مطلب پیشنهادی :
ad
+
فرهنگ و هنر

معنی درس های عربی هشتم PDF + گام به گام عربی پایه 8

ترجمه و معنی تمام درس های کتاب عربی پایه و کلاس هشتم - 8 دوره اول متوسطه دبیرستان

معنی درس های عربی هشتم ؛ امروز در این مقاله از بخش فرهنگ و هنر ماگرتا قصد داریم تا تمام معانی و ترجمه های دروس کتاب عربی پایه 8 دبیرستان را به همراه فایل پی دی اف آن را برای شما دانش آموزان عزیز پایه هشتم دوره اول متوسطه قرار دهیم. در ادامه برای مشاهده و دانلود فایل PDF گام به گام معنی تمام درس های کتاب عربی هشتم ، با ما همراه باشید.

همچنین پیشنهاد میکنیم که مطلب معنی تمام شعرهای کتاب فارسی پایه هشتم را مشاهده کنید.

گام به گام معنی تمام درس های عربی پایه هشتم - 8
گام به گام معنی تمام درس های عربی پایه هشتم – 8

دانلود PDF گام به گام معنی درس های عربی پایه هشتم

برای دانلود و دریافت فایل پی دی اف – PDF تمام معنی شعرهای کتاب عربی پایه هشتم – 8 ، بر روی لینک زیر کلیک کنید.


ترجمه و معنی متن تمام درس های کتاب عربی پایه 8


معنی متن درس اول عربی پایه هشتم

السلام عليكم أيها الطلاب
سلام بر شما باد دانش آموزان (دانش آموزان سلام علیکم)

أهلا و سهلا في الصف الثامن
خوش آمدید به کلاس هشتم كيف حالكم؟: حال شما چطوراست (چطورید)

السنة الدراسية الجديدة مبروكة
سال تحصیلی جدید مبارک

الحمد لله لأنكم قادرون على فهم العبارات البسيطة
سپاس خدا را زیرا که شما قادر بر فهمیدن عبارات ساده هستید

معنی متن درس دوم عربی پایه 8

الحمد لله رب العالمین و الأننا نجحنا في السنة الماضية
سپاس ازآن خداوند جهانیان است. زیرا که ما در سال گذشته موفق شدیم.(قبول شدیم)

و قادرون على قراءة العبارات و النصوص العربية البسيطة
قادر به خواندن عبارت ها و متون ساده عربی هستیم

نحن بحاجة إلى تعلم اللغة العربية، لأنها تتم ديننا، و اللغة الفارسية مخلوطة بها كثيرة
ما به یادگرفتن زبان عربی نیازمندیم، زیراکه عربی زبان دین ما است وزبان فارسی با آن بسیار آمیخته است

إن اللعة العربية من اللغات العالمية
همانا زبان عربی از زبان های جهانی (بین المللى) است

القرآن و الأحاديث بلسان عربي مبين
قرآن واحادیث به زبان روشن (آشکا) عربی است

العينية من اللغات الرسمية في منظمة الأمم المتحدة
عربی از زبان های رسمی در سازمان ملل متحد است

الإيرانيون ځدموا اللغة العربية كثيرة
ایرانیان به زبان عربی بسیار خدمت کردند

الفيروزآبادی » گتب معجمة في اللغة العربية اشمه «القاموس المحيط»
فیروزآبادی لغتنامه ای به زبان عربی نوشت . اسم آن (قاموس المحیط) است

و«سيبويه» كتب أول كتاب كامل في قواعد اللغة العربية اشمه «الکتاب»
و(سیبویه) اولین کتاب کاملی در(باره) قواعد زبان عربی نوشت. نامش (الكتاب) است

أكثر أسماء الأولاد والبنات في العالم الإسلامى عربى
بیشتر نام های پسران و دختران در جهان اسلامی عربی است

الكلمات العربية، كثيرة في الفارسية و هذا بسبب احترام الإيرانيين للممة القرآني
واژه های عربی در فارسی زیاد است و این به خاطر احترام ایرانیان به زبان قرآن است

أنا أعرف معنی کلمات كثيرة و أذگر گل کلمات السنة الماضية
من معنی واژه های بسیاری را می شناسم (می دانم) وهمه کلمات سال پیش را یاد می آورم

