جواب درس هفتم نگارش هشتم صفحه ۸۰ ، ۸۱ ، ۸۳ و ۸۴
پاسخ و حل فعالیت های نگارشی، جواب درست نویسی ، پاسخ تصویر نویسی و انشا آزاد صفحه 81 ، 82 ، 83 ، 84 ، 85 و 86 درس هفتم نگارش هشتم
جواب درس هفتم نگارش هشتم ؛ در این نوشته به جواب و پاسخ سوالات فعالیت های نگارشی و انشا صفحه ۸۰ و ۸۱ ، نتیجه بررسی و داوری صفحه ۸۲ ، درست نویسی و ویرایش جمله صفحه ۸۳ و تصویر نویسی و انشای آزاد صفحه ۸۴ ، ۸۵ و ۸۶ درس ۷ هفتم با جانشین سازی، راحتتر بنویسم نگارش هشتم متوسطه اول پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
پاسخ درس بعدی: جواب درس هشتم نگارش هشتم
جواب فعالیت های نگارشی صفحه ۸۰ درس هفتم نگارش هشتم
🔶 کدام یک از متن های زیر، با موضوع این درس (توصیف به روش جانشین سازی)، تناسب بیشتری دارد؟ دلیل خود را توضیح دهید.
پاسخ: متن یا نوشته «پ» توصیف به روش جانشین سازی است.
چون نویسنده خود را جای سنگ گذاشته و حرفهای سنگ را بیان کرده است.
جواب انشا صفحه ۸۱ نگارش هشتم درس هفتم
یکی از موضوعهای زیرا انتخاب کنید و درباره آنها متنی بنویسید.
- اگر معلم نگارش بودید …….
- پروانهای هستید که در تاریکی شب، شمعی روشن پیدا کردهاید …..
- قطره بارانی هستید که از ابری چکیدهاید …..
انشا در مورد اگر معلم نگارش بودید
من اگر معلم نگارش بودم به دانش آموزانم انشاهایی با موضوعات تخیلی می گفتم تا قدرت تخیلشان را بسنجم و آنها را در نوشتن انشا توانمند کنم. اصلا معلم هر درسی هم که باشی در هر صورت، معلمی شغل خوبی است، زیرا با دانش آموزان در ارتباط هستی و می توانی آن ها را به موجوداتی خلاق تبدیل کنی.
من دوست دارم اگر یک روز معلم نگارش شوم، فضای کلاس را آنقدر مهیج و بانشاط کنم که دیگر تمام عشق و علاقع شاگردانم زنگ انشا دیدن من شود! حس معلم بودن حس بسیار خوبی است که حتی هنگام فکر کردن به آن لبخند بر لبانم می نشیند.
معلم نگارش بودن یعنی یک دنیا عشق و علاقه نسبت به زنگهای زیبا و خاطره انگیز انشا در کنار شاگردان خوش ذوق و هنرمند مدرسه. اگر معلم نگارش بودم، در زنگ نگارش وقتی نوبت خواندن انشای هر کسی می شد، کلاس را مملو از سکوت و آرامش می کردم تا دانش آموز عزیزم با آرامش خاطر، انشای خود را با صدای بلند و رسا بخواند.
هیچ گاه اجازه نمیدادم دانش آموزان دیگر انشای آن دانش آموزی را که روی سکو رفته است را مسخره کنند یا به او توهین کنند، بلکه به آن ها می آموختم که به انشا و شخصیت دوستانشان احترام بگذارند تا فضای کلاس سرشار از عشق و محبت شود.
انشا در مورد پروانه ای هستید که در تاریکی شب ، شمعی روشن پیدا کرده اید
در تاریکی شب با بالهای رنگین خود که هر کدام از بالهایم همچون رنگین کمان رنگ های خیرهکنندهای بر آن نقش بسته است، که در تاریکی شب جلوههای زیباتری پیدا میکند. و از این سو به آن سو پرواز می کنم تا به نوری برسم.
پروانهها در تاریکی شب هر جا که نور کمی باشد به آنجا میروند و در آن نور مانند خدایی پرواز میکنند که به نظر میرسد دور آن می چرخد و خدای خود را طواف میکند.
