ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی و آرایه های گنج حکمت مزار شاعر درس هفدهم فارسی دهم

معنی لغات و واژگان ، آرایه ها و قلمرو ادبی و زبانی حکایت گنج حکمت مزار شاعر صفحه 140 درس 17 هفدهم فارسی دهم متوسطه دوم

معنی و آرایه های ادبی و زبانی حکایت گنج حکمت مزار شاعر درس هفدهم فارسی دهم ؛ در این نوشته به معنی جملات ، لغات و کلمات ، قلمرو و آرایه های ادبی و زبانی حکایت گنج حکمت مزار شاعر صفحه ۱۴۰ درس ۱۷ هفدهم کتاب ادبیات فارسی دهم رشته های نظری ریاضی ، تجربی و انسانی متوسطه دوم پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید

همچنین بخوانید: جواب سوالات قلمرو زبانی ، ادبی و فکری درس هجدهم فارسی دهم
و
معنی و آرایه های ادبی و زبانی درس هجدهم فارسی دهم

معنی و آرایه های ادبی و زبانی حکایت گنج حکمت مزار شاعر درس هفدهم فارسی دهم
معنی و آرایه های ادبی و زبانی حکایت گنج حکمت مزار شاعر درس هفدهم فارسی دهم

مفهوم ، معنی کلمات و آرایه های ادبی و زبانی حکایت گنج حکمت مزار شاعر فارسی دهم

در این بخش به معنی لغات و واژگان ، مفهوم و آرایه های ادبی و زبانی متن حکایت گنج حکمت مزار شاعر درس هفدهم پرداخته ایم.

تیمور لنگ، گاه سوار بر اسبی که لگامی زرین داشت – سرگرم اندیشه های دور و دراز خود – از میدان جنگ به گورستان می رفت و از اسب پیاده می شد و تنها در میان قبرها به گردش می پرداخت و هر گاه بر مزار یکی از نیاکان خود یا شاعری بزرگ، سرداری دلاور و دانشمندی نامدار می گذشت، سر فرود می آورد و مزار او را می بوسید.

معنی: تیمور لنگ، گاه سوار بر اسبی که لگامی طلایی داشت، سرگرم اندیشه های دور و دراز خود از میدان جنگ به سمت قبرستان میرفت و از اسب پایین می آمد و در میان قبر‌ها می چرخید و هر گاه بر آرامگاه یکی از اجداد خود، شاعر بزرگ، فرمانده شجاع و دانشمندی مشهور می رسید، سرش را پایین می آورد و آرامگاه را می بوسید و ادای احترام می کرد.

لگام: دهنه، افسار اسب
زرین: طلایی، صفت بیانی نسبی
گورستان: قبرستان
مزار: زیارت گاه
سرگرم: مشغول
دلاور: شجاع
دور و دراز: طولانی، بسیار دور، سخت طولانی، کنایه از بی انتها
نیاکان: جمع نیا (به معنای جد)، اجداد، نیاکان ← اسم + واج میانجی + نشانه جمع
سرگرم بودن: کنایه از مشغول بودن
سر فرود آوردن: کنایه از تعظیم کردن

تیمور، پس از آن که شهر توس را گشود، فرمان داد که از گشتار مردم آن دست بردارند؛ زیرا فردوسی، شاعر ایرانی، روزگار خود را در آن به سر برده بود. آنگاه تیمور بر سر مزار او شتافت و چون جذبه ای اسرار آمیز او را به سوی فردوسی می کشید، خواست که قبرش را بگشایند: «مزار شاعر غرق در گل بود».

معنی: تیمور بعد از آنکه شهر توس را به تصرف درآورد، دستور داد که مردم شهر را نکشند؛ زیرا فردوسی شاعر بزرگ ایرانی در این شهر زندگی میکرد. سپس تیمور به آرامگاه فردوسی رفت و جاذبه‌ای پر رمز و راز، او را به سمت فردوسی می کشید، خواست قبر فردوسی را باز کند: آرامگاه شاعر بزرگ پر از گل بود.

