ادبیاتفرهنگ و هنر

گربه را دم حجله کشتن کنایه از چیست؟ 🐈 ریشه و داستان ضرب المثل

نگاهی کامل بر ریشه و داستان ضرب المثل گربه را دم حجله کشتن یا کشتن گربه دم حجله

گربه را دم حجله کشتن به چه معناست؟ این ضرب المثل قدیمی و ریشه دار در مواقعی استفاده می شود که کسی بخواهد جذبه و قدرت خود را از همان اول کار نشان دارد. در ادامه با بخش ادبیات ماگرتا جهت مطالعه داستان کامل و تفسیر آن همراه باشید.

داستان حکایت گربه را دم حجله کشتن

گربه را دم حجله کشتن

نقل است در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیچکس حاضر به ازدواج با او نبوده است. پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند.

بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند دخترک را رام کند. خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله میشوند و ….چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند .

گربه ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار میکند که ای گربه برو و برای من آب بیاور. گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه جدا میکند.

سپس رو یه دختر میکند و میگوید برو آب بیار….‬ خب معلومه دختر از ترس سریع میره آب میاره واین است که این ضرب المثل رایج شد.

همسر این مرد پوزخندی می زند و می گوید:« گربه را باید دم حجله می کشتی »

💡 اگر علاقمند به داستان های پندآموز می باشید، دو کتاب زیر می تواند داستان ها و تجربه های زیادی مانند همین ضرب المثل گربه را دم حجله کشتن را با شما به اشتراک بگذارند.

✅ معنی ضرب المثل گربه را دم حجله کشتن یعنی از همان ابتدا طرف را ترساند یا حرف خود را به کرسی نشاند یا کاری کرد که از حرف او اطاعت کنند.

معنی ضرب المثل کشتن گربه دم حجله به روایتی دیگر

همچنین به روایتی دیگر آمده است که در ادامه داستانی که در بالا گفته شد بعدها مرد دیگری به خواستگار این دختر بداخلاق می آید، ولی او بر خلاف شوهر قبلی مردی منفعل و دم دمی مزاج بود. زن که نتوانسته بود در زمان شوهر قبلی به بسیاری از خواسته هایش برسد، فرصت را غنیمت شمرد و زن سالاری پیشه کرد.

شوهر بیچاره که از دست زن عاصی شده بود، دنبال راهی می گشت تا قاطعیت خود را به رخ بکشاند و به او بفهماند که چند مرده حلاج است. از قضا حکایت شوهر قبلی این زن و کشتن گربه را هم شنیده بود.

تصمیم گرفت همان کاری را بکند که شوهر قبلی انجام داده بود. گربه ای را گرفت تا در یک صحنه سازی سر از بدنش جدا کند؛ اما گربه از دستش فرار کرد، وارد کوچه شد. گربه جلو و مرد به دنبال، غوغایی در کوچه پیدا شد.

بالاخره مرد، گربه را گرفت و کشت و فاتحانه به خانه نزد همسرش آمد تا اوضاع را برانداز کند؛ اما بر خلاف تصور، ملاحظه کرد این زن به جای اضطراب و نگرانی و به جای این که آثار ترس و واهمه از شوهر در چهره اش باشد، لبخندی تمسخر آمیز به صورت دارد؛ و به زبان بی زبانی شوهرش را سرزنش می کند.

✅ زن دست آخر تاب نیاورد و گفت «آن که دیدی، گربه را دم حجله کشت، نه توی کوچه»

موسوی پوران

هم‌بنیانگذار مجله ماگرتا ، زندگی ۲۴ ساعته روی خط آنلاین دهکده جهانی وب . تحلیلگر و متخصص تولید محتوای با ارزش و با کیفیت هستم و ۸ سالی می شود که وارد دنیای دیجیتال شدم. مدیر تیم تحقیق و توسعه شرکت هستم. بالاترین لذت برای من انجام کار تیمی ست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 4 =