در همین تاریکی به دنبال یک روشنایی میگشتم، شمعی روشن از دور دیدم که با دیدن نور شمع سریعتر پرواز کردم تا هر چه زودتر به شمع برسم و تا در کنار همان شمع به آرامش برسم، اما باید حواسم را جمع کنم که مبادا همین شمع که به دنبالش می گردم پر های زیبایم را بسوزاند و مرا به کام مرگ بکشاند.
با رسیدن به شمع با شادمانی پر زدم و مانند دیوانهایی به دور شمع پرواز کردم، و تا خود سپیدهی صبح از شادی زیاد به دور آن رقصیدم و بالهای زیبایم را به نمایش گذاشتم. و زمانی که روشنایی خورشید در صبح را دیدم از آنجا دور یشدم تا در شبی دیگر به جستجوی نور شعمی دیگر پر بزنم و دور شوم.
انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید
هوا شرجی و آفتابی بود. خورشید تمام گرمای خود را به دریا می تاباند تا شاید قطراتی را بتواند بخار کند. من در حال بازی بودم که گرمم شد، مثل بستنی داشتم آب می شدم و تنها فرقم این بود که قطرات ذوب شده ی بستنی به پایین میریزد، اما من به سمت بالا می رفتم.
خلاصه زمانی نبرد که من به صورت ناخواسته از دوستانم جدا شدم. فاصله ما انقدر زیاد شده بود که دیگر بین قطرات پیدایشان نمیکردم. و من نمیتوانستم بدنم را ببینم ولی وجودم را احساس میکردم. وقتی که به بالا رسیدیم، من و دوستان جدیدم یک گروه را تشکیل دادیم. هفتهها بود که آنجا بودم و مکان خیلی خوبی بود. خلاصه که این دوستی بر سر اختلافاتی به یک ماه نکشید و از بین رفت.
شب بود و هیچ چیزی پیدا نبود. دوستم فریاد کشید و من تا آمدم به خودم بیایم در میان آسمان و زمین خود را دیدم که در حال سقوط کردن بودم، اینجا دیگر دوستی نداشتم و در یک جای قریب مثل کویر بودم. در آخر من کجا این جا کجا! با شدت بادی که می وزید به آنجا رفته بودم.
وقتی پایم به زمین رسید، انگار همه تشنه و منتظر من بودند. و سر من شرط بندی کرده بودند که چه کسی من را بخورد. خلاصه در یک نقطه از زمین افتادم و تا صبح توانستم تحمل کنم. ولی صبح هیچ اثری از من نبود.
پاسخ نتیجه بررسی و داوری ۸۲ درس هفتم نگارش هشتم
🔶🔶🔶 نوشته خود یا یکی از دوستانتان را، بر اساس معیارهای زیر، نقد کنید و نتیجه بررسی را بنویسید.
پاسخ: نوشته پیشنویس دارد؛ نشانههای نگارشی به درستی رعایت شده و متن عاری از هرگونه غلط املایی است. به اصول درستنویسی و حاشیهگذاری توجه شده و ساختار متن شامل بخشهای مقدمه (آغازین)، میانه (بدنه) و پایانی (نتیجه) است. نویسنده از تکنیکهایی مانند جانشینسازی و انتقال حس استفاده کرده و شیوه بیانش روان و شیواست.
جواب درست نویسی صفحه ۸۳ درس هفتم نگارش هشتم
🟪 من لوازم مدرسه را خریدم.
🟪 من لوازمات مدرسه را خریدم.
جمله اول درست است؛ زیرا لوازم جمع است و نباید آن را دوباره جمع بست.
🔶 جملههای زیر را ویرایش کنید:
🟪 تمام امورات تحصیلی را خودش پیگیری میکند.
پاسخ: تمام امورِ تحصیلی را خودش پیگیری میکند.
🟪 او در مراسمات رسمی، خوب سخنرانی میکند.
پاسخ: او در مراسم رسمی خوب سخنرانی میکند.
