ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی شعر آزادی و دفتر زمانه درس سوم فارسی دوازدهم ❤️+ آرایه ها

گام به گام معنی واژگان و آرایه های قلمرو ادبی و زبانی شعر آزادی و دفتر زمانه درس 3 سوم ادبیات فارسی دوازدهم

معنی شعر آزادی و دفتر زمانه درس سوم فارسی دوازدهم ؛ در این نوشته با معنی کلمات و ارایه های قلمرو ادبی و زبانی متن درس ۳ سوم شعر آزادی و دفتر زمانه کتاب ادبیات فارسی دوازدهم متوسطه دوم رشته های تجربی و ریاضی و انسانی و فنی حرفه ای آشنا می شوید. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.

همچنین بخوانید: معنی شعر دماوندیه درس پنجم فارسی دوازدهم

معنی شعر آزادی و دفتر زمانه درس سوم فارسی دوازدهم
معنی شعر آزادی و دفتر زمانه درس سوم فارسی دوازدهم

معنی و ارایه های ادبی و زبانی شعر آزادی درس سوم فارسی دوازدهم

در زیر می توانید معنی و قلمروهای ادبی و زبانی شعر درس آزادی 3 سوم فارسی دوازدهم را مشاهده نمایید:

قالب و وزن شعر آزادی چیست ؟

پاسخ: قالب: غزل اجتماعی / وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (ویژه رشته انسانی)

۱- ناله مرغ اسیر این همه بهر وطن است / مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است

معنی: نالهٔ مرغ گرفتار در قفس (این شعر که در زندان سروده‌ام) همه برای وطن است. روش نالیدنِ پرندهٔ گرفتار در قفس به مانند نالهٔ مِن شاعرِ زندانی است.

قلمرو زبانی: مرغ: پرنده ‌
بهر: برای (هم‌آوا← بحر: دریا)
وطن: میهن (قبل از مشروطه وطن به معنای زادگاه به کار می‌رفته است)
مسلک: روش، طریق
گرفتار قفس: زندانی
همچو: مانند

قلمرو ادبی: ناله: منظور «خواندن و شعر گفتن»
مرغ: استعاره از خود سخنور
همچو من: تشبیه، جانبخشی
مرغ: واژه آرایی
مرغ، گرفتار، قفس، اسیر: تناسب
واج آرایی: نقش نمای اضافه، «م» و «س»

پیام: میهن دوستی

۲- همّت از باد سحر می‌طلبم گر ببرد / خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است

معنی: از باد سحر یاری می‌خواهم تا خبرِ من گرفتار را به دوستان آزادم برسانند و آنها را از حال من آگاه سازد.

قلمرو زبانی: همّت: گرایشی نیرومند به پیشرفت و دستیابی به هدفهای والا (در اینجا کمک)، در اصطلاح تصوف عبارت است از توجه قلب با تمام قوای روحانی خود به جانب حق (۱- عزم و اراده ۲- دعای خیر، کمک)
طرف: کنار، کناره
به: در

قلمرو ادبی: باد سحر: جانبخشی، استعاره، نماد پیام رسانی
واج آرایی «ب»
چمن، من: جناس ناهمسان افزایشی
چمن: مجاز از باغ و بوستان
به طرف چمن است: کنایه از این که آزاد است

پیام: درخواست کمک

۳- فکری ای هموطنان در ره آزادی خویش / بنمایید که هر کس نکند مثل من است

معنی: هم‌وطنان! برای آزادی خود و وطن چاره‌ای بیندیشید؛ زیرا هر کس چنین نکند، همچون من گرفتار می‌شود. (هر کسی چنین نکند با من زندانی و گرفتار تفاوتی ندارد.)

قلمرو زبانی: حذف به قرینه لفظی: فکری در مصراع دوم

قلمرو ادبی: فکری بنمایید: کنایه از کاری انجام دهید
مثل من: تشبیه

پیام: به دنبال آزادی بودن

۴- خانه‌ای کاو شود از دست اجانب آباد / ز اشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است

معنی: کشوری که به دست بیگانگان آباد شود، باید به حالش گریست و آن را با اشک ویران کرد. زیرا آنجا، خانه اندوه و غم است.

قلمرو زبانی: کاو: که او، مرجع ضمیر آن «خانه»
اجانب: ج اجنبی، بیگانگان
از: با
بیت الحزن: خانه اندوه، غمکده، ماتمکده
(آن خانه) بیت الحزن است: حذف به قرینه لفظی

قلمرو ادبی: خانه: استعاره از کشور و میهن
دست: مجاز از توان و نیرو
با اشک ویران کردن: اغراق
تلمیح: اشاره به داستان حضرت یعقوب یا داستان حضرت زینب
آباد، ویران: تضاد
بیت الحزن است: تشبیه فشرده یا رسا
واژه آرایی: خانه

پیام: بیگانه ستیزی، عدم وابستگی به بیگانگان

۵- جامه‌ای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن / بدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است

معنی: کسی که خود را در راه آزادی و استقلال میهنش فدا نکند، از مرده بدتر است و لباسی را که به تن دارد، از کفن هم بی ارزش تر است.

