معنی کلمات ، شعر و هم خانواده درس هفدهم فارسی پنجم ابتدایی
معنی لغات متن درسی ، هم خانواده ، متضاد مخالف ، لغات ، کلمات و واژگان سخت و کلمه های جدید درس 17 - هفدهم کار و تلاش فارسی پنجم دبستان
معنی کلمات ، شعر و هم خانواده درس هفدهم کار و تلاش فارسی پنجم ابتدایی ؛ امروز قصد داریم تا در این مقاله از بخش آموزش و پرورش ماگرتا به معنی شعر ، لغات و واژگان ، کلمات سخت و کلمه های جدید و متضاد و هم خانواده درس هفدهم – ۱۷ کار و تلاش صفحه 130 و 131 و بخوان و بیندیش همه چیز را همگان صفحه 134 کتاب ادبیات فارسی پایه پنجم ابتدایی بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
همچنین بخوانید: معنی کلمات و هم خانواده درس ۱۶ شانزدهم فارسی پنجم ابتدایی
معنی لغات و واژگان و کلمه های سخت درس هفدهم ، ۱۷ فارسی پنجم
در زیر به معنی کلمات ، لغات و واژه ها و کلمه های سخت و جدید ، هم خانواده ، متضاد و مخالف شعر صفحه 131 درس 17 هفدهم و بخوان و بیندیش همه چیز را همگان صفحه 134 دانند کتاب فارسی پایه پنجم ابتدایی پرداخته ایم:
سلیمان : نام یکی از پیامبران الهی که بر حیوانات ، جن و انسان ها فرمانروایی می کرد
موری : مورچه ای
وزان : مخفف و از آن
گران : بزرگ و سنگین
کاه : علف
سعی : تلاش و کوشش
فارغ : آسوده ، راحت
به تندی : به سرعت
مسکین : بینوا ، نیازمند
ملک : سرزمین ، قلمرو
خونابه خوردن : رنج بسیار کشیدن
میازار : اذیت نکن ، آزار نرسان
سور : جشن و مهمانی
قناعت : قانع بودن
توشه : خوراک و آذوقه سفر
گنج : گوهر ها و چیزهای قیمتی
همواره : همیشه
کامکاری : نیک بختی ، خوش بختی
رسم : روش ، شیوه
بردباری : شکیبایی ، صبر
هشیاران : عاقلان ، دانایان
گه : مخفف گاه
تدبیر : اندیشیدن به منظور پیدا کردن راه حلی برای مشکل
عاقل : دانا ، عالم
بینا : آگاه و هوشیار
پیرایه : آنچه سبب زیبایی شود ، ابزار آراستن ، زیور و زینت
اینک : حالا
پیشگاه : صحن
حضور یافته ام : مشرف شده ام ، آمده ام
جایگاه : مرتبه ، درجه
رحمت حق بر آنان باد : لطف خدا بر آنان باد
شوق آموختن : علاقه به یاد گرفتن
مکتب : مدرسه ، دبستان
از بر کردم : حفظ کردم
آداب : رسم و روش
معین کرد : مشخص کرد
پر مهر : پر از عشق و محبت
اثر گذار : تاثیر گذار
ماندگار : پایدار ، ماندنی
بدگویی حسودان : بد گفتن و به زشتی یاد کردن انسان های حسود
معنی کلمات و واژه های سخت و جدید درس هفدهم فارسی پنجم
رانده شده : اخراج شد
خوارزم : نام سرزمینی که ابوریحان در آن زندگی می کرد
مهارت : ماهر بودن در کاری
حساب کردن : شمردن
اختر شناسی : ستاره شناسی ، نجوم
حکمت : دانش و معرفت و علم
ناگزیر : ناچار
نان آور خانه : کسی که مایحتاج خانواده را فراهم می کند
یاور : یاری کننده
کسب علم و معرفت : به دست آوردن علم و دانش
مهرگان : پاییز ، اوایل پاییز
دانستم : فهمیدم ، دریافتم
عزم : قصد ، اراده
شدم : رفتم
عالمان : دانایان ، خردمندان
مردم عادی : عامه ی مردم
