مطلب پیشنهادی :
ad
+
ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی گنج حکمت تیرانا فارسی دوازدهم 🔼+ آرایه های ادبی

ترجمه و مفهوم و ارایه های ادبی حکایت تیرانا صفحه 87 درس 10 کتاب ادبیات فارسی پایه دوازدهم متوسطه دوم

معنی و ارایه های ادبی گنج حکمت تیرانا فارسی دوازدهم ؛ در این نوشته با معنی کلمات و مفهوم و آرایه های ادبی حکایت تیرانا صفحه ۸۷ درس دهم کتاب ادبیات فارسی دوازدهم متوسطه دوم رشته های تجربی و ریاضی و انسانی و فنی حرفه ای آشنا می شوید. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.

همچنین بخوانید: معنی تمام درس های فارسی دوازدهم

معنی گنج حکمت تیرانا فارسی دوازدهم
معنی گنج حکمت تیرانا فارسی دوازدهم

معنی و آرایه های ادبی درس گنج حکمت تیرانا فارسی دوازدهم

در ادامه به گسترش مفهوم حکایت تیرانا فارسی دوازدهم به زبان ساده پرداخته ایم:

تیرانا! من از طبیعت آموختم که همانند با درختان بارور – بی‌آنکه زبان به کمتر داعیه‌ای گشاده باشم – سراسر کرامت باشم و سراپا گشاده دستی؛بی‌هیچ گونه چشم داشتی به سپاس‌گزاری یا آفرین.

معنی: تیرانا، من از طبیعت یاد گرفتم که مانند درختان میوه‌دار، بدون هیچ ادعایی، با تمام وجود سخاوتمند و بخشنده باشم؛ بدون هیچ انتظاری برای تشکر یا تقدیر.

آرایه ها: همانند با درختان بارور: تشبیه
زبان: مجاز از دهان
زبان به چیزی گشودن: سخن گفتن
سراپا: کنایه یا مجاز از همه وجود
گشاده دستی: کنایه از سخاوت و بخشندگی
چشمداشت: کنایه از توقع و انتظارداشتن

گشاده باشم: ماضی التزامی

پیام: بخشندگی و جوانمردی

تو نیز تیرانا! گشاده دستی و کرامت را از درختان میوه‌دار بیاموز و از بوستان و پالیز که به هر بهار سراپا شکوفا باشی و پای تا سر، گل و با هر تابستان از میوه‌های شیرین و سایهٔ دلپذیر، خستگان راه را میزبانی کریم باشی و پای فرسودگان آفتاب زده را نوازشگری درمان بخش دردها.

معنی: تیرانا! تو هم دست و دلبازی و بخشیدن را از درختان میوه دار بیاموز و از باغ و بوستان بیاموز که با آمدن بهار، تو نیز پر از شکوفه های بهاری شوی و همه وجودت را گل باران کنی. و با آمدن تابستان، پر از میوه های شیرین شوی و با سایه دلپذیرت، خستگانی را که راه پیموده اند، پناه بده و میزبان بخشنده ای برای آنها باشی. و پای آن ها که از کار افتاده و خسته اند و آفتاب زده شده اند، نوازش دهی و درمان بخش دردهایشان باشی.

آرایه ها: از درختان … بیاموز: استعاره مکنیه و تشخیص
تناسب: بوستان، گل، شکوفه، بهار، درختان و…
پای تا سر: کنایه از همهٔ وجود
خستگان را و آفتاب زده را: را در کاربرد حرف اضافهٔ برای

پیام: یکسره بخشنده و جوانمرد بودن

نه همین مهربانی را به مهر، که پاداش هر زخمهٔ سنگی را دست‌های کریم تو میوه‌ای چند شیرین ایثار کند.

معنی: (مثل درختان میوه دار، بخشنده باش) که نه تنها مهربانی را با مهربانی پاسخ می‌دهند بلکه به هر کس به آن ها سنگ می‌زند هم میوه ای می بخشند.

آرایه ها: زخمه سنگ: کنایه از آزار و اذیت
مهربانی را و هر زخمهٔ سنگی را: را در کاربرد حرف اضافهٔ برای
چند در عبارت «میوه ای چند شیرین»: صفت مبهم

پیام: در برابر بدی خوبی کردن

تو اگر آن مایه کرامت را از مادر به میراث می‌داشتی، می‌بایست همانند با درختان بارور، بخشندگی و ایثار را سراپا دست باشی. سپاس خورشید را که به هر بامداد بر سر تو زرافشانی می‌کند و ابر، گوهر.