و أقدر على قراءة الصوص البسيطة
وقادرهستم بر خواندن متن های ساده

جاء في المثال العلم في الصغر كالنقش في الحجر»
در مثل ها آمده است (علم درکوچکی مانند نقش برسنگ است)

يا أخي، أأنت تعرف معنی کلمات الكتاب الأول أيضا؟
ای بردارم، آیا معنی کلمات کتاب اول را می دانی؟

يا أختي، أ أن تفهمين معنى الآيات والأحاديث النملة؟
ای خواهرم، آیا معنی آیات و احادیث آسان را می دانی؟

معنی متن درس سوم عربی پایه هشتم

دخل المدير التنف و قال: درس اليوم حول مهنة المستقبل
معلم داخل (وارد) کلاس شد وگفت: درس امروزدرباره شغل آینده است

فسأل أي مهنة تحب؟
سپس پرسید: چه شغلی را دوست داری؟

صادق: أنا أبي الراقة. إنها عمل مهم لتقدم البلاد. سوف أصیژ مندسة زراعية
صادق: من کشاورزی را دوست می دارم. زیرا آن کاری مهم برای پیشرفت کشورهاست. مهندس کشاورزی خواهم شد

ناصر: أنا أو بيع الكتب؛ لاين الكثب گنوژ. و قال رسول الله عنها: الكتب بساتين العلماء
ناصر: من کتابفروشی رادوست می دارم. زیرا کتاب ها گنج هایی هستند ورسول الله (ص) فرموده اند: کتاب ها بوستان های دانشمندان (علما) است

قاسم: أصير مخترعة و سوف أضغ جواط جديدة
قاسم: مخترع خواهم شد واختراع من تلفن همراه (موبایلی) جدیدی است

منصور: أنا أحب الرياضة. أنا لاعب ممتاز في كرة القدم
منصور:من ورزش را دوست دارم. من بازیکنی ممتازدرفوتبال هستم

أمين: أنا أحب طب العيون. سوف أصير طبيبا لخدمة الناس
أمين: من چشم پزشکی را دوست دارم. برای خدمت به مردم پزشکی خواهم شد

الطلاب دگروا أصحاب المهن گالمدرس و الخباز و الشرطى و الحلواني و البائع و الممرض و الداير و غيرهم
دانش آموزان صاحبان شغل ها رامانند: معلم ونانوا و پلیس وشیرینی فروش و فروشنده و پرستار و آهنگر وغير آن ها راذکرکردند(برشمردند)

المدرس: ما هو هدفكم من انتخاب الشغل؟
معلم: هدف شما از انتخاب شغل چیست؟

عارف: خدمة الناس. لأن كل واحد منا بحاجة إلى الآخرين
عارف: خدمت به مردم زیرا هریک از ما به دیگران نیازمندیم

المدرس: أى شغل مهم؟
معلم: کدام شغل مهم است؟

حامد: کل مهنة و البلاد بحاجة إلى كل المهن
حامد:هرشغلی مهم هست و کشورها به همه ی شغل ها نیازمند هستند

المدر: علينا باحترام كل المقن
باید به همه شغل ها احترام بگذاریم. (معلم: برما لازم است به همه ی شغل ها احترام بگذاریم)

قال رسول الله : خير الناس أنفعهم للناس
رسول الله (ص) فرمودند: (بهترین مردم سودمندترینشان برای مردم است.)

معنی متن درس چهارم عربی پایه 8

كان في صغير مع أمه في قرية
اسب کوچکی با مادرش در روستایی بود

قالت أم القربي لولدها
مادراسب به فرزندش (پسرش) گفت:

تحث تعيش مع الإنساني و تخمه
ما همراه با انسان (آدمی) زندگی می کنیم و به او خدمت می کنیم

إذا أطلب منك حمل هذه الحقيبة إلى القرية المجاورة
بنابراین از تو می خواهم این کیف رابه روستای همسایه (مجاور) ببری

هو يحمل الحقيبة و يذهب إلى القرية المجاورة
اوكيف را می برد و به روستای مجاور می رود