قلمرو زبانی: جامه: تن پوش
کاو: که او، مرجع ضمیر آن «جامه»
بهر: برای (هم‌آوا← بحر: دریا)
بدر: پاره کن (بن ماضی: درید، بن مضارع: در)
که: زیرا که
ننگ: بی آبرویی، شرمندگی
کم: کمتر، کم ارزش تر

قلمرو ادبی: جامه: مجاز از تن
غرقه به خون: آغشته به خون، استعاره پنهان، کنایه از جان فشانی
بدر آن جامه: کنایه از نابود کن
تن: مجاز از انسان
واج آرایی «ن»، «ک»
واژه آرایی: جامه
جامه، تن، کفن: تناسب

پیام: جان فشانی

۶- آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم / ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است

معنی: آن کسی را که پادشاه این سرزمین کردیم تا سرزمین ما را آباد کند ملت ایران اکنون به این حقیقت پی برده است که محمدعلی شاه شیطانی است که در اندیشه ویران کردن این سرزمین است.

قلمرو زبانی: کس: منظور محمد علی شاه
مُلک: پادشاهی، فرمانروایی، کشور
اهرمن: شیطان

قلمرو ادبی: تلمیح
واج آرایی «ک»
سلیمان، اهرمن: تضاد
سلیمان کردیم: تشبیه، به فرمانروایی رساندیم
تناسب: ملک، سلیمان، اهرمن
او اهرمن است: تشبیه

پیام: فساد فرمانروایان

معنی و آرایه های ادبی و زبانی شعر دفتر زمانه درس سوم فارسی دوازدهم

در زیر می توانید معنی و قلمروهای ادبی و زبانی شعر درس دفتر زمانه 3 سوم فارسی دوازدهم را مشاهده نمایید:

قالب و وزن شعر دفتر زمانه چیست ؟

پاسخ: قالب: غزل / وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (ویژه رشته انسانی)

۱- هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت / آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت

معنی: هرگز غم و غصهٔ کم و زیادیِ مال و مقام این دنیا را نداشتم.

قلمرو زبانی: آری (دلم) غم نداشت: حذف به قرینه لفظی

قلمرو ادبی: کم، بیش: تضاد
واژه آرایی: کم، بیش، غم، نداشت
غم کم و بیش نداشتن: کنایه از در بند مادیات نبودن
کم، غم: جناس

پیام: وارستگی

۲- در دفتر زمانه فتد نامش از قلم / هر ملّتی که مردم صاحب قلم نداشت

معنی: هر ملّتی که اندیشمند نداشته باشد در طول تاریخ و روزگار فراموش می‌شود.

قلمرو زبانی: فتد: می‌افتد (بن ماضی: افتاد، بن مضارع: افت)

قلمرو ادبی: دفتر زمانه: اضافه تشبیهی
نامش از قلم فتد: کنایه از فراموش شدن
صاحب قلم: کنایه از نویسنده، اندیشمند
واژه آرایی: قلم
تناسب: دفتر، قلم، صاحب قلم
واج آرایی «م»

پیام: ماندگاری نام هنرمندان

۳- در پیشگاه اهل خرد نیست محترم / هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت

معنی: هر کسی که به رأی اکثریت جامعه احترام نگذارد و خِرد جمعی را نپذیرد، در دیدگاه خردمندان، شخص محترمی نیست.

قلمرو زبانی: پیشگاه: بارگاه
اهل خرد: خردمند

قلمرو ادبی: پیشگاه: مجاز از نظر و اندیشه
جامعه: مجاز از مردم جامعه
واژه آرایی: محترم

پیام: احترام به جامعه

۴- با آنکه جیب و جام من از مال و می‌‌ تهی است / ما را فراغتی است که جمشید جم نداشت

معنی: با آن که من تهیدستم و رفاه ندارم؛ امّا آسایش و آرامشی دارم که جمشید آن آرامش را نداشت.

قلمرو زبانی: تهی: خالی
را: به معنای دارندگی و مالکیت
فراغت: آسایش و آرامش
جمشید جم: حشو
که جمشید جم (آن فراغت را) نداشت: حذف به قرینه لفظی

قلمرو ادبی: واج آرایی «ج»، «م»
تلمیح به داستان جمشید، پادشاه پیشدادی
جناس: جام، جم؛ مال، ما
لف و نشر: جیب ← مال؛ جام ← می‌
تهی بودن جیب از مال: کنایه از تهیدستی
تهی بودن جام از می: کنایه از نداشتن رفاه و خوشی
مال، ما: جناس

پیام: داشتن آرامش با وجود تهیدستی

۵- انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی / چون فرّخی موافق ثابت قدم نداشت

معنی: عدالت و انصاف موافقان زیادی داشت اما هیچ کس در راه وفاداری به عدالت و انصاف مثل فرخی ، پابرجا و استوار نبود.

قلمرو زبانی: بسی: بسیار
چون: مانند
فرخی: نام هنری سخنور
ثابت قدم: استوار رای، دارای اراده نیرومند، ثابت رای و ثابت عزم
موافق: هم رای و همراه، همداستان
حذف به قرینه لفظی: چون فرخی، [انصاف و عدل] موافقِ ثابت قدم نداشت

قلمرو ادبی: چون فرّخی: تشبیه
موافق: واژه آرایی
داشت، نداشت: تضاد

پیام: پایداری در دادگستری

همچنین بخوانید: جواب کارگاه متن پژوهی درس پنجم فارسی دوازدهم

توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی کتاب فارسی پایه دوازدهم متوسطه دوم ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله معنی کلمات و آرایه های ادبی و زبانی درس 3 سوم شعر آزادی و دفتر زمانه ادبیات فارسی دوازدهم ؛ برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. سوالات خود را در بخش نظرات بیان کنید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

6 − شش =