زندگینامهفرهنگ و هنر

تحقیق درباره شهید حسین خرازی ⚡️ + وصیت نامه او

مقاله در مورد زندگینامه و نحوه شهادت حسین خرازی به همراه وصیت نامه اش

تحقیق درباره شهید حسین خرازی و زندگینامه او : شهید حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در جنگ ایران و عراق بود که در این مقاله از بخش تحقیق ماگرتا می خواهیم زندگینامه او را مرور کنیم.

مطلب پیشنهادی: تحقیق در مورد زندگی شهید مهدی باکری

تحقیق درباره شهید حسین خرازی

زندگینامه شهید حسین خرازی

حسین خرازی در ۱ شهریور سال ۱۳۳۶ در اصفهان به دنیا آمد. خانواده او آگاه، متقی و با ایمان بودند. شهید حسین از همان دوران کودکی پسری باهوش و مودب بود و به دلیل حضور مداوم پدرش در نماز جماعت و مجالس دینی او نیز به مراسم ها می‌رفت.

والدین شهید حسین خرازی به تربیت او اهمیت زیادی می‌دادند به همین دلیل در دوران دبستان به مدرسه‌ای او را فرستادند که معلم هایش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچه‌ها بودند. او علوم دینی را در خانه یاد گرفت و دیپلم خود را در سال ۱۳۵۵ از دبیرستان نمونه اصفهان دریافت کرد.

سپس در دانشگاه شیراز پذیرفته شد اما به دلیل مشکلات مالی نتوانست ادامه تحصیل بدهد و در همان سال به پادگان قوچان رفت و به خدمت نظام وظیفه مشغول شد، سپس به مدت ۶ ماه به عمان اعزام شد و با اوج‌گیری انقلاب اسلامی به جبهه انقلابیون پیوست.

نحوه شهادت حسین خرازی

شهید خرازی در عملیات خیبر یک دست خود را از دست داد ولی با جنب و جوش‌های فراوان هیچ گاه احساس کمبود نمی کرد و برای تامین و تدارک نیروهایی رزمنده تلاش زیادی می‌کرد.

در عملیات کربلای ۵ زمانی که آتش توپخانه دشمن اوج گرفته بود رساندن غذا برای رزمندگان مشکل بود او خود پیگیر ماجرا شد و در همین زمان خمپاره‌ای در نزدیکی او منفجر شو و حسین خرازی به درجه شهادت نائل گردید.

وصیت نامه شهید حسین خرازی

وصیت نامه اول:
از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می خواهم که ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند.

با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.

وصیت نامه دوم:
استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطربم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن.

خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظیم شهادت بهره مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم. می‌دانم در امر بیت‌المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید. و السلام حسین خرازی – ۱۳۶۵/۱۰/۰۱

مقالات پیشنهادی: تحقیق درباره شهید مصطفی چمران
و
تحقیق درباره شهید نواب صفوی
و
تحقیق درباره شهید محمدجواد تندگویان

به پایان تحقیق درباره شهید حسین خرازی رسیدیم اگر در این خصوص نظری دارید در بخش دیدگاه با ما به اشتراک بگذارید.

موسوی پوران

هم‌بنیانگذار مجله ماگرتا ، زندگی ۲۴ ساعته روی خط آنلاین دهکده جهانی وب . تحلیلگر و متخصص تولید محتوای با ارزش و با کیفیت هستم و ۸ سالی می شود که وارد دنیای دیجیتال شدم. مدیر تیم تحقیق و توسعه شرکت هستم. بالاترین لذت برای من انجام کار تیمی ست.

‫7 دیدگاه ها

  1. خوبه👍🏻👍🏻
    ولی چجوری داستان شهید 🌷خدا بیامرز بهنام محمدی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی بلند و دراز بود.
    ولی برای شهید 🌷حسین خرازی انقققققدر کوتاه بود؟؟
    لااقل جزئیاتم می‌نوشتی مثلاً سِنّش،نام پدرش، محل دفن و…

  2. سلام من در سالهای دور شاگرد اخوی شهید حسین خرازی بودم در مقطع راهنمایی درمجتمع فتح یادشان گرامی باشه از نظر ظاهری شاید ۱۸۰ درجه فرق داشتند ولی انسانی شرف و فوق العاده متدینی بودند الان ازآن سالها بیش از۲۵-۲۶سال گذشته معلمی باسوادی بودنددبیر علوم بودند، یکبار باید برای درس تحیق می نوشتیم یادم هست ؛ چند صفحه ابتدایی را من درمورد شهید خرازی کارکرده بودم بالبخندی بهم گفتند درنمره‌ات تاثیری ندارد درصورتیکه من برحسب علاقه واینکه چندبار حسین خرازی را دیده بودم در منطقه،
    البته من بخاطر جنگ دو سه سالی بزرگتر از بچه‌ها بودم یعنی بازور۱۴ سالم که بود جبهه بودم،بماندانشاالله هرجا هستید سلامت باشند مرد بسیار خوبی بودند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × چهار =