في طريقه يشاهد تقرأ
در راه رودخانه ای را می بیند

يخاف الفرس و يسأل بقرة واقفة جنب الهر
اسب می ترسد وازگاو ماده ای که در کنار رودخانه ایستاده است می پرسد:

هل أقدر على القبور؟
آیا می توانم رد بشوم (آیا قادر به عبور کردن هستم؟)

البقرة تقول : «نعم؛ ليس الله عميقا»
گاو ماده می گوید: بله، رودخانه عمیق نیست

شمع سنجاب گلامهما و يقول
سنجاب سخنشان (سخن آن دو) را می شنود ومی گوید :

الاء أيها القير الغير، أن تغرق في الماء
خیر، ای اسب کوچک، تودرآب غرق خواهی شد

هذا النهر عميق جدا. عليك بالرجوع أتفقه؟
این رودخانه بسیار عمیقی است باید برگردی (برتولازم است برگردی) آیا می فهمی؟

ولد الفرس يسمع كلام الحيوانيين و يقول في نفسه:
فرزند اسب سخن بین دوحیوان را می شنود و با خودش می گوید:

ماذا أفعل يا إلهی؟
ای خدای من!چه کار کنم؟

يرجع إلى والدته و يبحث عن الحل
پس به پیش مادرش برمی گردد و دنبال راه حل می گردد

الأمم تأئه: «لماذا رجعت؟!
مادر از او می پرسد: برای چه برگشتی؟

شرح القير القصة و تسمع الأمم گلامه
اسب داستان را توضیح (شرح) می دهد و مادر سخنش را می شنود

الأم تسأل ولدها: ما هو رأیک؟
مادر از فرزندش می پرسد:نظر تو چیست؟

أتقدر على العبور أم لا؟
آیا می توانی عبوری کنی؟ یا نه؟

من يصدق؟ و من يكذب؟
چه کسی راست می گوید؟ و چه کسی دروغ می گوید؟

ما أجاب الفرس الغير عن سؤالها
اسب کوچک به سئوالش پاسخ نداد

لكنه قال بعد دقيقتين:
ولى اوبعدازد ودقیقه گفت:

البقره تصدق و النجا يصدق أيضا البقرة كبيرة و الشجاب صغير کل منهما يقول رأيه. فهم الموضوع
گاو ماده راست می گوید وهمچنین سنجاب راست می گوید گاو بزرگ است وسنجاب کوچک.هر یک از آنان نظرش را می گوید. موضوع را فهمیدم

يفهم القرين الصغير كلام أمه و يذهب إلى النهر و يشاهد البقرة و الشنجاب مشغولين بالجدل
اسب کوچک سخن مادرش را می فهمد وبه رودخانه می رود و گاو وسنجاب را درحال بحث (مشغول به جر و بحث) می بیند

البقرة: «أنا أصدق و أنت تكذب»
گاو: من راست می گویم وتودروغ می گویی

الشنجاب: «لا، أنا أصدق و أنت تكذبین»
سنجاب: من راست می گویم وتودروغ می گویی

يعبر القير ذلك التهر بشهوة ثم يرجع ويفرح للتجربة الجديدة.:
اسب از آن رودخانه عبور به آسانی می کند سپس برمی گردد وبخاطر تجربه جدید خوشحال می شود

تفکر ساعة خير من عبادة سبعين سنة
رسول الله صل الله عليه وسلم: یک ساعت فکر کردن بهتر ازهفتادسال عبادت است.

معنی متن درس پنجم عربی پایه هشتم

«أشرین» طالب في الصف الثاني المتوط أسرين
دانش آموز کلاس دوم متوسطه است

هي جاء من «سنندج» إلى «طهران»
او از سندج به تهران آمده است

هي طالبة جديدة في المدرسة
او دانش آموز جدیدی در مدرسه است

و بقيت مدة أسبوعين وحيدة
ومدت دوهفته تنها باقی ماند

في الأشبوع الثالث في يوم الشبت جاءت إليها إحدى زميلاتها باسم «آیلار»
درهفته سوم در روز شنبه یکی از هم کلاسی هایش به نام آیلار به نزدش آمد