جواب تصویر نویسی و انشای آزاد صفحه ۸۴ و ۸۵ و ۸۶ نگارش هشتم
🔶 به تصویر زیر با دقت نگاه کنید؛ درباره تفاوت آنها بیندیشید و هر یک را در نوشتهای جداگانه توصیف کنید. معیار سنجش نوشتههای شما تشخیص دوستانتان است. یعنی زمانی که نوشتههایتان را در کلاس میخوانید، آنها باید تشخیص دهند؛ هر نوشته مربوط به کدام تصویر است.
تصویر نویسی عکس شماره ۱ (بالا):
آنچه در تصویر بالا در ذهن انسان تداعی میشود، ابتدا زندگی عشایری است که با اسبها و دامهای خود در حال حرکت هستند. و ما همیشه عشایر را مردمانی مهربان، و با صفا تصور میکنیم که این تصویر به طور واضح نشان دهنده این مسئله است، زیرا مردانی را میبینیم که پیاده هستند و زنان و کودکان سوار بر اسب هستند.
عشایر هر سال از منطقه سرد به منطقه گرم یا به اصطلاح از قشلاق به ییلاق میروند، در اینجا مشخص است که فصل کوچ است و دامها پروار شدهاند و برای استراحت زمستانی عازم هستند. سگهای گله یار همیشگی این مردمان را میبینیم که در جلوی گله در حال حرکت هستند تا مواظب گوسفندان باشند و از آنها در مقابل حمله احتمالی گرگها محافظت کنند.
در یکی از این تصاویر یکی از مردان را میبینیم که اسلحه به دوش گرفته است که شاید برای دفاع در مقابل راهزنان و یا برای دفاع در مقابل حیوانات وحشی و درنده مانند ببر، پلنگ شیر و یا غیره از آن استفاده میکند. در این تصویر میتوان شتاب و عجله را به طور واضح دید که همه در حال حرکت سریع هستند، که شاید بخاطر این باشد که این ها از غافله عقب ماندهاند و باید به سرعت خود را به بقیه عشایر برسانند، زیرا عشایر همیشه به صورت دسته جمعی کوچ میکنند.
عشایر واقعا مردمانی مهربان، سلحشور، خونگرم، هنرمند و عاری از دغدغههای روزمره هستند، آنان سادگی را مایه مباهات خود و کار را باعث عزت و شرف خود میدانند و به دور از زرق و برقهای جامعه صنعتی مشغول به زندگی خودشان هستند و سخت کوشی و تلاش و زندگی سرشار از مهر و محبت و با هم بودن را با هیچ چیز عوض نمیکنند.
پاسخ دیگر برای تصویر نویسی عکس شماره ۱ (بالا):
تابستان داغ و سوزان از راه رسیده است و عشایر بار دیگر مجبور به کوچ به سمت ییلاق شدهاند. گرمای طاقتفرسا برای افراد قبیله غیرقابل تحمل است و همه را خسته و بیحال کرده است. اسبها از تشنگی و خستگی دیگر توان راه رفتن ندارند، و بزها و دیگر حیوانات نیز از فرط خستگی قادر به حرکت جلوتر از قبیله نیستند. حتی مرد با ابهت قبیله نیز از این گرما رنج میبرد، اما این موضوع ذرهای از وقار و ابهت او نمیکاهد. پوست تیره و سوختهی مردم قبیله، نتیجهی سالها زندگی در تابستانهای سوزان بیابانهای عربستان است. مرد نمدی سیاه بر سر دارد، بیآنکه بداند این لباسهای تیره گرمای بیشتری را به خود جذب میکنند. برای حفاظت از قبیله، تفنگی نیز به همراه دارد تا در صورت نیاز از آن استفاده کند.
تصویر نویسی عکس شماره ۲ (پایین):
آنچه در تصویر پایین میبینم بی ارتباط با تصویر بالا نیست، زیرا در اینجا یک مردی را میبینیم که با لباس سفید در کنار یک اسب ایستاده است، که احتمالا ایشان داماد هستند و این مراسم، مراسمی است که به آن عروس بران میگویند، یعنی خانواده و اقوام داماد برای بردن عروس آمدهاند. و زنانی را می بینیم که با لباس های شاد و محلی در این مراسم حاضر هستند.
