معنی شعر ستایش ملکا ذکر تو گویم فارسی دوازدهم ❤️+ آرایه های ادبی
گام به گام معنی واژگان و ارایه های قلمرو ادبی و زبانی شعر ستایش ملکا ذکر تو گویم حکیم سنایی غزنوی صفحه 10 کتاب ادبیات فارسی دوازدهم
معنی شعر ستایش ملکا ذکر تو گویم فارسی دوازدهم ؛ در این نوشته با معنی کلمات و آرایه های قلمرو ادبی و زبانی و فکری شعر ستایش ملکا ذکر تو گویم حکیم سنایی غزنوی صفحه ۱۰ کتاب ادبیات فارسی دوازدهم متوسطه دوم رشته های تجربی و ریاضی و انسانی و فنی حرفه ای آشنا می شوید. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
همچنین بخوانید: معنی شعر نیایش لطف تو فارسی دوازدهم
معنی و ارایه های ادبی و زبانی شعر ستایش ملکا ذکر تو گویم فارسی دوازدهم
در زیر می توانید معنی و قلمروهای ادبی و زبانی شعر ستایش ملکا ذکر تو گویم صفحه 10 کتاب فارسی دوازدهم را مشاهده نمایید:
قالب و وزن شعر ملکا ذکر تو گویم سنایی چیست ؟
پاسخ: قالب شعر: غزل / وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن، (رشته انسانی).
۱- ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی / نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
معنی: خداوندا، تو را ستایش میکنم که پاک و منزه هستی و بارالهایی. جز راهی که تو به من نشان میدهی، راه دیگری نمیروم.
قلمرو زبانی: ملک: پادشاه، نقش “منادا”
ذکر: یاد
مرجع ضمیر “تو”: خداوند
توأم: جهش ضمیر
قلمرو ادبی: قالب شعر: غزل
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن، (رشته انسانی)
پیام: یادکرد خداوند
۲- همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم / همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
معنی: تنها از درگاه تو کمک می خواهم و فقط در پی فضل بخشش تو هستم ،فقط به یگانگی و ستایش تو میپزدارم زیرا شایسته یگانگی هستی.
قلمرو زبانی: همه: فقط، تنها
درگاه: بارگاه
جستن: جستجو کردن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جو)
فضل: بخشش، کرم
پوییدن: تلاش، رفتن، حرکت به سوی مقصدی برای به دست آوردن و جست و جوی چیزی
توحید: یکتایی
سزا: سزاوار و شایسته (بن ماضی: سزید، بن مضارع: سز)
قلمرو ادبی: جویم، پویم، گویم: جناس ناهمسان
سجع
همه، تو: تکرار، واژه آرایی
واج آرایی: تکرار صامت “ت”
پیام: یادکرد صفات خداوند
۳- تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی / تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی
معنی: خدایا تو همه ی کارهایت بر اساس حکمت است، بزرگ و بلندمرتبه ای، تو بسیار بخشنده ای و مهربانی – تو در فضل و بخشش، سرآمد دیگرانی و تنها تو لایق ستایش هستی.
قلمرو زبانی: حکیم: دانا به همه چیز، دانای راست کردار
عظیم: سترگ، بزرگ
کریم: بخشنده، بزرگ منش
رحیم: بسیار مهربان
نماینده: نشان دهنده،. نشانه، نماد
ثنا: ستایش، سپاس(هم آوا: ثنایی، سنایی)
قلمرو ادبی: تو: تکرار
واج آرایی: تکرار صامت “ت” و مصوتهای “و” و “ی”
پیام: یادکرد صفات خداوند
۴- نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی / نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
معنی: خداوندا! زبانها در توصیف تو ناتوان هستند زیرا تو در عقل و اندیشه محدود آدمی، نمیگنجی. شبیه و نظیری هم برای تو نمیتوان یافت زیرا تو حتی در خیال و گمان ما در نمیآیی.
قلمرو زبانی: وصف: توصیف
فهم: درک، دریافت
شبه: مانند
وهم: گمان، پندار، خیال
قلمرو ادبی: آرایه “موازنه “، رشته انسانی
فهم، وهم: جناس ناهمسان
جمله “نتوان شبه تو گفتن “: تلمیح به “لیس کمثله شیء”
پیام: وصف ناپذیری خداوند
۵- همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی / همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
معنی: خدایا، تو سراسر بزرگی، ارجمندی، دانایی و حقیقت هستی. تو سراسر نور و شادی هستی و بخشنده و پاداش دهنده هستی. به قدرت مطلق خداوند اشاره دارد.
قلمرو زبانی: مه: فقط، سراسر
عزّ: عزیز شدن، ارجمندی
جلال: بزرگواری، شکوه، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد
یقین: امری که واضح و ثابت شده باشد
سرور: شادی، خوشحالی
جود: بخشش، سخاوت، کرم
جزا: پاداش کار نیک
قلمرو ادبی: ترصیع، رشته انسانی
همه: تکرار
واج آرایی: تکرار مصوت “ای” و مصوت کوتاه “و”
پیام: یادکرد صفات خداوند
۶- همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی / همه بیشی تو بکاهی، همه کمی تو فزایی
معنی: خدایا تو دانای راز هستی، عیب ها را می پوشانی و تمام کم و زیاد شدن ها (عزت ها و ذلت ها) به دست تو است.
قلمرو زبانی: غیبی: پنهان
غیبی، عیبی: جناس ناهمسان
همه غیبی تو بدانی: اشاره به “عالم الغیب” بودن خداوند
پوشیدن: پوشاندن (فعل دو وجهی)
همه عیبی تو بپوشی: اشاره دارد به “ستار العیوب ” بودن خداوند
بیشی: افزونی. زیادی
بکاهی: از مصدر “کاستن”: کم کنی (بن ماضی: کاست، بن مضارع: کاه)
فزایی: بیفزایی. زیاد و افزون کنی
قلمرو ادبی: بیشی، کمی: تضاد
بکاهی، فزایی: تضاد
ترصیع، رشته انسانی
همه، تو: تکرار
تلمیح به آیه ” تعزّ من تشاء وتذلّ من تشاء” ((خداوند) هر که را بخواهد عزیز میگرداند و هر که را بخواهد ذلیل می کند)
واج آرایی: تکرار مصوت ”ای”
پیام: دانایی و پرده پوشی خداوند
۷- لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید / مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
معنی: سنایی از عمق وجودش تو را به یگانگی می خواند – به امید اینکه از آتش جهنم نجاتش دهی.
قلمرو زبانی: مرجع “ش” در “بودش”: سنایی (جهش ضمیر)
بود: باشد (بن ماضی: بود، بود: بو)
قلمرو ادبی: لب و دندان: تناسب، مجاز از “کل وجود”
سنایی: نام هنری سراینده
مگر: ایهام، امید است، شاید
آتش، دوزخ: تناسب
روی: چاره، امکان، راه، ایهام تناسب
پیام: ستایش خداوند
همچنین بخوانید: معنی و ارایه های درس اول شکر نعمت فارسی دوازدهم
توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی کتاب فارسی پایه دوازدهم متوسطه دوم ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی و آرایه های ادبی و زبانی شعر ستایش ملکا ذکر تو گویم حکیم سنایی غزنوی صفحه ۱۰ کتاب فارسی دوازدهم متوسطه دوم ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. نظرات خود را در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید.
عالی
مثل همیشه فوق العاده 🫶🏻
مثل همیشه فوق العاده