وبدأت بالحوار معها في ساحة المدرسة
ودر حیاط مدرسه با او شروع به گفتگو کرد

الحوار بين الطالبتين «آیلار » و «أشرین»
گفتگو میان دو دانش آموز (آیلار وأسرين)

گیف حالک؟ – الحمد لله؛ جيدة و كيف أنت؟
حالت چطور است؟ – خداراسپاس؛ خوبم. و تو چطوری؟

أنا بخير. ما اشم؟ – إشمي أسرين..
من خوبم نام تو چیست؟ – نام من أسرین است

اسم جمیل. ما معناه؟ – «أشرین » بالگردية معنى الدمع. و ما اشم؟
نام زیبایی است معنای آن چیست؟ – أسرين به کردی به معنای اشک است و نام تو چیست؟

اسم آیلار. – ما معنى اسمك؟
اسم من آیلار است. معنى اسم تو چیست؟

آیلار بالثركية معنى الأقمار. – إشم جميل جدا و معناه جميل أيضا
آیلار به ترکی یعنی ماه ها- نام بسیار زیبایی است و همچنین معنای آن زیباست

من أي مدينة أنت؟ – أنا من سنندج. أأنت من طهران؟
از کدام شهر هستی؟- من از سندج هستم. آیا تو از تهرانی؟ (تهرانی هستی؟)

لاء أنا من تبریز و ساكنة هنا. – أنت مثلي أيضا
خیر؛ من از تبریزهستم (تبریزیم) و ساکن اینجا هستم – پس تو نیز مانند من هستی

لماذا جثثم إلى طهران؟ – لأن والدي في مهمة إدارية
برای چه به تهران آمده اید؟ – زیرا پدرم در ماموریت اداری است.

گم شتة مهمة والدك؟ – شئتين
ماموریت پدرت چند سال است؟ – دوسال

أين بيگم؟ – في ساحة خراسان
خانه شما کجاست؟-درمیدان خراسان

معجبة. بينا في نفس المكان. – أتصدقين؟!
عجیب است. خانه ما در همان جاست- آیا راست می گویی؟؟

نعم؛ بالتأكيد؛ متی جننا؟ – جتنا قبل شه
بله؛ البته؛ کی آمده اید؟ – یک ماه پیش آمده ایم

فتح جارنان و میلتاني – فكيف ما رأيت حتى الآن؟
پس ما دوهمسایه ودوهم کلاسی هستیم. پس چطورتا الان تورا ندیده ام؟

عجيب. ما مهنة أبيک؟؟ – هو مهندس
شگفت است. شغل پدرت چیست؟ – اومهندس است

هل تأتين إلى بيتنا؟ – بكل شرور
آیا به خانه مان می آیی؟- باکمال میل

متى؟ – بعد ما يسمح لى والدي و تقبل والدتی
کی؟ بعد از اینکه پدرم اجازه بدهد ومادرم قبول کند.

و هل يأتي أبو؟ و هل تأتي أم؟ – إن شاء الله. أسألهما
و آیا پدرت می آید؟ و آیا مادرت می آید؟ اگرخدا بخواهد. از ایشان سئوال خواهم کرد

القريب من ليس له حبيب. الامام علی (ع)
بیگانه کسی است که دوستی ندارد.

معنی متن درس ششم عربی پایه 8

سافرت أسرة اليد فتاحی من کرمان إلى العراق في قافلة الوار لزيارة المدني المقدسة :النجف الأشرف و گربلاء و الكاظمية و سامراء
خانواده آقای فتاحی برای زیارت از کرمان به عراق برای زیارت شهرهای مقدس نجف اشرف وكربلا وكاظمين در کاروان زائران سفر کرد

هم سافروا في المرة الأولى بالطائرة و في المرة الثانية بالحافلة:
آن ها باراول با هواپیما وباردوم با اتوبوس مسافرت کردند

السيد فتاحى موظف و وجه ممضة. لهذه الأسرة ستة أولاد:
آقای فتاحی کارمند است و خانمش پرستار است. این خانواده فرزند دارد

حوار بين الأسرة:
گفتگو میان خانواده

السيد فتاح: أين تذهبون یا أولادی؟
آقای فتاحی: ای فرزندانم کجا می روید؟

الاولاد تذهب لزيارة مرقد الإمام الحسين (ع):
فرزندان: به زیارت مرقد امام حسین می رویم.

