ادبیاتفرهنگ و هنر

شعر مولانا در مورد دوست خوب ❤️ عکس نوشته اشعار دوست از مولوی

گزیده بهترین اشعار مولانا در مورد دوست خوب و عکس نوشته های زیبا درباره دوست از مولوی

داشتن یک دوست خوب یکی از ضروریات زندگی است. در این باب حضرت مولانا شعرهایی زیبای در مورد دوست و دوستی سروده اند که گلچینی از بهترین اشعار وی را در شعر ماگرتا برای تان جمع آوری کرده ایم.

مطلب پیشنهادی : اشعار فریدون مشیری

اشعار مولانا در مورد دوست خوب

اشعار مولانا در مورد دوست خوب

دل را ز غم بروب که خانه خیال او است
زیرا خیال آن بت عیار نازک است
روزی بتافت سایه گل بر خیال دوست
بر دوست کار کرد که این کار نازکست


ای دوست قبولم کن و جانم بستان

مستــم کـــن وز هر دو جهانم بستان

بـا هـــر چـــه دلم قرار گیـــرد بــی تـــو

آتش بــه مـــن انـــدر زن و آنـــم بستـان…


مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم

من و بالای مناره که تمنای تو دارم

ز تو سرمست و خمارم خبر از خویش ندارم

سر خود نیز نخارم که تقاضای تو دارم

دل من روشن و مقبل ز چه شد با تو بگویم

که در این آینه دل رخ زیبای تو دارم

مکن ای دوست ملامت بنگر روز قیامت

همه موجم همه جوشم در دریای تو دارم


تو را ای دوست چون من یار غارم

سری در غار کن کاین غار چونست

که تا بینم تو را جان برفشانم

نمایم خلق را نظار چونست

عکس پروفایل شعر مولانا در مورد دوست خوب

شعر درباره دوست از مولوی

زان شاهد شکرلب زان ساقی خوش مذهب

جان مست شد و قالب ای دوست مخسب امشب

زان نور همه عالم هر شیوه همی‌نالم

تا بشنود احوالم ای دوست مخسب امشب

گاهی به پریشانی گاهی به پشیمانی

زین عیش همی‌مانی ای دوست مخسب امشب


روزها فکر من این است و همه ی شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

ای خوش ان روز که پرواز کنم تا بر دوست

به هوای سر کویش پر و بالی بزنم


آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست

نابوده به که بودن او غیر عار نیست

در عشق باش که مست عشقست هر چه هست

بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست

گویند عشق چیست بگو ترک اختیار

هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست


دل من چون صدف باشد خیال دوست در باشد

کنون من هم نمی گنجم کز او این خانه پر باشد

مطلب پیشنهادی : زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید شیخ بهایی

عکس شعر مولوی در مورد دوست

گزیده ای از بهترین اشعار درباره دوست از مولانا

گم شدن در گم شدن دین منست

نیستی در هست آیین منست

تا پیاده می‌روم در کوی دوست

سبز خنگ چرخ در زین منست

چون به یک دم صد جهان واپس کنم

بنگرم گام نخستین منست

من چرا گرد جهان گردم چو دوست

در میان جان شیرین منست


تا نقش خیال دوست با ماست

ما را همه عمر خود تماشاست

آنجا که وصال دوستانست

والله که میان خانه صحراست


تا نقش خیال دوست با ماست

ما را همه عمر خود تماشاست

آن جا که وصال دوستانست

والله که میان خانه صحراست

وان جا که مراد دل برآید

یک خار به از هزار خرماست

چون بر سر کوی یار خسبیم

بالین و لحاف ما ثریاست


من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش

خویش را غیر مینگار و مران از در خویش

سر و پا گم مکن از فتنه بی پایانت

تا چو حیران بزنم پای جفا بر سر خویش

آن که چون سایه ز شخص تو جدا نیست منم

مکش ای دوست تو بر سایه خود خنجر خویش

مطلب پیشنهادی : شعر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا از شهریار