دیار : سرزمین ، ناحيه
پژوهش : تحقیق
خردمندانه : عاقلانه
چه بسا : بسیار ، فراوان
پرسشگر : سوال کننده
هوشمندی : آگاهی
در دل داشت : قصد و نیست داشت که به خانه کعبه برود
به سبب : به علت
پس از درگذشت مادر : پس از فوت مادر
راهزنی : غارتگری
سکه : پول فلزی
صادق : راستگو
دینار : سکه ی طلا
توشه ی من است : خوراک و آذوقه سفرم است
ناپسند : نکوهیده ، زشت
صمیمی : بسیار نزدیک
پرتو : روشنایی
هم نشین : دوست
معرفت : شناخت و علم
خاکیان : اهل خاک ، مردم و انسان ها
بپرور : پرورش بده
بر کرده اند : بلند کرده اند
نیک : خوش ، خوب
خاکدان : دنیای خاکی ، این جهان
ملک : پادشاه
ضمیر : باطن
غافلان : نادانان
لطف : مهربانی ، رحمت
کلمات هم معنی ، مترادف و هم خانواده درس هفدهم 17 فارسی پنجم
در این بخش می توانید کلمات و لغات هم معنی ، مترادف و هم خانواده درس ۱۷ هفدهم و بخوان و بیندیش همه چیز را همگان صفحه 134 فارسی پنجم را مشاهده نمایید:
سعی : ساعی
قناعت : قانع
بینا : بیننده
فارغ : فراغت
رسم : رسوم ، مرسوم
معلم : علم ، علوم ، تعلیم
جسم : اجسام
تدبیر : تدابیر
حضور : حاضر ، محضر
کلمات متضاد و مخالف درس ۱۷ هفدهم فارسی پنجم
در این بخش می توانید کلمات و لغات متضاد و مخالف درس 17 هفدهم و بخوان و بیندیش همه چیز را همگان صفحه 134 فارسی پنجم را مشاهده نمایید:
بنشینم : # بایستم
قبول : # مردود
شیرین : # تلخ
رنج : # خوشی
رفتن : # آمدن
ناپسند : # پسندیده
بیدار : # خواب
می گذرد : # نمی گذرد
فراز : # نشیب
بهترین : # بدترین
خفتن : # بیداری
دروغگو : # راست گو
دراز : # کوتاه
حضور : # غیاب
ماندگار : # زودگذر
ناشناخته : # شناخته
پاک : # آلوده
غافلان : # هوشیاران
معنی شعر کار و تلاش درس هفدهم فارسی پنجم
در این بخش به معنی و ترجمه متن شعر کار و تلاش صفحه 131 درس 17 هفدهم کتاب فارسی پنجم ابتدایی پرداخته ایم.
براهی در، سلیمان دید موری | که با پای ملخ میکرد زوری
معنی : حضرت سلیمان در راه مورچه ای را دید که داشت به سختی پای ملخی را می برد.
بزحمت، خویش را هر سو کشیدی | وزان بار گران، هر دم خمیدی
معنی : مورچه به زحمت خودش را به هر سو می کشید و از آن بار سنگین پشتش خمیده شده بود.
ز هر گردی، برون افتادی از راه | ز هر بادی، پریدی چون پر کاه
معنی : با هر گرد و خاکی از راهش دور می شد و با هر بادی مثل پر کاهی به این طرف و آن طرف پرت می شد.
چنان بگرفته راه سعی در پیش | که فارغ گشته از هر کس، جز از خویش
معنی : با جدیت تلاش می کرد و به جز خودش به کس دیگری امیدی برای یاری رساندن نداشت.
به تندی گفت کای مسکین نادان | چرائی فارغ از ملک سلیمان
معنی : حضرت سلیمان با بداخلاقی به مورچه گفت : ای نادان چرا از قصر سلیمان غافل مانده ای؟
بیا زین ره، بقصر پادشاهی | بخور در سفرهی ما، هر چه خواهی
معنی : از این راه به قصر پادشاهی من بیا و هر اندازه که می خواهی از خوراک های آنجا بخور. (در نعمت و راحتی زندگی کن) .