الشید فتاح: أين تذهين يا بناتی؟
آقای فتاحی:ای دخترانم کجا می روید؟

البنات: نذهب مع إخوتنا للزيارة:
دختران: بابرادرانمان به زیارت می رویم

أحد الأولاد: أين تذهبان یا أبی و یا أمي؟ الوالد: تذهب إلى المستوصف
یکی از پسران:ای پدر و مادرم کجا می روید؟ – پدر: به درمانگاه می رویم

من المريض؟ – أمگم تشعر بالصداع
بیماركیست؟ – مادرتان سرش درد می کند

و چوار في المستوصف:
گفتگو در درمانگاه

الطبيب:ما اسم المريض؟ الشید فتاحى: الشده فاطمة
پزشک: اسم بیمار چیست؟ آقای فتاحی: خانم فاطمه

الطبيب: ما بك ياسيدة فاطمة؟ السيدة فاطمة: أشعر بالصداع
پزشک: ای خانم فاطمه تو را چه شده است؟ خانم فاطمه:سرم درد می کند

– كم عمرك؟ – أربعون سنة:
(پزشک): چند سال داری؟ – خانم فاطمه: 40 سال

أعندک ضغط الدم أو مرض الشكر؟ – لا؛ أشعر بالصداع فقط
(پزشک): آیا فشارخون داری؟ یا بیماری قند؟ (خانم فاطمه ):نه، فقط سرم درد می کند

– أكتب تک وضفة. – ماذا تكتب في الوضقة؟
(پزشک): برایت نسخه ای می نویسم. (خانم فاطمه ): درنسخه چه می نویسی؟

الحبوب الممكنة و الشراب. – گیف الشتفادة منها؟
(پزشک): قرص های مسکن وشربت.(خانم فاطمه): استفاده از آنان چگونه است؟

– ثلاثة حبوب في كل يوم:صباحأ و ظهرا و مساء و الشراب مرتين في كل يوم.
-(پزشک): سه قرص در هر روز: صبح و ظهر و شب وشربت درهرروز دو بار

معنی متن درس هفتم عربی پایه هشتم

كانت مجموعة من الغزلان في غابة بين الجبال و الأنهار
گروهی از آهوها درجنگلی میان کوه ها وردخانه ها بودند

في يوم من الأيام هجمه ځمه ذئاب على الغزلان
در روزی از روزها پنج گرگ به آهوها حمله کردند

الغزال الأول: إلهي، ماذا تفعل؟
آهوی اولی: پروردگارم، چه کار کنیم؟

الغزال الثاني: لا تقدر على الدفاع
آهوی دومی: نمی توانیم دفاع کنیم.(قادر به دفاع نیستیم)

قالت غزالة صغيرة في نفسها: «ما هو الحل؟ على بالتفكير سأنجح
آهوی کوچک با خودش گفت: راه حل چیست؟ باید فکرکنم. موفق خواهم شد

الغزالة الصغيرة شاهدت غضفورة ؛ فسألته: «هل خلف تلك الجبال عالم آخر؟ أجاب العصفور: «لا»
آهوی کوچک گنجشکی را مشاهده کرد. پس از او پرسید: آیا پشت آن کوه ها جهان دیگری است؟ گنجشک جواب داد: نه

الغزالة الصغيرة ما يشت فشاهدث حمامة و ألثها:
آهوی کوچک ناامید نشد پس کبوتری دید و از او پرسید:

«یا أم القرځين، هل وراء تلك الجبالي عالم غير عالنا؟ شمعت منها نفس الجواب
ای مادردوجوجه: آیا پشت آن کوه ها جهانی دیگر غیراز جهان ما هست؟ از او همان جواب را شنید

الغزالة شاهدت هدهدة و سألته: «هل خلف الجبال عائم غیر عالمنا؟ أجاب الهدهد: «نعم»
آهو هدهدی را دید و از او پرسید: آیا پشت کوهها جهانی غیراز جهان ما هست؟ هدهد جواب داد: بله