گشود: فتح کرد
جذبه: گیرایی، کشش، جذابیت
اسرار آمیز: آمیخته به رازها و پوشیدگی ها در آمیخته به رمز و راز، راز گونه، ناشناخته
مزار: گور، قبر، آرامگاه، به ویژه قبری که زیارتگاه باشد
شتافت: با عجله رفت
اسرار: ج سرّ، رازها (شبه هم آوا← اصرار: پافشاری)
چون جذبه ای اسرار آمیز او را به سوی فردوسی می کشید: نیرویی ناشناخته او را به سوی فردوسی کشید.
«مزار شاعر غرق در گل بود»: قبر فردوسی به خاطر انسانیت و فرهنگ دوستی پر از گل شده بود.
دست برداشتن: کنایه از منصرف شدن
به سر بردن: کنایه از گذراندن
مفهوم: انسان های نیکوکار و خوب، سرانجامی زیبا و سعادتمند دارند و از آنان به نیکی یاد می کنند.

تیمور در اندیشه شد که پس از مرگ، مزار کشور گشایی چون او چگونه خواهد بود. پس، از راه قره قورم به سوی تاتار – آن جا که نیای بزرگش، چنگیز، در معبدی آهنین آرمیده است روی آورد.

معنی: تیمور به فکر فرو رفت که آرامگاه فاتحانی مانند خودش چه طور خواهد بود. به همین دلیل از راه قره قوم به تاتار رفت تا آرامگاه چنگیز، از اجداد بزرگش را که در عبادتگاه آهنی بود، ببیند.

کشور گشا: فاتح کشور، کشور گیر
قره قورم: به معنای بیابان سیاه، صحرایی در ترکمنستان
تاتار: تتر و یا تتار نام قومی در ترکمنستان است
چنگیز: نام اصلی او «تموچین» بود
معبد: جای عبادت، پرستشگاه، ج. معابد
آرمیده: خفته، خوابیده، آرام گرفته
 آرمیدن: کنایه از دفن شدن و مردن
چنگیز، در معبدی آهنین آرمیده است: چنگیز مرده و در جایگاهی از جنس آهن دفن شده است.

در برابر زائر نامدار که زانو بر زمین زده و سر فرود آورده بود، سنگ بزرگی را که بر گور فاتح چین نهاده بودند، برداشتند؛ ولی تیمور ناگهان برخود لرزید و روی بگردانید: «گور ستمگر غرق در خون بود».

معنی: در مقابل زیارت کننده مشهور که بر زمین زانو زده بود و به نشانه احترام، سرش را پایین آورده بود سنگ بزرگی که بر قبر فاتح و کشورگشای چین گذاشته بودند، برداشته شد. ولی تیمور ناگهان لرزید و روی خود را برگرداند: قبر آن ظالم در خون غرق بود.

زائر: زیارت کننده زائر
نامدار: زیارت کننده مشهور، منظور تیمور لنگ است زیرا پس از فتح هر سرزمینی، قبر بزرگان، شاعران و نامداران آن جا را زیارت می کرد.
زانو بر زمین زده و سر فرود آورده بود: کنایه از احترام گذاشتن
فاتح چین: منظور چنگیزخان مغول است.
فاتح: گشاینده کشورها
ستمگر: ظالم
«گور ستمگر غرق در خون بود»: قبر چنگیز به خاطر ظلم و ستم و کشتار بی رحمانه پر از خون شده بود.
مفهوم: انسان های بدکار و ستمگر، پایانی عذاب آور و دردناک دارند و از آنان به زشتی یاد می شود.

با مقایسه ی آن چه تیمور از قبر فردوسی و چنگیز دیده است، نتیجه می گیریم که نیکوکاری باعث سعادت؛ و قتل و غارت و ظلم باعث بدبختی و عذاب است و انسان بعد از مرگ نتیجه اعمالش را می بیند.

فرانسوا کوپه: نویسنده و شاعر قرن نوزدهم میلادی اهل فرانسه است. از آثار او می توان به «عابر»، «فردوسی»، «برای تاج»، «صمیمیتها»، دفتر سرخ» و «فرودستان» اشاره کرد.

همچنین بخوانید: جواب درک و دریافت صفحه ۱۵۰ روان خوانی بینوایان فارسی دهم

توجه: شما دانش آموز پایه دهم رشته های نظری ریاضی ، تجربی و انسانی می توانید برای دسترسی سریع و آسان تر به معنی کلمات و جواب سوالات تمرین درس های کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم ، در انتهای عنوان خود عبارت «ماگرتا» را نیز در گوگل جستجو کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله معنی جملات و کلمات و آرایه های ادبی و زبانی حکایت گنج حکمت مزار شاعر درس 17 هفدهم کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم ؛ برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫6 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − 11 =