ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی شعر خاک آزادگان درس یازدهم فارسی دهم + آرایه ها

معنی واژگان و قلمرو ادبی و زبانی شعر خاک آزادگان درس 11 یازدهم کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم

معنی شعر خاک آزادگان درس یازدهم فارسی دهم ؛ در این مقاله معنی و آرایه های ادبی و زبانی شعر درس ۱۱ یازدهم خاک آزادگان صفحه ۸۲ کتاب ادبیات فارسی دهم انسانی ، تجربی ، ریاضی و هنرستان متوسطه دوم را قرار داده ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.

همچنین بخوانید: جواب قلمرو زبانی ، ادبی و فکری درس یازدهم فارسی دهم

معنی شعر خاک آزادگان درس یازدهم فارسی دهم
معنی شعر خاک آزادگان درس یازدهم فارسی دهم

معنی و آرایه های شعر خاک آزادگان درس 11 ادبیات فارسی دهم

قالب: غزل (چامه) اجتماعی
وزن: ت تن تن ت تن تن ت تن تن ت تن تن (مختص رشته انسانی)

به خون، گَر کِشی خاک من، دشمن من / بجوشد گُل اندر گُل از گلشن من

معنی: ای دشمن من ! اگر بخواهی خاک (سرزمین) من را به خون بکشی باز دوباره از باغ و گلزار من گل می روید.

آرایه های ادبی: خاک: مجاز از سرزمین
به خون کشیدن: کنایه از کشتن و نابود کردن
گل: استعاره از جوانان جانباز
گل اندر گل: کنایه از فراوان
خاک، گل، گلشن: تناسب
واج آرایی «گ»
گلشن: استعاره از میهن یا گور
گل بجوشد: استعاره پنهان

آرایه های زبانی: گر: اگر
گلشن: گلخانه، گلستان، گلزار

تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی / جدا سازی ای خصم، سر از تن من

معنی: اگر مرا تیر باران کنی و بدنم را بسوزانی و یا با تیر مرا هدف بگیری، ای دشمن حتی اگر سر از تن من جدا کنی.

آرایه های ادبی: سوختن: کنایه از نابود کردن
بسوزی، بدوزی: جناس
سر از تن جدا ساختن: کنایه از کشتن
تن، من: جناس
سر، تن: تناسب
موقوف المعانی: با بیت بعدی هم معنی است

آرایه های زبانی: سوختن: سوزاندن (بن ماضی: سوخت، بن مضارع: سوز)
به تیرم بدوزی: جهش ضمیر
به تیر دوختن: تیر زدن (بن ماضی: دوخت، بن مضارع: دوز)
خصم: دشمن
به تیرم بدوزی: جهش ضمیر (من را با تیر بدوزی)

کجا می‌توانی، ز قلبم رُبایی / تو عشق میان من و میهن من؟

معنی: هرگز نمیتوانی عشق میان من و میهنم را از من بربایی و بگیری (از بین ببری)

آرایه های ادبی: واژه آرایی: من
واج آرایی «ن»

آرایه های زبانی: کجا: چگونه
ربودن: دزدیدن، سریع گرفتن (بن ماضی: ربود، بن مضارع: ربا)
پرسش انکاری

من ایرانی‌ام آرمانم شهادت / تجلّیِ هستی است، جان کندن من

معنی: من ایرانی هستم و آرزوی من شهادت است. مرگ من باعث زندگی دوباره است. (به زندگی و جاودانگی راستین دست می‌یابم.)

آرایه های ادبی: جان کندن: کنایه از درگذشتن و مردن
واج آرایی «ن»

آرایه های زبانی: آرمان: آرزو، عقیده
تجلی: جلوه گری

مپندار این شعله، افسرده گردد / که بعد از من افروزد از مَدفَن من

معنی: گمان نکن که عشق میان من و میهنم آتشی است که از بین می‌رود؛ زیرا پس از من از گور من زبانه خواهد کشید.