قعدت الغزال الجبل المرتفع و وصل فوقه شاهدث غابة واسعة؛ ثم رجعت
پس آهو از کوه بلند بالا رفت و به بالای آن رسید پس جنگل وسیعی را دید، سپس برگشت

و قالت لآباء الغزلان: «أتعرفون أن ځلف الجبالي عالمة آخر؟!
و به پدرآهوها گفت: آیا می دانید پشت کوهها جهان دیگری است؟

و قالت ي مهات الغزلاني: «أتعرفين أن خلف الجبال عالم آخر؟!
وبه مادران آهوها گفت: آیا می دانید پشت کوهها جهان دیگری است؟

فقال الغزال الأول بغضب: گیف تقولين لهذا الكلام؟!
پس آهوی اولی با ناراحتی (خشم) گفت: چگونه این سخن را می گویی؟

و قال القزال الثاني: كأنك مجنونة!
وآهو دومی گفت: مثل اینکه تو دیوانه هستی!

وقال الغزال الثالث: هي تكذب و قالت الغزالة الرابعة: أنت تكذبين
و آهو سومی گفت: او دروغ می گوید. وآهو چهارمی گفت: تو دروغ می گویی

قطع رئيش الغزلان گلامهم و قال: هي صادقة لا تكذب
رئیس آهوها سخنشان را قطع کرد وگفت: او راستگو است و دروغ نمی گوید

عندما كنت صغيرة، قال لى طائر عاقل: خلف الجبالي عالم آخر
هنگامی که کوچک بودم؛ پرنده ای عاقل به من گفت: پشت کوه ها جهان دیگری است

و قلت ذلک لژ ئیسنا لكنه ما قبل گلامی و ضحک
و آن را به رئيسمان گفتم ولی اوسخن من را نپذیرفت و خندید

كما تعرفون أنا أطلب صلاحگم دائما؛ فلينا بالمهاجرة
همانطور که می دانید من صلاح (خوبی) شما را می خواهم پس باید مهاجرت کنیم

صعد الجميع الجبل و وجدوا عالما جديدة و فرحوا كثيرة
همگی ازکوه بالارفتند وجهان جدیدی را یافتند و بسیار خوشحال شدند.

معنی متن درس هشتم عربی پایه 8

تخرج غضفورة من عشها في مزرعة كبيرة و تقول لفراخها:
گنجشکی از مزرعه بزرگی خارج می شود و به جوجه هایش می گوید

یا فراخی، علیگ مراقبة حركات صاحب المزرعة. ماذا يقول و فعل ؟
ای جوجه های من باید مراقب حركات صاحب مزرعه باشید. چه می گوید و چه می کند

القرځ الأول: صاحب المزرعة مع جاره يذهبان إلى شجرتين و يجلسان بيتقم
جوجه اول: صاحب مزرعه باهمسایه اش به طرف دودرخت می روند وبینشان می نشینند

القز الثاني: وجه صاحب المزرعة و جاها تذهبان إلى نفس الشجرتين
جوجه دوم: زن صاحب مزرعه وهمسایه اشبه طرف همان دو درخت می روند

الفرخ الثالث: الجيران يجلسون على اليمين
جوجه سوم: همسایگان مرد در سمت راست می نشینند

القز الأول: الجاراٹ بجلشن على اليسار
جوجه اول: همسایگان زن در سمت چپ می نشینند.

الفرخ الثاني: ما الخبر؟ ماذا يفعلون؟ أهذه ضيافة ؟
جوجه دومی: چه خبر است؟ چه کار می کنند؟

القرځ الثالث الئيساء يجلبن الطعام و الخبز و يجلسن جب المائدة
جوجه سوم: زنان غذاونان می آورند وکنار سفره می نشینند

القير الاول: الرجال يجمعون الحطب و يجلبون الماء و بعد ذلك يلعبون
جوجه اول: مردان هیزم جمع می کنند و آب می آورند و بعد از آن بازی می کنند

ترجع الأم و تسال فراځها: «ماذا حدث ؟»
مادربرمی گردد وازجوجه هایش می پرسد: چه اتفاقی افتاده است؟

