انشا در مورد بت پرستی با مقدمه و نتیجه گیری

انشا در مورد بت پرستی: در گذشته مردم چوب و سنگ را می پرستیدند و نامش را بت می گذاشتند، ولی امروز صورت بت تغییر کرده است. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.

انشا پیشنهادی : انشا در مورد جدایی تلخ برگ از درخت

انشا در مورد بت پرستی

مقدمه: روزی را که داستان ابراهیم بت شکن را خواندم، با خودم گفتم که چگونه ممکن است گروهی سنگ و بت و چوب را خدای خود بدانند و در این میان جالب تر اینکه این چوب و سنگ و دست سازه های انسان هیچ گونه توانایی ندارند و همه امورشان توسط دیگری اداره می شود.

بدنه: داستان ابراهیم  را کامل خواندم و دیدم که پیامبر خدا تصمیم گرفت که خدای خود را بشناسد و ابندا خورشید و سپس ماه و ستارگان را خدای خود نامید و به زودی از هر یک دست کشید و با خود گفت: خدایی که غروب می کند، خدایی که زود خاموش می شود و با رفتن شب می رود و با آمدن روز پدیدار می شود، لایق پرستش نخواهد بود، خدایی که دست سازه دیگران باشد، روزی از سوی دیگران نابود خواهد شد و نخواهد توانست برایم خدایی کند.

کم کم به این نتیجه رسید خدای بی همتا و ذاتی بی انتها وجود دارد که لایق پرستش است و شریکی ندارد و از ازل تا ابد وجود داشته و فرزندی ندارد و هیچ وقت زاده نشده است، چه بسیار انسان هایی که راه خود را گم کردند و به جای پرستش خدای یکتا و بی همتا به پرستش پول و مقام و جاه روی آوردند و بنده دنیا شدند.

امروزه شکل بت پرستی تغییر کرده و مردم دیگر چوب و سنگ نمی پرستند و به جای این ها مرتب حواسشان به حساب بانکی و پول و ارز و دلار هستند و شیوه بت پرستی تغییر کرده و زمانی هم به تکریم و تعظیم می پردازند و چاپلوسی در راس امورشان قرار گرفته است.

به جای این که به رضای خداوند فکر کنند به فکر رضایت پول داران و ثروتمندان هستند و برای افراد خم و راست می شوند و یادشان رفته که این کار هم بت پرستی بوده و با این کار خداوند را کنار گذاشته اند.

نتیجه گیری: بت پرستی یعنی این که به جای پرستش خداوند و تلاش در جهت رضایت خداوند، به سوی مادیات و انسانها گرایش پیدا کرده و فقط در شرایط سخت و روزگار ناامیدی یادمان می افتد که خدایی هم وجود دارد و باید یادش کنیم.

ت پرستی پرستش سنگ و بت نیست و اگر هر چیزی باعث دوری ما از خداوند گردد،نوعی بت پرستی خواهد بود.

انشا درباره بت پرستی

مقدمه: خدایا ببخش که از تو جدا شدم و به سوی بت بزرگی چون دنیا کشیده شدم. خدایا کمک کن تا از دست این بت ها ی خود ساخته رها شوم و دوباره به آغوش بی بدیل تو باز گردم، بت های دنیایی و پول و زر و ثروت مرا از تو غافل کردند و من تو را فراموش کردم.

بدنه: اعراب جاهلی در عربستان هبل و لات و عزی را می پرستیدند و امروزه به جای ان شمش و دلار و سکه را در آغوش می کشند. کاش می دانستیم که این دنیای پر زرق و برق و فریب ما را قرن ها از خدا دور کرد و نشانه هایش هم این هاست که وقتی می بینیم بنده ای مریض است، خیلی آسان از کنارش می گذریم.

چه بسیار کودکان کار را می بینیم و دم نمی زنیم، حقی را ناحق می کنند و ساکت می مانیم. مال یتیمی می خورند و نگاه می کنیم. چه روزها و شب هایی که در مسجد و نماز جمعه سپری می کنیم و برای رهایی زندانی مالی کاری نمی کنیم. این همه سکوت ناشی از ترس از دست دادن موقیعت است و ما خدا را معامله می کنیم.

بت در دل ما ریشه کرد و ما با هزار وسوسه ان را در دل خود جای دادیم و فقط از خدا نامش را می دانیم و حاضر نیستیم از هیچ یک از مواضع خویش بگذریم. روزهایی را که خدا دستمان را گرفت و با کمال پررویی فراموش کردیم.

بت پول و ماشین و ثروت و مقام در دل ما رخنه کرد و یادمان رفت که رسالتمان چه بود، چه بت های جذابی که نقاب زدند و ما را فریب دادند. چه بت های رنگارنگی که در زندگی رنگ داشتند و ما را از خدای بزرگ دور کردند. چه بت های به روزی که هر لحظه رنگ عوض می کنند و گاهی قصد فریب خدا را هم دارند.

نتیجه گیری: خدایا بت های دنیای پر فریب را از ما دور کن و برای رهایی دل و نفس ما از دست بت های مدرن راهی بگشا. خدایا بت دنیا را برای ما بی ارزش کن تا بتوانیم از ان دل بکنیم و تورا به بهترین صورت بندگی کنیم. بت پرستی در درون ما شکل می گیرد و به بیرون راه می یابد. از خدا بخواهیم که ما را از فتنه های امروزی و اخرالزمان دور بدارد.

انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد چرا باید رای بدهیم
و
انشا در مورد خواب و رویا
و
انشا در مورد عشق به خدا

☑️ به پایان انشا درباره بت پرستی رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.