عکس استوری در مورد دوست با شعر مولانا

شعر درباره دوست خوب مولوی

باز درآمد به بزم مجلسیان دوست دوست

گر چه غلط می‌دهد نیست غلط اوست اوست

گاه خوش خوش شود گه همه آتش شود

تعبیه‌های عجب یار مرا خوست خوست

نقش وفا وی کند پشت به ما کی کند

پشت ندارد چو شمع او همگی روست روست


بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست

بر روی و سر چو سیل دوان تا بجوی دوست

خود اوست جمله طالب و ما همچو سایه ها

ای گفت و گوی ما همگی گفت و گوی دوست

گاهی به جوی دوست چو آب روان خوشیم

گاهی چو آب حبس شدم در سبوی دوست

گه چون حویج دیگ بجوشیم و او به فکر

کفگیر می زند که چنینست خوی دوست

بر گوش ما نهاده دهان او به دمدمه

تا جان ما بگیرد یک باره بوی دوست

چون جان جان وی آمد از وی گزیر نیست

من در جهان ندیدم یک جان عدوی دوست

بگدازدت ز ناز و چو مویت کند ضعیف

ندهی به هر دو عالم یکتای موی دوست

با دوست ما نشسته که ای دوست دوست کو

کو کو همی زنیم ز مستی به کوی دوست

تصویرهای ناخوش و اندیشه رکیک

از طبع سست باشد و این نیست سوی دوست

خاموش باش تا صفت خویش خود کند

کو های های سرد تو کو های هوی دوست


دلست همچو حسین و فراق همچو یزید

شهید گشته دو صد ره به دشت کرب و بلا

شهید گشته به ظاهر حیات گشته به غیب

اسیر در نظر خصم و خسروی به خل


ای دوست به دوستی قرینیم تو را

هر جا که قدم نهی زمینیم تو را

مطلب پیشنهادی : دکلمه شعر من نمیدانستم معنی هرگز را هوشنگ ابتهاج

عکس نوشته برای دوست خوب از شعر مولانا

شعر دوست از مولانا

ما عقل نداریم یکی ذره وگر نی

کی آهوی عاقل طلبد شیر نری را

بی عقل چو سایه پیت ای دوست دوانیم

کان روی چو خورشید تو نبود دگری را


باز درآمد به بزم مجلسیان دوست دوست

گر چه غلط می دهد نیست غلط اوست اوست

گاه خوش خوش شود گه همه آتش شود

تعبیه های عجب یار مرا خوست خوست

نقش وفا وی کند پشت به ما کی کند

پشت ندارد چو شمع او همگی روست روست

پوست رها کن چو مار سر تو برآور ز یار

مغز نداری مگر تا کی از این پوست پوست

هر کی به جد تمام در هوس ماست ماست

هر کی چو سیل روان در طلب جوست جوست

از هوس عشق او باغ پر از بلبل ست

وز گل رخسار او مغز پر از بوست بوست

مفخر تبریزیان شمس حق آگه بود

کز غم عشق این تنم بر مثل موست موست


بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست

بر روی و سر چو سیل دوان تا بجوی دوست

خود اوست جمله طالب و ما همچو سایه‌ها

ای گفت و گوی ما همگی گفت و گوی دوست


چشمی دارم همه پر از صورت دوست

با دیده مرا خوش ست چون دوست در اوست

از دیده دوست فرق کردن نه نکوست

یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست

مطلب پیشنهادی : دکلمه شعر نشسته ام به در نگاه میکنم هوشنگ ابتهاج

عکس پروفایل من آن گلبرگ مغرورم

شعر زیبا برای دوست خوب از حکیم مولانا

جز خلوت عشق نیست درمان

رنج باریک اندهان را

یا دیدن دوست یا هوایش

دیگر چه کند کسی جهان را

تا دیدن دوست در خیالش

می‌دار تو در سجود جان را

پیشش چو چراغپایه می‌ایست

چون فرصت‌هاست مر مهان را


بشنو نوای نای کز آن نفخه بانواست

درکش شراب لعل که غم در کشاکش است

امروز غیر توبه نبینی شکسته‌ای

امروز زلف دوست بود کان مشوش است


چشمی دارم همه پر از صورت دوست

با دیده مرا خوش ست چون دوست در اوست

از دیده دوست فرق کردن نه نکوست

یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست


یا دیدن دوست یا هوایش

دیگر چه کند کسی جهان را

تا دیدن دوست در خیالش

می‌دار تو در سجود جان را

همچنین بخوانید : متن شعر گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود قیصر امین پور

امیدواریم از اشعار مولانا درباره دوست خوب نهایت استفاده و لذت را برده باشید. اگر شما هم برای دوست تان شعری بلدید در قسمت دیدگاه آن را بنویسید.

طهرانی

بنیانگذار مجله اینترنتی ماگرتا و متخصص سئو ، کارشناس تولید محتوا ، هم‌چنین ۱۰ سال تجربه سئو ، تحلیل و آنالیز سایت ها را دارم و رشته من فناوری اطلاعات (IT) است . حدود ۵ سال است که بازاریابی دیجیتال را شروع کردم. هدف من بالا بردن سرانه مطالعه کشور است و اون هدف الان ماگرتا ست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 − 8 =