القرځ الثاني: صاحب المزرعة طلب المساعدة من جيرانه يجمع القمح. علينا بالفرار
جوجه دوم: صاحب مزرعه ازهمسایگانش برای جمع آوری گندم کمک خواست. باید فرارکنیم

أم الفراخ: لا؛ نخن في أمان في غشنا
مادرجوجه ها: نه، ما درلانه يمان در امان هستیم

في اليوم الثاني تخرج الغضفورة من الغش و تقول لفراخها:
در روز دوم گنجشک از لانه خارج می شود و به جوجه هایش میگوید

علیگ بالمراقبة؛ إضاعة الفرصة غصة
باید مراقب باشید. از دست دادن فرصت غم واندوه است

بعد رجوع اللام قال الفرخ الثالث:
بعد از برگشت مادرجوجه سوم گفت:

صاحب المزرعة طلب المساعدة من أقربائه لجمع المحصول. علينا بالفرار
صاحب مزرعه از نزدیکانش برای جمع محصول کمک خواست باید فرارکنیم

أم الفراخ : تحث في أمان
مادرجوجه ها: ما در امنیت هستیم

في اليوم الثالث:
در روز سوم

الفراځ: غنا أن صاحب المزرعة يقول أبدأ بجمع القمح بنفسي غدا
جوجه ها: شنیدیم که صاحب مزرعه می گوید فردا خودم جمع آوری گندم را شروع خواهم کرد

خافت أم الفراخ و قالت: الآن علينا بالمهاجرة. الفراځ يشال أمين: لماذا علينا بالمهاجرة ؟! هو وحيد و بلا شهيق
جوجه ها از مادرشان پرسیدند: چرا باید مهاجرت کنیم؟ او تنها و بدون دوست است؟

الأم: عندما يتم الإنسان على غيره؛ لا يفعل شيئا ممهه؛ و عندما يعتمد على نفسه؛ يقدر على كل شيء مادر:
هنگامی که انسان بردیگران اعتماد میکند چیز مهمی را انجام نمی دهد. وهنگامی که بر خودش اعتماد می کند (تکیه می کند) برهرچیزی توانا است (قادراست)

معنی متن درس نهم عربی پایه هشتم

طالبات المدرسة مسرورات لأنهن شوف يذهبن لشفرة علمية من شیراز إلى یاسوج
دانش آموزان مدرسه خوشحال هستند زیرا آنان برای (به) سفرعلمی از شیراز به یاسوج خواهند

رفت المديرة : سنذهب إلى شفرة علمية يوم الخميس في الشبوع القادم
مدیر: درهفته ی آینده روز پنجشنبه به گردش علمی خواهیم رفت

علی مراعاة بعض الأمور:
باید بعضی از کارها را رعایت کنید.

تهيئة الملابس المناسبة؛ لاين الجو في ياسوج بارد
تهیه لباس های مناسب، زیرا هوادریاسوج سرد است.

تهيئة منشقة صغيرة و كبيرة و فرشاة و معجون أسنان
تهیه حوله کوچک و بزرگ و خمیردندان

الحضور في ساحة المدرسة في الساعة السابعة صباحأ
حاضر شدن در حیاط مدرسه در ساعت 7 صبح

الطالبات يسألت المديرة:
دانش آموزان ازمدیدرمدرسه می پرسند:

الأولى: يا سيدتي، إلى أين تذهب؟
اولی: به کجا می رویم ای خانم

المديرة: إلى یاسوج و حولها
خانم مدیر: به یاسوج واطراف آن

في هذه المحافظة غابات و أنهار و أزهار و بساتی و غیون و شتلات جميلة
در این استان جنگل ها و رودخانه وگل ها و بوستان ها و آبشارهای زیبایی است

الثانية: كم يوما تبقى؟ المديرة: ثلاثة أيام من الخميس إلى الشبت:
دومی: چند روز باقی می مانیم؟ مدیر: ۳ روزاز پنجشنبه تا شنبه

الثالثة: متى ترجع؟ المدير: صباح يوم الأحد في الساعة السابعة
سومی: کی برمی گردیم؟ خانم مدیر: صبح روز یکشنبه در ساعت 7 صبح

