همچنین بخوانید: جواب کارگاه نوشتن و مثل نویسی درس هشتم نگارش دهم

توجه: شما دانش آموزان عزیز پایه دهم متوسطه دوم اگر می خواهید به راحتی به جواب های نگارش فارسی 1 پایه دهم رشته های نظری دسترسی داشته باشید، تنها کافیه جواب درس مورد نظرتان را به همراه عبارت « ماگرتا » در گوگل جست و جو کنید.

در این مقاله جواب سوالات تمرینات درس 2 دوم عینک نوشتن نگارش 1 پایه دهم متوسطه دوم را به صورت کامل بررسی کردیم، شما دانش آموزان عزیز می توانید از قسمت دیدگاه، نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫9 دیدگاه ها

  1. سلام خیلی ممنون بابت سایت و مطالبتون.
    اما یه سوال: طرف ده تمن کمک کرد
    پنجاه تمن گوشه خیابون پیدا کرد
    اون پنجاه تمن مگ مال یه بنده خدای دیگه نبوده؟؟😂💔

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − هفت =