آرایه های ادبی: شعله: استعاره از عشق به میهن
افسرد، افروخت: تضاد
واژه آرایی: من، از

آرایه های زبانی: پنداشتن: تصور کردن (بن ماضی: پنداشت، بن مضارع: پندار)
افسردن: سرد شدن، خاموش شدن، یخ بستن (بن ماضی: افسرد، بن مضارع: افسر)
افروختن: روشن شدن (بن ماضی: افروخت، بن مضارع: افروز)
مدفن: جای دفن، گور

نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش / بتازد به نیرنگ تو، تو سن من

معنی: نه با تو صلح و سازش می‌کنم و نه از تو خواهش و تمنا خواهم کرد، بلکه این روح نا آرام من بر حیله و نیرنگ تو خواهد تاخت.

آرایه های ادبی: توسن: استعاره از هستی من یا میهن من
واج آرایی «ن»

آرایه های زبانی: سازش: کنار آمدن، آشتی
تکریم: گرامی‌داشت
خواهش: درخواست و التماس
تاختن: حمله کردن (بن ماضی: تاخت، بن مضارع: تاز)
نیرنگ: فریب
توسن: اسب سرکش، متضاد رام

کنون رودِ خلق است، دریای جوشان / همه خوشۀ خشم شد خرمن من

معنی: مردمی که مانند رود بودند اکنون مانند دریای جوشان شده اند و همۀ هستی من از خشم تو آکنده شده است.

آرایه های ادبی: رود خلق: اضافه تشبیهی
رود خلق، دریای جوشان است: تشبیه، اغراق
خرمن: استعاره از هستی
خوشه خشم: اضافه تشبیهی
خرمن من خوشه خشم شد: تشبیه، کنایه از افزایش و گسترش یافتن
واج آرایی «خ»

آرایه های زبانی: خلق: آفریده، مردم
خرمن: توده غلّه دروشده

من آزاده از خاکِ آزادگانم / گل صبر، می‌پرورد دامن من

معنی: من آزاده‌ای از سرزمین آزادگان (ایران) هستم. صبر و بردباری را مثل گلی پرورش می‌دهم و همیشه صبور خواهم بود.

آرایه های ادبی: خاک: مجاز از سرزمین
گل صبر: اضافه تشبیهی
دامن: استعاره از هستی

آرایه های زبانی: آزاده: ایرانی، آزادمرد، کسی که از اسارت بازمی‌گردد
پروردن: پروراندن (بن ماضی: پرورد، بن مضارع: پرور)

جز از جامِ توحید، هرگز ننوشم / زنی گر به تیغ ستم گردن من

معنی: حتی اگر با شمشیر ستم گردن مرا بزنی، من فقط خداوند را می‌پرستم و یکتاپرستم می‌مانم.

آرایه های ادبی: جام: مجاز از نوشیدنی
جام توحید: اضافه تشبیهی
تیغ ستم: اضافه تشبیهی یا اضافه اقترانی
گردن زدن: کنایه از کشتن
واج آرایی «ن»

آرایه های زبانی: توحید: یکتاپرستی

همچنین بخوانید: معنی گنج حکمت یک گام فراتر فارسی دهم

توجه: شما دانش آموز پایه دهم رشته های نظری ریاضی ، تجربی و انسانی می توانید برای دسترسی سریع و آسان تر به معنی کلمات و جواب سوالات تمرین درس های کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم ، در انتهای عنوان خود عبارت «ماگرتا» را نیز در گوگل جستجو کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله معنی و آرایه های ادبی و زبانی شعر خاک آزادگان درس یازدهم ادبیات فارسی دهم ؛ برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. سوالات خود را در بخش نظرات بیان کنید. 😉

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫46 دیدگاه ها

  1. جام توحید اضافه استعاری است یعنی توحید مانند شرایی در جام است و جام مجاز نیست، جمله نمی گوید حز جام توحید را نمی نوشم می گوید از جام توحید نمی نوشم که می شه این طور گسترشش داد: جز از جامی که شراب توحید در ان است نمی نوشم

  2. سلام وقتتون بخیر 🌝✨
    این درس راجب شیوه بلاغی هستش در متن شعر هم چندین شیوه بلاغی وجود داره که اینجا ذکر نشده
    و لطفاً تعداد جمله ها و مفهوم هر ببین رو هم اضافه کنید ممنون♥️

  3. عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بهترین سایت برای تمام دروس و برای تمام دوره ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − 13 =