الرابعة : بم تذهب إلى هنا؟ المديرة: بالحافلة
چهارمی: با چه چیزی به آنجا می رویم؟ خانم مدیر: با اتوبوس

الخامسة: أين نأكل الفطور و الغداء و العشاء؟
پنجمی: کجا صبحانه، نهار و شام می خوریم

المدير: في مطعم نظيف و جيد
خانم مدیر: در در رستوران تمیزی وخوبی

السادس: هل الجوال مشموخ تنا؟ المديرة: نعم
ششمی: آیاتلفن همراه برای ما مجاز است؟ خانم مدیر: بله

السابعة: أين تبقى للإشتراكة؟ المدير: في فندق المعلمين
هفتمی: کجا برای استراحت می مانیم؟

مدیر: درهتل معلمان الثامنة: هل هناك ملقب؟ المديرة: تقم؛ ثلاثة ملاعب
هشتمی: آیا آنجا ورزشگاه (زمین بازی) هست؟ مدیر: بله؛ ۳ ورزشگاه است

فرح الجميع لهذه الشفرة الجميلة
همگی برای این سفر علمی زیبا خوشحال شدند.

معنی متن درس دهم عربی پایه 8

أن علم اللغة العربية:
معلم زبان عربی پرسید:

هل تعرفون حكمة؟ الأول: نعم؛ نعرف كثيرة
آیا حکمت ها (سخنان حکیمانه) را می دانید (می شناسید؟) اولی: بله زیاد می دانیم

من يغرف حديثا حول قيمة العلم؟ الثاني: العلم گئژ
چه کسی سخنی درباره ارزش دانش می داند؟ دومی: دانش گنج است

من يذگر حديثا عن الاتحاد؟ الثالث: يد الله مع الجماعة
چه کسی سخنی درباره اتحاد به یاد می آورد؟ سومی: دست خدا باجماعت است

من يعلم منگم چكمه حول الممرضة؟ الرابع: إضاعة الفرصة غضة
چه کسی از شما حکمتی درباره فرصت می داند چهارمی: ازدست دادن فرصت غصه است

من يقول حديثا حول الأخلاق الحسنة الخامس: حسن الخلق يضف الدين
چه کسی از شما سخنی درباره اخلاق نیکو می گوید؟ پنجمی: خوش اخلاقی نیمی از دین است

من يعرف چكمه حول مداراة الناس؟ الشاد: سلامة العيش في المداراة
چه کسی حکمتی درباره مدارا کردن با مردم می داند (می شناسد)؛ ششمی: سلامتی زندگی در مدارا کردن است

من يعرف ول چقة المؤمن؟ السابع: المؤمن قليل الكلام كثير العملي
چه کسی مثلی پیرامون ویژگی مومن می داند؟ هفتمی:مومن کم سخن و پرکاراست.

من يعرف حديثا حول أهمية الصلاة؟ الثامن: الصلاة عمود الدین
چه کسی سخنی درباره اهمیت نماز می داند؟ هشتمی: نماز ستون دین است

من يذگر حديثة حول التفگر؟ التاسع: تفتخر ساعة ځير من عبادة بعين سنة
چه کسی سخنی درباره فکر کردن به یاد می آورد؟ نهمی: یک ساعت فکرکردن ازهفتادسال عبادت بهتر است

ما فائدة الأمثال و الحكم؟ العاشر: گنوژ اللغة
فایده مثل ها وحکمت ها چیست؟ دهمی: گنج های زبان است

هل تعرفون إجابة أخرى؟ الحادي عشر: نعم؛ الأمثال والحكم ميراث أجدادنا
آیا پاسخ دیگری می دانید؟ یازدهمی: بله مثل ها وحکمت ها میراث نیاکان ما هستند

ما شاء الله! كل الاجابات صحيحة
ماشاء الله! تمام پاسخ ها درست هستند.

همچنین پیشنهاد میکنیم: معنی درس های عربی نهم

در آخر امیدواریم که از مقاله آموزشی ترجمه و معنی متن درس های کتاب عربی پایه کلاس هشتم متوسطه اول دبیرستان نهایت استفاده را برده باشید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫3 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − هفده =