چرا باید چنین خونابه خوردن | تمام عمر خود را بار بردن
معنی : چرا باید این همه سختی بکشی و همه ی عمرت را با کار سخت، مثل بار بردن سر کنی.
ره است اینجا و مردم رهگذارند | مبادا بر سرت پائی گذارند
معنی : این مسیری که تو در آن رفت و آمد می کنی، مسیر رفت و آمد انسان هاست و یک وقت یک نفر تو رو لگد می کند.
مکش بیهوده این بار گران را | میازار از برای جسم، جان را
معنی : این بار سنگین را بیهوده حمل نکن و برای خاطر خوراک (جسمت) خودت (روحت) را آزار نده.
بگفت از سور، کمتر گوی با مور | که موران را، قناعت خوشتر از سور
معنی : مورچه جواب حضرت سلیمان را این چنین داد : کمتر با مورچه ها (با من) از مهمانی (راحت طلبی) صحبت کن زیرا مورچه ها قناعت را از راحت طلبی بیشتر دوست دارند.
نیفتد با کسی ما را سر و کار | که خود، هم توشه داریم و هم انبار
معنی : ما نیازی به دیگران نداریم چون زحمت می کشیم و برای خودمان در انبار هایمان خوراک کافی جمع می کنیم.
مرا امید راحت هاست زین رنج | من این پای ملخ ندهم بصد گنج
معنی : من امید دارم که بعد از سختی کار به راحتی می رسم و این راحتی را با صد گنجی که بدون زحمت به من بدهند، عوض نمی کنم.
گرت همواره باید کامکاری | ز مور آموز رسم بردباری
معنی : تو هم اگر می خواهی همیشه در خوشبختی باشی از مورچه ها راه و رسم صبوری را بیاموز.
مرو راهی که پایت را ببندند | مکن کاری که هشیاران بخندند
معنی : هرگز به راهی نرو که بعد سبب پشیمانی تو بشود (زیر منت دیگران زندگی نکن) و کاری نکن که افراد دانا به تو بخندند.
گه تدبیر، عاقل باش و بینا | راه امروز را مسپار فردا
معنی : در زمانی که باید خردمندانه تصمیم بگیری عاقل باش و همه چیز را در نظر بگیر، و کار امروز را به فردا نینداز.
بکوش اندر بهار زندگانی | که شد پیرایهی پیری، جوانی
معنی : در روز های جوانی که توانا هستی همه ی تلاشت را بکن که همین تلاش ها، زندگی خوب و زیبا را در دوران پیری می سازد.
همچنین بخوانید: معنی کلمات و شعر و هم خانواده درس پانزدهم کاجستان فارسی پنجم
در انتها امیدواریم که مقاله معنی لغات متن درسی ، کلمات سخت و کلمه های جدید درس هفدهم ، 17 صفحه 130 و 131 و بخوان و بیندیش همه چیز را همگان صفحه 134 کتاب فارسی پایه پنجم ابتدایی ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد و توانسته باشید تا از آن استفاده و بهره برده باشید.
عالی هستید ماگرتا خیلی عالی
عالی بود واقا
خییییییییییییییییییلی عاااااااااااااااااااااااااااااالییییییییییییییییییییییی
اره خوب بود ولی وقت گیر بود اگه این مدلی فیلمشرو میزاشتن بهتر بود و همین طور عالی تر و کم وقت گیر.
قسمت جدیدو سخت معنی از درس راهزن و… هست نه درس ۱۷
🤗
خب حکایت جوان و راهزن هم جزئی از درس ۱۷ است😋
خیلی خوب بود عالی عالی ینی همچی داره و چیزی کم نیست پیشنهاد میکنم فقط از این استفاده کنید ممنون از نویسندش💛
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
خدا نگهدار تان ♥♥♥♥♥♥
عالی بود ممنون
خیلی خوب بود عالی عالی ینی همچی داره و چیزی کم نیست پیشنهاد میکنم فقط از این استفاده کنید ممنون از نویسندش💛
اره واقا ممنون😄😘😜🤩🥰😍💓
شما ها مگه درس هاتون رو تاممممممممم کردید
خیلی خیلی عالی بود و خوشم اومد
خیلی خیلی خوشم آمد
عالی بود