ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی حکایت تجسم عشق فارسی یازدهم ▶️+ آرایه های ادبی

ترجمه و مفهوم و ارایه های ادبی گنج حکمت تجسم عشق صفحه 144 درس 17 ادبیات فارسی یازدهم متوسطه دوم

معنی و ارایه های ادبی حکایت تجسم عشق فارسی یازدهم ؛ در این نوشته با معنی و آرایه های ادبی و پیام گنج حکمت تجسم عشق به زبان ساده صفحه ۱۴۴ درس هفدهم کتاب فارسی یازدهم رشته های تجربی و ریاضی و انسانی و فنی حرفه ای متوسطه دوم آشنا می شوید. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.

بعدی: معنی و آرایه های درس هجدهم فارسی یازدهم
جواب کارگاه متن پژوهی درس هجدهم فارسی یازدهم
معنی کلمات و آرایه های روان خوانی آذرباد فارسی یازدهم
جواب درک و دریافت روان خوانی آذرباد فارسی یازدهم
معنی شعر نیایش الهی فارسی یازدهم

معنی حکایت تجسم عشق فارسی یازدهم

معنی گنج حکمت تجسم عشق کتاب فارسی یازدهم

آنگاه برزیگری گفت: با ما از «کار» سخن بگو،
و او در پاسخ گفت:
من به شما می‌گویم که زندگی به راستی تاریکی است؛ مگر آنکه شوقی باشد،


معنی: در آن هنگام کشاورزی گفت: با ما از کار کردن حرف بزن
و او در پاسخ گفت: من به شما این مطلب را می گویم که حقیقت زندگی تاریکی و خاموشی است، مگر آن که شوق و نشاطی وجود داشته باشد.

قلمرو زبانی: برزگر: کشاورز
شوق:‌ شور

قلمرو ادبی: زندگی به راستی تاریکی است: تشبیه

و شوق همیشه کور است؛ مگر آنکه دانشی باشد،
و دانش همیشه بیهوده است‌؛ مگر آنکه کاری باشد،
و کار همیشه تهی‌ست؛ مگر آنکه مِهری باشد.


معنی: و شوق و نشاط بیهوده و بی فایده است مگر آنکه علم و دانشی پشت آن باشد.
و علم و دانش بیهوده و عبث خواهد بود مگر آنکه به کار انسانی بیاید،
و کاری که پشت آن مهر و عشق نباشد عبث و بی فایده است.

قلمرو زبانی: تهی:‌ خالی
بیهوده: بی نتیجه
مهر: عشق

قلمرو ادبی: شوق همیشه کور است: جانبخشی

شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آمیزید، و پیوسته بار وظیفه‌ای را بی‌رغبت به دوش کشید،
زنهار، دست از کار بشویید؛
زیرا آن که با بی‌میلی، خمیری در تنور نهد، نانِ تلخی واستاند که انسان را تنها نیمه سیر کند.
کار، تجسّم عشق است!


معنی: اگر در توان شما آمیختن مهر و عشق و محبت به کار وجود ندارد و همیشه به عنوان یک وظیفه به کار نگاه می کنید، دست از کار کردن بکشید.
زیرا کسی که با بی میلی خمیری در تنور قرار دهد نان تلخ و بی مزه ای در اختیار انسان قرار خواهد داد.
کار نماد و مبیّن عشق و محبت است!

قلمرو زبانی: را در «شما را»: به معنای دارندگی (اگر شما توان ندارید)
در آمیختن: در هم کردن (بن ماضی: آمیخت؛ بن مضارع: آمیز)
زنهار:‌ آگاه باشید
نهادن:‌ قرار دادن؛ گذاشتن (بن ماضی: نهاد؛ بن مضارع: نه)
واستاندن: گرفتن (بن ماضی: واستاند؛ بن مضارع: واستان)
تجسّم: پیکر بخشی

قلمرو ادبی: بار وظیفه‌: اضافه تشبیهی
به دوش کشید: کنایه از حمل کردن
دست از کار شستن: کنایه از رها کردن
انسان را تنها نیمه سیر کند:‌ کنایه از اینکه بسنده نیست.
خمیر و تنور و نان: تناسب

معنی کلمات و لغات حکایت تجسم عشق فارسی یازدهم

تجسّم: پیکر بخشی
برزگر: کشاورز
شوق:‌ شور
تهی:‌ خالی
بیهوده: بی نتیجه
مهر: عشق
را در «شما را»: به معنای دارندگی (اگر شما توان ندارید)
درآمیختن: در هم کردن (بن ماضی: آمیخت؛ بن مضارع: آمیز)
زنهار:‌ آگاه باشید
نهادن:‌ قرار دادن؛ گذاشتن (بن ماضی: نهاد؛ بن مضارع: نه)
واستاندن: گرفتن (بن ماضی: واستاند؛ بن مضارع: واستان)

قبلی: جواب قلمرو زبانی و ادبی و فکری درس هفدهم فارسی یازدهم
معنی و آرایه های درس هفدهم فارسی یازدهم
جواب درک و دریافت روان خوانی دیدار فارسی یازدهم
معنی کلمات و آرایه های ادبی روان خوانی دیدار فارسی یازدهم
جواب کارگاه متن پژوهی درس شانزدهم فارسی یازدهم

توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی فارسی پایه یازدهم متوسطه دوم ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله معنی و مفهوم حکایت تجسم عشق صفحه 144 کتاب ادبیات فارسی پایه یازدهم ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. نظرات خود را در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید. 😍

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × دو =