در اینجا فصل کار و کوشش است و این مراسم یکی از مراسمی است که در فصل گرما انجام میشود. یکی از چیزهایی که در این مراسم دیده میشود و تقریبا یکی از لوازم اصلی زندگی این مردم، داشتن اسب میباشد، که همه خانودهها یک یا چند اسب دارند که برای اهداف مشخصی ار آن استفاده میکنند. در عروسی و در مراسم عزا و کوچ و شکار از این حیوان نجیب استفاده میشود. در بعضی از مسابقات هم ممکن است از این حیوان با وفا استفاده شود.
به هرحال این تصویر نشان دهنده این است که اوضاع و احوال مرتب و همه چیز عالی است و مردم از کوچ برگشتهاند و گوسفندان خود را به قیمت خوبی نیز فروختهاند و لباس های نو خود را پوشیدهاند و به استقبال سال نو میروند.
پاسخ دیگر برای تصویر نویسی عکس شماره ۲ (پایین):
فصل زمستان از راه رسیده است و عشایر بار دیگر در حال کوچ به سمت قشلاق هستند. طبیعت لباس سفید بر تن کرده و همه چیز زیر پوششی از برف پنهان شده است. گوسفندان و بزهای قبیله با رنگ سفید طبیعت هماهنگ شدهاند و آرام جلوتر از قبیله حرکت میکنند. مرد قبیله نیز لباس سفید پوشیده و با وقار و ابهت، گله را هدایت میکند و از خانوادهاش محافظت مینماید. اسبها سرحال و پرانرژی هستند و با اشتیاق به انتظار رسیدن بهار نشستهاند. پسر کوچک قبیله نیز همان ابهت و مسئولیتپذیری پدرش را به ارث برده است؛ از همان کودکی احساس مسئولیت میکند و در کنار پدرش برای محافظت از خانواده تلاش مینماید. نوزاد قبیله نیز با شادی دستانش را به هم میکوبد و خوشحالی خود را به نمایش میگذارد. گلهای روی لباس محلی زنان با طبیعت همآوا شدهاند و سفیدپوش به نظر میرسند. در گوشهای دیگر، چند اسب مشغول حمل وسایل قبیله هستند. مرد برای حفاظت از قبیله، چوبی به همراه دارد و آمادهی هرگونه خطری است.
پاسخ درس قبلی: جواب درس ششم نگارش هشتم
توجه: شما دانش آموزان عزیز اگر می خواهید به راحتی به جواب های نگارش هشتم دسترسی داشته باشید، تنها کافیه جواب درس مورد نظرتان را به همراه عبارت « ماگرتا » در گوگل جست و جو کنید.
در این مقاله جواب همه سوالات و تمرین های درس هفتم نگارش هشتم را به صورت کامل بررسی کردیم، شما دانش آموزان عزیز می توانید از قسمت دیدگاه، نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
عالیههههه همچیتون خوبع…..
ممنون کاربردی بود
سلام جناپ!
شماکه اینقد مطالبتون کامل و مفیده چرا ی نرم افزار نمی سازید؟
سلام میشه بگید لباس هر تصویر مربوط به کدام اقوام هستند؟
ممنون
کاش خودم تنها کسی بودم که این انشاء رو مینوشتم همه تو کلاس اینو مینويسن
تو کلاس بجز من همه اینو نوشتن😂🗿
عالی بود همه چیز را داشت💟💟
خوب
دیدگاهو سریع بنویسم اشکالی داره که میگه ارام تر بنویس ؟
خوبه
فقط متن ها رو کوتاه کنید 🥱😕
اره
اره
سلام خوبید
مگ اینجا باید احوال پرسی کنید؟😂
عالی
خوب بود
خوب بود
خوب بود
زیاد جالب نبود
ایول
خواهش می کنم
ممنون
خوب بود
عالی
بدک نبود
عالی
خوب بود
خوب بود
عالی بود
مرسی😐