معنی: تو اگر بخشندگی را از طبیعت که همچون مادر ماست به ارث برده باشی، باید مثل درختان پر میوه، سراسر بخشندگی و ایثار باشی. خورشید را به خاطر اینکه روزها به زمین و موجودات طبیعت نور و روشنایی همچون طلا می‌بخشد و ابر را به خاطر اینکه بارانی همچون گوهر می‌بخشد سپاس.

آرایه ها: مادر: استعاره از طبیعت
زرافشانی کردن: نور پراکندن خورشید
زر استعاره از نور زرّین خورشید
گوهر: استعاره از باران
مراعات نظیر: خورشید، بامداد و ابر
دست باشی: به کنایه بخشنده باشی.
و ابر، گوهر…: [بخشی از] فعل به قرینهٔ لفظی حذف شده است. [گوهر افشانی می‌کند.]

پیام: یکسره بخشنده و جوانمرد بودن

تیرانا! اگرم هیچ در سرنوشت آزادگی بهره‌ای باشد، همینم از آفریدگار، سپاس گزاری بس که بدین سعادتم رهنمون بُوَد تا هرگز فریب آزاده مردم را از خویشتن بتی نسازم.

معنی: تیرانا! حتی اگر در سرنوشتم اندکی آزادگی باشد، به خاطرش از آفریننده‌ام سپاسگزار و قدر دانم که به من این سعادت را داده است که از احساس و علاقه مردم آزاده، نسبت به خود سو استفاده نکنم و خود را در نگاه آن‌ها بزرگ نگردانم.

آرایه ها: کنایه: از خویشتن بت ساختن؛ یعنی خودبین شدن
ز خویشتن بتی نسازم: از احساس و علاقهٔ مردم آزاده، نسبت به خود، سوءاستفاده نکنم و خود را در نگاه آنها بزرگ نگردانم (چون بتی مایهٔ پرستش قرار ندهم).
«م» در اگرم و همینم: ضمیر جهشی، اگر در سرنوشتم… و همین از آفریدگارم…
«را» در «آزاده مردم را»: حرف اضافه؛ به خاطر

مفهوم و پیام گنج حکمت تیرانا فارسی دوازدهم صفحه ۷۷

در این حکایت نویسنده از خداوند سپاسگزار است که خوشبختی بزرگی به او بخشیده که با تعریف و تمجید مردم به خود مغرور نشود.

معنی کلمات و واژه های حکایت تیرانا فارسی دوازدهم

همانند با: همسو با
بارور: میوه دار
داعیه: ادّعا
گشاده باشم: ماضی التزامی
گشودن: باز کردن (بن ماضی: گشود، بن مضارع: گشا)

کرامت: سخاوت، جوانمردی، احسان، بزرگواری، بخشندگی و نیز بزرگوار داشتن کسی
گشاده دستی: سخاوت، بخشندگی
چشمداشت: انتظار و توقع امری از چیزی یا کسی
چشم داشتن: منتظر دریافت پاداش یا مزد بودن
آفرین: ستایش، تحسین

پالیز: بوستان و در متن، با بوستان رابطهٔ معنایی ترادف دارد.
فرسودن: خسته کردن، به تدریج نابود کردن، درمانده کردن (بن ماضی: فرسود، بن مضارع: فرسا)
کریم:‌ بخشنده
آفتاب زده: صفت مفعولی، آفتاب سوخته
نوازشگر: صفت فاعلی

درمان بخش: صفت فاعلی
مهر: عشق
که: بلکه
زخمه: ضربه، ضربه زدن (زخمیدن: کوبیدن)
ایثار کردن: بخشیدن

ایثار: از خودگذشتگی
بس: کافی
سعادت: خوشبختی
رهنمون: راهنما
سعادت: خوشبختی
رهنمون: راهنما

مطلب پیشنهادی: گام به گام نگارش دوازدهم با جواب

توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی کتاب فارسی پایه دوازدهم متوسطه دوم ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله معنی و کلمات و آرایه های ادبی گنج حکمت تیرانا صفحه 87 درس دهم کتاب فارسی دوازدهم متوسطه دوم ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. نظرات خود را در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید. 😊

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 5 =